پیروی از دیپلماسی علم در فرجام برجام
محمود جوادی|
برنامه جامع هستهای ایران به اذعان امضاکنندگان آن، نه توافقی کامل و نه توافقی مورد تأیید دو طرف است؛ بلکه به تعبیر وزیر امور خارجه ایران در نشست امنیتی مونیخ (2019)، بهترین توافقی بود که میتوانست به دست آید. از زمان امضای برجام تاکنون که این توافق بهمراتب آسیبپذیرتر شده است، مخالفان و منتقدان برجام در داخل ایران تأکید بر «متن» این توافق داشته و با ارجاعات متعدد، اینگونه استدلال کردهاند که دادههای برجام بیش از ستاندههای آن برای جمهوری اسلامی ایران بوده است. در سوی مقابل، موافقان و حامیان برجام در کشور نیز غالباً تأکید بر «فرامتن» برجام داشتهاند (اگرچه از متن توافق نیز کماکان حمایت میکنند) و معتقدند که برجام عامل اساسی در کاهشِ ایرانهراسی و تضعیف ائتلافهای ضدایرانی شده است، به خصوص در شرایط کنونی که رییسجمهور امریکا و تیم امنیت ملی وی درصدد ایجاد و تقویت ائتلافی جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران هستند که جدیدترین تلاشهای واشنگتن در این راستا را میتوان در اجلاس نسبتاً ناموفق ورشو ملاحظه کرد.
فارغ از این برداشتهای دوگانه، چنانچه برآورد کلی نظام جمهوری اسلامی معطوف به حفظ این توافق و بهرهبرداری از دستاوردهای متنی و فرامتنی این توافق باشد، در این صورت یکی از دستاوردهای فرامتنی کاملاً مغفول و البته راهبردی برجام، پیوند این توافق با مبحث «دیپلماسی علم» است. شایانذکر است، در ادبیات موجود، سه دستهبندی رایج و مرسوم برای مفهوم دیپلماسی علم از سوی جامعه سلطنتی بریتانیا در سال 2010 میلادی مطرح شد که تاکنون مورد استناد آثار و پژوهشهای علمی دیگر نیز قرار گرفته است: «دیپلماسی برای علم»، «علم در دیپلماسی» و «علم برای دیپلماسی». مفهوم نخست اشاره به آن دارد که دیپلماسی بستر لازم برای همکاریهای علمی را فراهم میکند. «علم در دیپلماسی» نقش مشورتی علم و فناوری را در آگاهی بخشی و حمایت از سیاستهای خارجی توصیف میکند. مفهوم آخر نیز به معنای استفاده از علم برای گرهگشایی از یک چالش دیپلماتیک است. طرفین متعاهد به برجام، ماهیت این توافق را با عناوینی نظیر راهبردی، امنیتی، سیاسی، اقتصادی و ... توصیف میکنند، اما تردیدی نیست که بدون ورود تیمهای علمی-فنی ایران و امریکا به فرایند مذاکرات، دستیابی به برجام غیرممکن بود. در همین راستا، رییس سازمان انرژی اتمی ایران در مصاحبه با روزنامه ایران اظهار داشت: «بنده تا بهمنماه سال گذشته ]1393[ در مذاکرات حضور نداشتم. یک روز در یکی از جلسات شورای هستهای که آقای ظریف هم بعد از بازگشت از کنفرانس مونیخ در این جلسه حضور داشتند، اعلام شد که ایران و کشورهای عضو 1+5 در مسائل فنی به بنبست کامل رسیدهاند. زیرا تا مسائل فنی حل نشود، مسائل حقوقی و سیاسی هم بهتبع آن حل نمیشود». بر این اساس، برجام مدیون «علم»، «فن» و «فناوری» است و این توافق مصداق کامل، جامع و بدیع «دیپلماسی علم» و متقابلاً، این نوع دیپلماسی دستاوردی فرامتنی برای برجام به شمار میآید.
چرا دیپلماسی علم به عنوان دستاورد فرامتن برجام برای ایران اهمیت دارد؟
پاسخهای متعددی به این سوال وجود دارد. بااینحال، هفت مورد از مهمترین پاسخها در ادامه اشاره شده است:
1- کمک به تکمیل ادبیات موجود؛ «دیپلماسی علم» و موضوعات مرتبط آن مبحثی نوپا بوده و هنوز چارچوبها و نظریات درونی آن بهصورت نظاممند شکل و قوام نیافته است. همچنین ادبیات موجود در این مبحث به لحاظ محتوایی و مصداقی دچار خلأهایی است. فرایند دستیابی به برجام میتواند وارد ادبیات جهانی دیپلماسی علم شده و به تکمیل ادبیات موجود کمک کند؛ نام ایران، سیاستمداران و متفکران ایرانی را به عنوان ذخایر و پشتوانههای مبحث دیپلماسی علم در تاریخ و ادبیات این حوزه نهادینه سازد.
2- برند نوین ایران؛ در سطح نظام منطقهای و جهانی، کشورها دایماً در رقابت برای ارتقای جایگاه خود بوده و در این مسیر از ابزارهای گوناگون بهره میجویند. یکی از روشهای ارتقای جایگاه، «برندسازی» است که درواقع کشورها تلاش دارند تا خود را در چارچوب این برندها به جهانیان معرفی نمایند. همسو با راه یافتن و نهادینه شدن برجام در ادبیات جهانی دیپلماسی علم، ایران از ظرفیت بالقوه برای شناساندن خود به عنوان پرچمدار و پیشرو در حوزه دیپلماسی علم برخوردار است. توافق برجام، مثالی بینظیر از نقش علم در رفع مناقشهای سیاسی-امنیتی در سطح جهانی است. پرچمداری ایران در عرصه دیپلماسی علم و تبدیل آن به برندی جدید و جهانی ارزش سرمایهگذاری از سوی ایران را دارد.
3- آمادهسازی و تجهیز ایران در دوران گذار؛ کشورها در نظام جهانی در حال گذار به دنبال تغییر جایگاه با هدف تبدیل خواست، اراده و نگرانی خود به خواست، اراده و نگرانی جمعی هستند. در مقابل، آن دسته از کشورهایی که ارزیابی درستی از شرایط انتقالی و توانمندیها و آسیبپذیریهای خود ندارند، موقعیت و نفوذ خود را از دست داده و به حاشیه رانده میشوند. یکی از عوامل اصلی در تعیین جایگاه کشورها در نظام در حال گذار جهانی، بهرهمندی آنها از مولفه «علم» است. در این شاکله، علم به عنوان منبع قدرت برای کشورها در نظام در حال گذار بهحساب میآید که عامل اصلی در تغییر جایگاه کشورها و به رسمیت شناخته شدن قدرت ملی از سوی دیگر بازیگران قلمداد میگردد. لذا هرچه تولید علم و دانش در سطح کشورها افزایش یابد و بنیانهای دیپلماسی علم تقویت گردد، نهتنها بر درجه اعتبار و پرستیژ آنها افزوده میشود، بلکه بر میزان قدرت ملی (که با امنیت ملی در رابطه مستقیم است) تأثیر مثبت میگذارد..
4- گسترش دامنه دیپلماسی ایران؛ تمرکز فرایند مذاکرات هستهای و برجام بر دیپلماسی علم بیانگر گسترش دامنه دیپلماسی نوین ایران است و هماکنون این نوع جدید از دیپلماسی نهتنها میتواند وارد ادبیات این حوزه شود، بلکه برندی نوین برای ایران به شماراید. مهمتر از آن، از این نوع از دیپلماسی که قبلاً در سطحی عالی برای ایران دستاورد و امتیاز به همراه داشته است، میتوان در دیگر حوزههایی نظیر مدیریت چالشهای منطقهای و بینالمللی، گسترش حوزههای نفوذ، تقویت روابط با همسایگان و کشورهای هدف و تولید ثروت ملی مورد بهرهبرداری قرار گیرد. تردیدی نیست که دیپلماسی در ارتقای کمهزینه اما کارآمد جایگاه یک کشور و همچنین کاهش سطوح اصطکاکها میان دولتهای ملی نقشآفرینی مثبت دارد و جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت منطقهای که در تلاش برای تبدیلشدن به یک قدرت متوسط جهانی است، باید از ابزار دیپلماسی و انواع آن در راستای نهادینهسازی گفتمان خود در نظام بینالملل و همچنین تضمین منافع مادی و معنوی جمهوری اسلامی بهرهبرداری حداکثری نماید.
5- تقویت منابع قدرت معنوی ایران؛ اگرچه توافق برجام و ابعاد آن نقشی مستقیم در منابع قدرت مادی ایران (اقتصادی، هستهای و ...) ایفا کرده است یا میتوانست ایفا کند، اما از منظر علمی، این توافق بیانگر تقویت قدرت معنوی ایران نیز است، چراکه جمهوری اسلامی با توسل به منابع قدرت نرم (دیپلماسی و علم) توانست پرونده هستهای را حلوفصل نماید، وضعیت ایران را از حالت امنیتی شده خارج نماید و وجهه جدیدی نزد افکار عمومی و دولتها در سرتاسر جهان ایجاد نماید.
6- تبدیل ایران به قطب منطقهای دیپلماسی علم؛ کاربست دیپلماسی و نسخههای تکاملی آن نظیر دیپلماسی علم ازجمله ضرورتی اجتنابناپذیر در شرایط و بسترهای دوران گذار به شمار میآید؛ دورانی که کشورها همواره در تلاش برای ارتقای جایگاه خود در نظام منطقهای و بهتبع آن نظام جهانی هستند. همانطور که اشاره شد، منابع قدرت غیرمادی در دوران گذار و پسازآن، از حیث اهمیت، همتراز یا برتر از منابع قدرت مادی خواهند شد و «علم» نقش بیبدیلی در تقویت و ارتقای منابع قدرت مادی و معنوی ایفا خواهد کرد. ازاینرو، توافق برجام که ماهیتی «علمی» داشته و از بطن دیپلماسی علم به دست آمده است میتواند سرآغاز تبدیل ایران به قطب منطقهای علم و دیپلماسی علم باشد که ضمن گسترش حوزه تأثیرگذاری ایران بر علم و جوامع علمی در سطح منطقه، نتایج دیگری ازجمله آغاز گفتوگوها حول علم و فناوری بین کشورهای عربی و ایران در قالب «دیپلماسی خط2» در بر خواهد داشت.
7- کمک به ادامه حیات برجام؛ توافق برجام دارای فرصتها و تهدیدها و همچنین نقاط قوت و ضعف است. شرایط کنونی ایجاب میکند که توافق هستهای حفظ شود تا اینکه بهانهای در اختیار دولت ترامپ برای کشاندن کشورهای دیگر در ائتلاف ضدایرانی خود داده نشود. چنانچه فرضاً تهدیدات این توافق بیش از فرصتها آن باشد، هنر دیپلماسی و حکومتداری ایران باید این باشد که از تهدیدات برجام فرصتسازی کند. لذا، تکیه بر دیپلماسی علم، اهداف مذکور و بسیاری از اهداف آشکار و غیرآشکار دیگر را محقق میسازد، آسیبپذیری برجام را تا حدودی کاهش میدهد، به توافق برجام ارزشافزوده میدهد و درنهایت مولفهای در استمرار حیات آن خواهد بود.
درمجموع، توجه ایران به «دیپلماسی علم» در بعد علمی و نیز بعد سیاسی و راهبردی حائز اهمیت است. بااینحال، این اهداف که موارد متعدد دیگری را نیز شامل میشود را باید به اقدامی کاربردی تبدیل کرد، بهطوریکه با تعریف ابتکارعمل(ها) در این حوزه، نهتنها به تقدس زایی (canonization) متن برجام کمک کرد، آن را در ادبیات جهانی سیاسی و دیپلماسی نهادینه ساخت و ایران را پیشگام در عرصه دیپلماسی علم در سطح منطقه و جهان تبدیل نمود، بلکه مهرههای شطرنج سیاستی ضدایرانی که دولت ترامپ در حال چیدن آن است را بر هم زد و ابتکارعمل را موقتاً یا بهصورت دایمی از دست واشنگتن خارج ساخت.
ابتکار عمل ایران در فعلیت بخشیدن به اهداف مذکور چه میتواند باشد؟
ابتکارعملهای متعددی در خصوص تحقق اهداف مذکور میتوان طراحی و اجرایی کرد، اما نگارنده این سطور بر این باور است که برگزاری کنفرانسی جهانی با محوریت برجام و دیپلماسی علم دقیقاً میتواند تمامی اهداف مذکور و بسیاری از دیگر اهداف نانوشته و ناگفته را محقق ساخت و سرآغازی بر تسری دستاوردهای آن بر چالشها و نزاعهای منطقهای باشد. بااینحال، این ابتکارعمل (کنفرانس جهانی برجام و دیپلماسی علم) باید حتماً دربرگیرنده مجموعهای از ویژگیها باشد تا کارکرد لازم را برای تحقق تمامی اهداف مدنظر، چه در عرصه علمی و چه در عرصه سیاسی و راهبردی، تضمین نماید. ازجمله مهمترین ویژگیها برای برگزاری چنین کنفرانسی میتوان به این موارد اشاره کرد:
این کنفرانس باید در دو حوزه مجزای علمی و سیاسی به مساله دیپلماسی علم بپردازد. شرکتکنندگان در این کنفرانس باید در سه سطح سیاستمداران، دانشمندان/محققان دانشگاهی و بازیگران غیردولتی (سازمانهای فعال در خلع سلاح هستهای، اندیشکدهها و ...) دعوت شده و حضور داشته باشند. این کنفرانس باید با مشارکت عالیرتبه مقامهای سیاسی طرفهای امضاکننده برجام (ازجمله دولت اوباما) و دیگر کشورها و مجامع سیاسی برگزار شود. این کنفرانس باید بهصورت مشترک از سوی ایران و اتحادیه اروپا مدیریت شود؛ وزیر امور خارجه ایران و مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز به عنوان دبیران اجرایی این کنفرانس تعیین شوند.
تمامی هزینههای این کنفرانس باید از سوی کشورهای اروپایی پرداخت شود و دعوت از مهمانان و رایزنی برای حضور آنان در این کنفرانس باید مشترکاً از سوی اتحادیه اروپا و ایران انجام گیرد. این کنفرانس باید در ایران (و حتیالمقدور در یکی از شهرهای هستهای) برگزار شود.
این کنفرانس به عنوان یک ابتکارعمل از جانب ایران باید بهصورت سالانه برگزار شده و دبیرخانهای دایمی در تهران داشته باشد که تمامی هزینههای دبیرخانه و برگزاری کنفرانسهای سالانه بر اساس یک سازوکار مشخص از سوی طرفهای غیرایرانی متعاهد به برجام پرداخت گردد.هدف این نوشتار ذکر جزییات اجرایی برای برگزاری چنین کنفرانسی نیست، اما درصورتیکه هشت محور و ویژگی فوق تحقق گردد، تردیدی نخواهد بود که نشستی موفق برگزار خواهد شد و مهمتر آنکه، جمهوری اسلامی ایران با کمترین هزینه مادی، بیشترین دستاورد مادی و غیرمادی را در این حوزه به دست آورده و از امتیاز دیپلماسی علم به عنوان یک دستاورد فرامتن برجام به بهترین نحو بهرهبرداری کرده است.
ملاحظات پایانی
بدون تردید سوالات متعددی در خصوص پیشنهاد برگزاری کنفرانس جهانی برجام و دیپلماسی علم میتواند مطرح شود، نظیر آنکه چرا اساساً باید چنین کنفرانسی برگزار شود؟ آیا این کنفرانس میتواند دستاوردهایی برای ایران داشته باشد؟ چرا اروپاییها باید نظر مثبت به چنین کنفرانسی داشته باشند و سوالات و ابهامات متعدد دیگری. باید اذعان نمود که دستاورد فرامتنی برجام (رابطه برجام با دیپلماسی علم) در ایران نادیده گرفته شده است، اما بهواقع بسیار حائز اهمیت بوده و در بطن آن گشایشها و امتیازات فراوانی نهفته است.
از سوی دیگر باید تصدیق کرد که رقبا/دشمنان منطقهای و فرامنطقهای ایران قصد جدی در مهار ایران را دارند و تضعیف یا شکست چنین سیاستی از طریق رویکرد منفعلانه، سخنرانیهای روشنگرانه یا دیپلماسی دولتی قابل تحصیل نخواهد بود. جمهوری اسلامی ایران بر اساس توانمندیها و داشتههای خود و همچنین سرمایهگذاری هوشمندانه بر مشترکات خود با دیگر کشورها و مجامع نیازمند تدوین و اجرای ابتکارعملهای کاربردی در مهار سیاست «مهار ایران» است. هماکنون رقبا/دشمنان منطقهای و فرامنطقهای ایران این تصور را دارند خروج امریکا از برجام و ناتوانی اروپا در حفظ این توافق منتج به افزایش آسیبپذیری و حتی انزوای ایران شده است. اقداماتی نظیر برگزاری اجلاس ورشو و تبدیل آن به فرایندی که مقرر شده است دورههای بعدی آن نیز در آینده نزدیک برگزار شود حکایت از برنامه جدی امریکا برای ائتلافسازی علیه ایران است. تردیدی نیست که هیچ ابتکارعملی بهتنهایی نمیتواند فشارها یا تهدیدات ایران را بطور ملموس کاهش دهد، اما به سهم خود قادر است در برداشتها، تفکرات، سیاستها و رویکردهای ضدایرانی خلل وارد کند. سرمایهگذاری بر دیپلماسی علم و برگزاری کنفرانسی جهانی در این خصوص و پیوند آن با ماهیت برجام میتواند یکی از ابتکارعملهای تهران نهتنها در راستای تحقق اهداف مذکور بلکه مقابله با تلاشها و ائتلافهای ضدایرانی امریکا و برخی حکومتهای منطقهای باشد. آنچه در این میان حائز اهمیت است، بهرهبرداری از ظرفیتهای دیگر کشورها و مجامع ر این عرصه است. برای مثال، دیپلماسی علم یکی از مولفههای اصلی سیاست سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا به رهبری خانم فدریکا موگرینی است. همچنین برجام دستاورد دیپلماسی چندجانبه اتحادیه اروپا و اعضای آن به شمار میآید. این دو مولفه بهتنهایی قادر است اتحادیه اروپا را در همراهی برای برگزاری این کنفرانس ترغیب کند، چراکه پیوند برجام با مقوله دیپلماسی علم به همان اندازه که برای ایران حائز اهمیت است، برای اروپا نیز مهم به شمار میآید و آنها نیز میتوانند بر این دستاورد سرمایهگذاری کنند. علاوه بر آن، سال 2019 آخرین سال فعالیت فدریکا موگرینی به عنوان مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا خواهد بود. تیم سیاست خارجی اتحادیه اروپا تا حدود زیادی دستیابی به برجام و حفظ آن در شرایط خروج امریکا از این توافق را مرهون تلاشهای دیپلماتیک خود میدانند و به تعبیری برجام را دستاوردی بااهمیت در سوابق کاری خود میدانند، لذا این احتمال قوی وجود دارد که در آخرین سال فعالیت در سرویس اقدام خارجی و برای پررنگ ساختن دستاورد دیپلماتیک و امنیتی خود تمایل به برگزاری مشترک این کنفرانس علمی-سیاسی داشته باشند و آماده باشند هزینههای برگزاری این کنفرانس را بر عهده بگیرند و بهصورت مشترک در دعوت از مقامات عالیرتبه سیاسی، علمی و پژوهشی با جمهوری اسلامی ایران همکاری نمایند.
اگر جمهوری اسلامی ایران در یک چارچوب منطقی و درست بتواند اهداف و مزایای این برگزاری چنین کنفرانس جهانیای را با محوریت برجام و دیپلماسی علم برای طرف اروپایی و حتی دیگر طرفهای علاقهمند به مشارکت در این کنفرانس تبیین نماید، زمینههای حضور، مشارکت و سرمایهگذاری آنها را در این کنفرانس به عنوان یک ابتکارعمل از جانب ایران که میتواند در سالهای آتی با موضوعات متفاوت حول مبحث دیپلماسی علم نیز استمرار داشته باشد، فراهم نماید.
موضوع دیپلماسی علم این خاصیت و ویژگی را دارد که از ظرفیت ورود به دیگر چالشها و بحرانها نیز برخوردار است و همین کنفرانس جهانی میتواند سرآغاز گفتوگوهای مقدماتی بین نخبگان و سیاسیون در خصوص چالشهای منطقهای با استفاده از ابزار علم و فناوری باشد. در قالب برگزاری چنین کنفرانسی، ضمن آنکه جمهوری اسلامی ایران میتواند نام خود را در ادبیات دیپلماسی نوین، همکاریهای علم و فناوری، دیپلماسی علم و ... نهادینه سازد و خود را پیشگام در حوزه دیپلماسی معرفی کند، این پیام را میتواند به جهانیان مخابره کند که اگر کشوری نظیر امریکا به دنبال ائتلافسازی و جنگ علیه کشور و ملت دیگری است، جمهوری اسلامی ایران پرچم صلح و دیپلماسی را در دست گرفته و تلاش دارد بر اساس تجربه خود در چارچوب دیپلماسی علم، نقش مثبت و سازنده در حلوفصل تنشهای منطقهای و بینالمللی ایفا نماید.
هماکنون این فرصت برای ایران بهصورت بالقوه فراهم است و اجرای ابتکارعملهای کاربردی نظیر برگزاری کنفرانس جهانی برجام و دیپلماسی علم با دعوت از تمامی سیاستمداران، نخبگان و فعالان سیاسی و علمی جهت حضور در ایران، تصور «انزوای» ایران را مخدوش میسازد، بر منابع قدرت معنوی ایران میافزاید و ایران را به کشوری پیشرو در دیپلماسی نوین به خصوص در سطح منطقه آسیای جنوب غربی تبدیل میسازد و همانند «کنفرانس امنیتی مونیخ» یا «مجمع جهانی اقتصاد» که به ترتیب سیاستهای امنیتی و اقتصادی در این دو مجمع به بحث و بررسی گذاشته میشود، استمرار کنفرانس دیپلماسی علم با تمرکز بر حوزههای موضوعی مختلف در سالهای آتی نیز میتواند تبدیل به برندی و پرستیژی برای جمهوری اسلامی ایران شود و کشور را به مجمع و قطبی برای مدیریت چالشهای منطقهای و جهانی در بستر همکاریهای علمی و بطورکلی دیپلماسی علم تبدیل نماید.
بهترین فرصت برای برگزاری چنین کنفرانسی جهانی و تحقق کامل دستاوردهای مذکور، سال آینده (1398) و در یکی از روزهای مرتبط با برجام (روز امضای برجام، روز اجرای برجام یا روز خروج امریکا از برجام) باید باشد. نگارنده بر این باور است که روز خروج امریکا از برجام بهترین زمان برای برگزاری چنین اجلاسی جهانی است؛ مضاف بر آنکه سال آینده، آخرین سال حضور تیم سیاست خارجی اتحادیه اروپا به رهبری فدریکا موگرینی است و این تیم، توافق برجام و حفظ آن را دستاورد خود میدانند؛ لذا تمایل خواهند داشت و باید هزینههای مادی آن را بپردازند و از اعتبار خود برای دعوت نخبگان سیاسی و علمی جهان در این کنفرانس استفاده کنند. منبع: شمس