هنگامه واقعگرایی
منصور بیطرف|
سردبیر |
30 بهمن ماه سال 1362 مرحوم هاشمیرفسنجانی مسوولیت فرماندهی دنباله عملیات والفجر را از سوی حضرت امام(ره) بر عهده گرفت .با این انتصاب مرحوم هاشمی که نماینده امام(ره) در شورای عالی دفاع هم بود عملا فرمانده جنگ شد . او در خاطرات سال 1363 خود که منتشر شده، به بیان یکی از دیدارهای خود با فرماندهان سپاه و ارتش و صحبتهایی که با آنها داشته است میپردازد. هاشمی در این دیدار خطاب به فرماندهان جنگ میگوید، «ما یا اصلاً نباید بجنگیم، راهش این است که زمینههایش را درست کنیم کمکم جامعهمان بفهمد که نمیشود جنگید. سطح توقعات مردم را پایین بیاوریم و الآن که از حیث نظامی آبرو داریم و دنیا در باطن، شماها را پیروز میبیند، صلح را بپذیریم.» او همچنین در ادامه این دیدار میگوید، “: «اگر کسی نظرش این است نمیشود بجنگیم همین حالا باید تصمیم گرفت، در همین موقعی که آبرو داریم شرایط صلح را فراهم کنیم و نجنگیم. این یک راه است؛ من نمیدانم کسی از شما [فرماندهان] هست که بخواهد این راه را پیشنهاد کند یا نه؟ اگر هست باید بگوید، بعداً [نگویند]. یا نجنگیم؛ یا باید یک طرح بهتماممعنا کامل پیدا کنیم که در آن طرح پیروز بشویم و [آن طرح] همه شماها را اعم از سپاهی و ارتشی و استاد دانشگاه نظام همه را بتواند قانع بکند که این طرح صد درصد موفق است. میتوانیم چنین طرح کامل سرنوشتسازی پیدا کنیم یا نه؟ خوب فکر بکنید در چه مکانی؟ حالا بصره؟ بغداد؟ عماره؟ و اینکه در چه زمانی هم عملیات انجام شود بسیار مهم است، میتوانیم بهصورت موفق عمل کنیم [چون] اگر امروز ما مثلا ۲۰ درجه قدرت لازم داشته باشیم برای شش ماه دیگر نیاز ما به این قدرت ۷ درجه هم بیشتر میشود.»
هاشمیرفسنجانی به نوعی میدانست ادامه جنگ ضرورتهای خاص خودش را میطلبد که در آن شرایط با ائتلافی که دولتهای جهان علیه ایران ایجاد کرده بودند پیروزی قاطع امکان پذیر نبود . او در این دیدار میگوید، «اگر جنگ نباشد و بخواهیم ارتشمان را بسازیم، هرکسی حاضر است بهترین نوع اسلحه را به ما بدهد و قسطی هم بدهد تا پنج سال ده سال قرارداد طویلالمدت ببندد؛ هر چیز هم بخواهیم به ما بدهند، نهتنها مایل هستند بلکه مشتاق هستند و مسابقه میگذارند. ولی امروز برای فروختن یک قطعه هم دریغ میکنند نگه میدارند میگویند که صلح بکنید. حتی خریدهای تجاری.»
اما واقعیتهایی که هاشمیرفسنجانی پیش بینی میکرد 4 سال بعد روی داد، زمانی که ایران قطعنامه 598 را قبول کرد . خسارت ناشی از جنگ تحمیلی 8 ساله برای ایران بطور مستقیم بالغ بر 100 میلیارد دلار به دلار سال 1989 و غیر مستقیم بالغ بر 1000 میلیارد دلار بود که با گذشت 30 سال هنوز یک دلار آن را از عراق نگرفتهایم، این در حالی است که به دنبال تجاوز صدام حسین به کویت در سال 1990، سازمان ملل صندوقی را تعبیه کرد که بخشی از درآمدهای نفتی عراق برای جبران خسارت کویت به آن صندوق واریز میشود و هنوز هم با وجود رفتن صدام حسین این واریزی ادامه دارد.
تجربهای که ایران از جنگ تحمیلی آموخت هنوز میتواند کاربرد داشته باشد. یعنی واقعگرایی که میتواند در زمانه خود نمود پیدا کند . یک واقعگرایی این است که ما در حال مبارزهای با امریکا هستیم که از سال 1358 و با تسخیر سفارت آن کشور شروع شده است . معلوم نیست که این مبارزه تا چه زمانی ادامه بیابد. شاید به قول تیلرسون، وزیر سابق خارجه ایالات متحده، شاید نسل بعد ایران و امریکا بتوانند به یک تفاهم برسند، اما اکنون دیوار بیاعتمادی میان ایران و امریکا آنقدر بلند است که هر چقدر آجرهای این دیوار برداشته شود باز هم طرفین نمیتوانند یکدیگر را ببینند و زبان یکدیگر را درک کنند . در این گیر ودار از یک طرف امریکا درصدد شکل دادن یک ائتلاف جهانی علیه ایران است که خوشبختانه از زمان روی کار آمدن ترامپ به این طرف مدام شکست میخورد که آخرین آن نشست ورشو بود و از طرف دیگر این ایران است که از فرصتهایی که برای او فراهم میشود نمیتواند به خوبی بهرهبرداری کند و این کار شاید منجر به همان تجربه تلخ جنگ تحمیلی شود . ضرورت دیگر این است که بتوانیم از فرصتهایی که فراهم میشود به نحو احسن استفاده کنیم . این طور نباشد که شرایط ما را مجبور به کاری کند که در این صورت بهره مناسبی از آن نخواهیم برد . نمونه بارز آن همین پیوستن به «افایتیاف» است.
«افایتیاف» یک قاعده پولی جهانی است. در ریختن این قاعده، ایران نقش نداشته است، در حالی که میتوانسته نقش داشته باشد . اما اکنون این قاعده مبنای بازی کشورهای جهان در سیستم بانکی و پولی شده است و تنها دو کشور از این بازی کنار هستند، ایران و کره شمالی .در حال حاضر هر گونه رفتار در سیستم بانکی منوط به عضویت در افایتیاف است بطوری که تاسیس یک شعبه خارجی در یک کشور خارجی، جابهجایی پول و ارز و .. نیازمند عضویت در این نهاد است .
هماکنون همه جهان، جز امریکا و اسراییل که در صدر مخاصمه با ایران هستند، از ایران میخواهند که به این قاعده بازی بپیوندد تا بتوانند راحتتر با تحریم امریکا مقابله کنند. چه شده است که این پیام گرفته نمیشود؟ ایا بهتر نیست تنها وزنه سیاسی «افایتیاف» در نظر گرفته نشود چون همه بازی، سیاسی نیست و وزنه اقتصادی این قاعده به مراتب سنگینتر از وزنه سیاسی آن است .