جنگ از نوع سوم درسال 97
منصور بیطرف|
سردبیر|
سال 1397 را در حالی داریم به پایان میبریم که رویدادهای امسال را میتوان جزو بزرگترین چالشها و سختترین سالهای پس از انقلاب حتی جنگ دانست. اگر در دوران جنگ ایران با برخورد فیزیکی دشمن یعنی عراق روبرو بود، اما با تحریم همهجانبه امریکا روبرو نبود و سختی آن دوران فقط در جبهه جنگ تصفیه میشد . از یک سو دشمن بود و تسخیر خاک و از سوی دیگر رزمندگان ایرانی که درصدد عقب راندن دشمن و پاکسازی میهن بودند .اما رویداد سال 1397 با رخدادهای سالهای قبل بسیار متفاوت است و آن را باید یک رویداد همهجانبه دید، یک جنگ تمامعیار که میتوان آن را به نوعی، محاصره اقتصادی نام نهاد . تحریمی که امریکا از اواسط مرداد ماه اعمال کرد آنچنان سخت است که حتی میشود آن را بر گوشیهای هوشمند اپل هم دید. دولت امریکا تقریبا هیچ مفری را برای دور زدن تحریمها باز نگذاشته است . این جنگی است که ترامپ علیه ایران و مردم ایران شروع کرد. برخوردی که فیزیکی نیست اما میتوان آن را با تمام وجود حس کرد و روزی نیست که از آن طرف خطابهای علیه ایران خوانده نشود یا تصمیمی علیه ایران گرفته نشود . اگر در ادبیات جنگ، جنگ از نوع اول، جنگ فیزیکی است و جنگ از نوع دوم جنگ دیپلماسی این جنگ را میتوان جنگی از نوع سوم خواند؛ جنگ تمام عیار روانی که همه مردم را درگیر کرده است .
تصوری که از همان ابتدا بر برنامهریزان جنگ روانی و اقتصادی علیه ایران حاکم بود این بود که با تحریمهای سختی که بر اقتصاد ایران اعمال میشود، کمتر از 6 ماه «قحطی» بر کشور حاکم میشود . از همان ابتدای شروع اخبار تحریم، هجوم مردم را به سمت فروشگاههای شاهد بودیم، سپس با احتکار کالاها مواجه و پس از آن هم با ایجاد صف گوشت روبرو شدیم ، همه این رفتارها را میتوان در چارچوب همین پیام دید. ناقلان پیام توانستند پیامهای خود را به خوبی منتقل کنند اما با کمی درایت و برنامهریزی از سوی دولتمردان برنامه از پیش تنظیم شده «قحطی» از اقتصاد ایران رخت بر بست. اما همچنان مشکلات باقی ماند. اکنون اقتصاد ایران با سه معضل ناشی از تحریم مواجه است: معضل اول، کمبود کالا است . کمبود کالا در برخی موارد محسوس است، که اتفاق اخیر شکر را میشود در همین زمره دید که البته دولت میتواند با اتخاذ تصمیمات و اعمال سیاستهای درست این کمبودها را مدیریت کند . معضل دوم، گرانی است . به دلیل اعمال تحریمها درآمدهای ارزی کشور کم شد. اکنون میزان فروش نفت ایران، بنا بر آمارهای غیررسمی، تا 50 درصد کاسته شده است . هر چند که میزان درآمدهای ارزی به همین مقدار کم نشده است اما هم کاهش درآمدهای ارزی و هم نحوه انتقال آنکه در چارچوب تحریم امکان انتقال آن وجود ندارد باعث شده که تعادل گذشته رفتار عرضه و تقاضای ارزی به هم بخورد و رفتار جدید و تازهای شکل بگیرد که آن را در افزایش قیمت کالاها مشاهده میکنیم. معضل دوم را به سختی میتوان حل نمود. زیرا از یک سو تولیدکننده با هزینههای گزاف مواجه است و هر ماه به این هزینهها اضافه میشود بطوری که بنا بر آخرین آمارها شاخص هزینه تولید در فصل پاییز نسبت به دوره مشابه سال قبل حدود 35.2 درصد رشد داشته است و از سوی دیگر به دلیل بالا رفتن قیمتها، خرید و مصرف کالاها هم کم شده است که این هم به نوبه خود بر فروش کالا و تامین منابع تولیدکننده و سرمایهگذار تاثیر میگذارد که در این بخش معضل سوم خود را می نمایاند و آن کاهش مصرف است . بدون شک برای سال آینده که آمارها منتشر میشود میتوان مشخص کرد که میزان مصرف کالاها چقدر کم و کاسته شده است . کالاهایی مانند گوشت، اعم از گوشت سفید و قرمز، تخم مرغ، فراوردههای لبنی، میوه و سبزی و دیگر اقلام خوراکی تقریبا از سفره مردم بهشدت کم شده است و کالاهای جایگزینی دیگر - اگر باشد - جای آن را گرفتهاند . بطور قطع کاهش مصرف بعدها اثر خود را بر سلامت و بهداشت مردم خواهد گذاشت. اینها از جمله مواردی است که نمیتوان باری به هر جهت از کنار آن گذشت و بهتر است تمهیداتی برای آنها اندیشیده شوند.