مدرسههای بیروح
قرار بود مدرسه خانه دوم دانشآموزان باشد. خانهای که امنیت و نشاط دارد و دل کندن از آن سخت است اما نتیجه برعکس شد این روزها شادی و نشاط گمشده دانشآموزان است. هر روز تعطیل بین روزهای هفته ته دل دانشآموزان ذوق را زنده میکند و سه ماه تعطیلی تابستان هم هر چه به روزهای انتهایی نزدیک میشود، برایشان غمانگیزتر است، تا جایی که بعضیها 9 ماه مدرسه را با انگیزه سه ماه تعطیلی تابستان تحمل میکنند. با آغاز به کار محمد بطحایی در وزارت آموزش و پرورش و سخنان همیشگی او درباره افزایش شادی و نشاط در مدارس، به نظر میرسید قرار است تغییراتی در این راستا ایجاد شود، تاکید وزیر بر شادابی دانشآموزان تا جایی پیش رفت که دی ماه سال 96، زمزمههایی از تشکیل «اتاق فکر نشاط افزایی در مدارس» به میان آمد اما مشخص نشد عاقبت این طرح به کجا رسید، همچنان نشاط و شادی حلقه مفقوده مدارس است تا جایی که کارشناسان آموزش بر این باورند که اگر آزمونی برای سنجش میزان شادی و نشاط در اماکن مختلف کشور وجود داشت، مدارس بهاحتمال زیاد، در رتبههای پایین جدول ردهبندی قرار میگرفتند.
چرا نشاط در مدارس گم شد؟
در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش درباره نشاط و شادابی دانشآموزان 2بار با این مضمون که «دانشآموزان با ورزش و تفریحات سالم فردی و گروهی، به نیازهای جسمی و روانی خود و جامعه براساس اصول برگرفته از نظام معیار اسلامی پاسخ دهند.» و «تعمیق تقوای الهی و مهارت خویشتنداری و انتخابگری درست و تعالیبخش مستمر دانشآموزان با استفاده از فرصت ایامالله، برگزاری مراسم آگاهیبخش و نشاطانگیز در اعیاد و حضور فعال و مشارکت دانشآموزان در محافل، مجالس و اماکن مذهبی و تقویت انس به دعا و توسل» نکاتی مطرح شده است اما کارشناسان آموزش و پرورش بر این باورند که اگرچه در سند تحول بنیادین به این موضوع پرداخته شده اما این موضوع بدون نیازسنجی و البته شناخت تفاوت نسل امروز با دانشآموزان گذشته است. از طرف دیگر آنها بر این باورند مجموعه عوامل از دشواری کتب درسی تا کسالتباری ساختمان مدارس و همچنین بیانگیزگی معلمان کار را به جایی رسانده که نشاط در میان انبوهی از برنامههای مختلف مدرسهها گم شود. محمد رضایی، کارشناس آموزش و پرورش درباره این موضوع به «تعادل» گفت: محیط نامناسب، ساختمانهای کسالتآور، برنامه درسی خشن و محتوای درسی خشک از مهمترین دلایل خمودگی و پژمردگی دانشآموزان در مدارس است. همچنین مشکلات فراوان معلمان هم سبب شده آنها هم حتی اگر مهارت و دانش برگزاری کلاسهای شاد و پرنشاطی را داشته باشند، اصطلاحا دلودماغ این کار را نداشته باشند.
او درباره طراحی ساختمانها و فضای مدارس افزود: «فیزیک مدارس ما به هیچ عنوان برای دانشآموزان، جذاب و هیجانانگیز نیست. بیش از یک سوم مدارس کشور نیازمند تخریب و بازسازی است، ساختمانهایی که حداقلهای ایمنی را ندارند، تکلیفشان در حوزه زیباسازی و طراحی بصری مشخص است. در حوزه طراحی کلاسها هم احتمالا دیدهاید که تقریبا کلاسهای مدارس در سراسر کشور به یک شکل است و این شکل خیلی خستهکننده و دمدستی است. یعنی عملا کاری برای طراحی آن نکردهاند. صرفا یک رنگآمیزی ابتدایی که در بعضی مدارس آن را هم بهدرستی انجام ندادهاند.»
این کارشناس آموزش معتقد است که دانشآموزان بهویژه در سنین پایین کاملا بصری هستند و رنگ و طراحی تاثیر بالایی در روحیه آنها دارد. او بر همین اساس اهمیت بالایی را برای لباس فرم دانشآموزان قائل است و بیان کرد: در اغلب موارد کمترین خلاقیت در طراحی لباس فرم دانشآموزان به خرج داده میشود، بهطوری که بعضا از رنگهای کدر و تیره در طراحی لباس استفاده میشود. رضایی همچنین محتوای درسی و سیستم آموزشی کشور را بر پایه حفظ کردن، معدل و نمره دانسته و گفت: اصولا نه در طراحی دروس و محتوای آموزشی و نه در نحوه تدریس معلمان، شاهد روشهای انگیزشی، جذاب و مبتنی بر پرورش استعداد و خلاقیت نیستیم. دانشآموزان تحت فشار آموزشی سنگین، صرفا بهدنبال ارتقای محفوظات خود هستند و در کلاسها مخاطب شیوه تدریسی هستند که بیشتر به سخنرانی جدی شبیه است. این محتوای درسی و نحوه تدریس، دانشآموزان را از مدارس دلزده میکند.
نشاط وسیله رسیدن به اهداف آموزشی
اظهارات رضایی در حالی است که برخی کارشناسان دیگر بر این باورند که باید به موضوع شادی دانشآموزان با نگاه کلان نظاره کرد. مهین سهرابی، کارشناس آموزش و پرورش درباره این موضوع به «تعادل» گفت: برای آنکه متوجه شویم جایگاه نشاط و شادابی در مدارس کجاست، نخست باید جایگاه و فلسفه وجودی مدرسه مرور شود. مدرسه تجلیگاه «نظام آموزش رسمی اجباری» است. مراد از نظام آموزش رسمی اجباری، مجموعهای از «اهداف آموزشی» است که توسط حاکمیت (به نمایندگی از مردم جامعه) تعیین شده و تحقق آنها برای آحاد جامعه در سنین دانشآموزی لازم شمرده شده است. بر این اساس مدرسه «متولی تحقق اهداف آموزشی» است یعنی مدرسه وجود دارد تا اهداف آموزشی مصوب را محقق کند.
او افزود: بر اساس این تعریف از مدرسه، ارتباط نشاط و شادابی با مدرسه باید در پرتوی اهداف مورد بررسی قرار گیرد. اگر اهداف آموزشی مصوب را جستوجو کنیم، «امیدوار و بانشاط بودن» تنها در اهداف دوره ابتدایی به چشم میخورد. این هدف در کنار 95 هدف دیگر این دوره، ذیل اهداف اخلاقی آمده است. از منظری کلانتر در تحلیل نسبت نشاط و شادابی با اهداف آموزشی میتوان تحلیل دیگری هم ارایه کرد؛ میتوان گفت شرط لازم برای حضور فعال دانشآموزان در مدرسه، مشارکت آنان در برنامهها و درنهایت تحقق اهداف آموزشی، نشاط و شادابی است. در واقع اگر مدرسه محیطی دلچسب و جذاب نباشد، دانشآموز رغبتی برای حضور در مدرسه نخواهد داشت و این امر مانع تحقق اهداف آموزشی است. از طرف دیگر باید از مسوولان پرسید چرا فقط تاکید بر مقطع ابتدایی است؟ چرا از نوجوانان و دانشآموزان در مقاطع بالاتر غافل هستیم. نوجوانانی که سن بلوغ را میگذرانند و در معرض انواع آسیبهای اجتماعی قرار دارند، اگر برنامه سالم و کارشناسی برای نشاط و شادی نداشته باشند، آن را باید کجا جستوجو کنند؟ در چنین شرایطی شاهد آن هستیم که بچهها به دلیل نداشتن یک برنامه سال جذب انواع گروههای ناسالم میشوند که به دنبال خود هزاران آسیب به همراه دارد.
سهرابی بیان کرد: دو تحلیل فوق نشان میدهد که نشاط و شادابی از یکسو یکی از چندین اهداف دوره ابتدایی است و از سوی دیگر، شرط لازم و درواقع وسیلهای در خدمت تحقق اهداف آموزشی است. دلالت اصلی این دیدگاه آن است که اگرچه برای تحقق نشاط و شادابی در مدارس باید تلاش کرد اما معمولان در یک نگاه نادرست تحقق اهداف آموزشی را در مقابل ایجاد نشاط و شادابی در نظر میگیرند یعنی اگر میان تحقق بخشی از اهداف آموزشی و ایجاد نشاط و شادابی تعارضی حاصل شود، تحقق اهداف آموزشی اولویت داشته و این نشاط و شادابی است که باید موقتا به حاشیه رانده شود.
این کارشناس آموزش و پرورش افزود: حذف اهداف مرتبط با شادابی به نفع اهداف آموزشی در حالی است که نگاه صحیح به نشاط و شادابی در مدارس آن است که آن را وسیلهای در خدمت تحقق اهداف آموزشی قلمداد کنیم و در نظر بگیریم که رسیدن به هدف بدون داشتن وسیله ممکن نیست. دانشآموزی که خموده و غمگین است کارایی لازم را در مدرسه ندارد و قطعا این موضوع در یادگیری مطالب درسی هم تاثیرگذار است بنابراین شادابی و نشاط دانشآموز نیاز امروز آموزش و پرورش ماست اما گاه شاهد آن هستیم که حتی کمترین امکاناتی هم در مدارس برای آن وجود ندارد ساختمان مدرسه و فضای تحرک بچهها هر روز کوچکتر میشود. زمانی در مدارس انواع وسایل ورزشی وجود داشت اما اکنون در بسیاری از مدرسهها هیچ امکاناتی نیست.