ادبیات فریبکاران یا سودآوری بخش مولد؟
گروه بورس|سمیرا ابراهیمی|
تب و تاب ورود به بازار ارز و طلا، با بازگشت ثبات به این بازارها، خوابیده است. بازار مسکن هم که دوباره در فاز رخوت فرو رفته و این روزها تنها بازاری که در تکاپوی رشد و صعود است، بازار سرمایه است.
بازار سهام از ابتدای سال جاری، هر روز خود را با صعودهای رکوردشکنانه طی میکند و اگر کسی با پرتفوی گردانی متناسب اقدام به خرید و فروش میکرد، میتوانست سودی حدود 30 درصد را هم در 3 ماه سال جاری کسب کند. هر چند حرفه ایهای بازار میگویند قادر به کسب سودهای بیشتری هم هستند. اما هنوز عده زیادی از افراد، نسبت به ورود و سرمایهگذاری در بازار سهام، خوشبین نیستند و همین موضوع است که مشارکت مالی و سرمایهگذاری را بین آحاد جامعه، پایین نگاه داشته است. به همین دلیل در ادامه این گزارش با چند تن از افرادی که نسبت به بورس بدبین هستند و میگویند هرگز وارد آن نمیشوند صحبت کردیم و حرفهای آنها را در کنار افرادی قرار دادیم که به بورس وارد شدهاند و تجربه خوبی هم کسب کردند.
بدون گواهینامه در اتوبانهای تهران
مریم 38 سال دارد و دبیر اقتصادی یکی از روزنامههای صبح ایران است. او که خود اطلاعات زیادی در حوزههای اقتصادی دارد، میگوید: اصلیترین دلیلی که وارد بورس نشدم، این است که فکر میکنم در بازار ایران شفافیت وجود ندارد. همچنین افشای اطلاعات داخلی بیداد میکند. تجربههای قدیمی را به یاد میآورم و میدانم که حتی اگر خودم به اطلاعات نهانی دسترسی داشته باشم، به لحاظ اخلاقی درست نیست که در راستای افزایش سود از آنها استفاده کنم. همچنین گاهی میبینم که بازارسازها ولیدرها، به نفع عدهای خاص عمل کرده و منجر به ضرر و زیان عده کثیری از سهامداران میشوند، یا با یک خبر خاص مثل تغییرات نرخ خوراک یا واردات خودرو، سهام به صورت گروهی میریزد یا رشد میکند که این موصوع از نگاه من، باعث میشود که نتوانم ثبات در بازار ببینم.
اکنون موضوع ارز، بحث روز اقتصاد است که به بیثباتی آن دامن میزند. شرکتهای بورسی هم بیشترین تاثیر را از تکانهها میگیرند. بنابراین فکر میکنم که برای ورود به بورس باید وقت بیشتری داشته باشم که یاد بگیرم یا حاشیه ریسک بالایی برای خودم قایل شوم. اما اولین دلیل این است که نسبت به آن بیاعتمادم. چندین بار اقدام به حضور در دورههای آموزشی کردم که هزینه آن زیاد بود. از چندین خبرنامه بورسی هم استفاده کردم که هیچ کمکی به من نکرد. اکنون نیز احساس میکنم که ورود بیآموزش به بورس، مانند آن است که بخواهم بدون گواهینامه در اتوبانهای تهران رانندگی کنم. پس اگر قرار است بدون کسب سود زیاد وارد بورس شوم، همان سود را از بانک میگیرم.
جاذبان سرمایه ادبیات فریبکارانه دارند
الهه 27 ساله، فعال هنری است. او تا به حال وارد بورس نشده و میگوید وقتی میبیند مردم راجع به بورس و سهام حرف میزنند، انگار در حال صحبت به زبان فرانسوی هستند. الهه میگوید که اصلا بورس را نمیشناسم. احساس میکنم یک فعالیت اقتصادی کلان است که به منی که حقوق بگیر هستم و باید حساب دخل و خرج خود را داشته باشم، مربوط نمیشود. بورس فاز تخصصی دارد که مانند دندانپزشکی و مهندسی باید به اهل متخصصان فن سپرده شود. زیرا این بازار محلی انحصاری است که به انسانهای عادی مربوط نمیشود. ادبیات غریبه دارد. الهه میگوید که کلا نسبت به سرمایهگذاری، بدبین هستم. البته آستانه ریسک برای خودم قایلم، اما در این حد که خودم کار راه بیندازم. اما اگر نبینم که پولم کجا در گردش است، خوشبین نیستم.
دلیل عدم خوشبینی من این است هر بار کسانی را دیدم که سعی در جذب سرمایه داشتند (بورس و هر بازار دیگری)، با ادبیات فریبکارانه صحبت کرده و منفعت خودشان در اولویت بود و در واقع من اصلا برایشان مهم نبودم .
احتمال صفر شدن پول یا سود اندک!
علی 61 ساله، بنگاه معاملات ملکی دارد. بهشدت مخالف ورود به بورس است و میگوید: ورود به بورس، کار افرادی است که فعالیت اقتصادی بلد نیستند، زیرا فردی که بلد باشد از سرمایهاش پول دربیاورد، خود را درگیر ریسکهای بزرگ نمیکند که احتمال صفر شدن پولش وجود داشته باشد یا در نهایت سود کمی به سرمایهاش اضافه کند. کاسبی که بتواند پول خود را در کار بیندازد و با گردش پول درآمد کسب کند، نیازی ندارد که پولش را به این جور بازارها ببرد و در نهایت معلوم نیست که آیا واقعا به ایجاد ارزش افزوده و اشتغال منجر میشود یا نه!
از امید مطلق تا ناامیدی محض
جلال 34 سال دارد و بدون داشتن شغل ثابت درآمدش را از راه نویسندگی کسب میکند. او حدود 7 ماه است که وارد بورس شده و میگوید در این مدت سود خوبی هم کسب کرده است. جلال میگوید: در مدتی که وارد بورس شدم، تجربههای زیادی اعم از ناامیدی مطلق تا امیدواری محض داشتم .که برخی از اوقات هردو، احساسات کاذبی هم میتوانست داشته باشد. با این حال متوجه شدم که در این مدت، هرچه تجربه به دست میآورم مرا به این یقین میرساند که احتمال موفقیت بیشتر است و البته نگرانی بیشتری هم برایم ایجاد میکند، زیرا هرچه بیشتر بدانیم، فاکتورهای بیشتری وارد تصمیمگیری میشود و کار سختتر میشود. در اوایل وارد شدن به بورس به دلیل آنکه بازار خوب بود و من بیتجربه بودم، به افراد دیگر توصیه میکردم که به بازار وارد شوند، اما اکنون این توصیه را به کسی ندارم زیرا متوجه شدهام که بورس نیاز به تجربه زیادی دارد و ممکن است دیگران با تجربه کم و ناآگاهی به دردسر بیفتند.
فاکتورهای متعدد تصمیمگیری در بورس
علی 30 ساله، دربازار آهن و فولاد مشغول است. او چندسالی است که تمام سرمایهگذاریهای خود را به بازار سهام آورده و میگوید: من به همه توصیه میکنم که وارد بازار سهام شوند، این بازار، بازار خیلی خوبی است، زیرا منافع آن نسبت به مضرات آن ارجحیت دارد. تجربه من نشان داده است که رشد قیمتها در بازار سهام به زیان کسی تمام نمیشود. ویژگی دوم بورس، این است که وقتی پولی وارد بازار سهام میشود، از بازارهای رقیب حذف میشود و این موضوع باعث میشود که عدم رشد تورم را داشته باشیم و همچنین پول وارد تولید میشود و طبیعتا واسطهگری را از میان بر میدارد. موضوع دیگر این است که ما در بازار، ریسکهایی را میبینیم که به نسبت دادههای مثبت و سودآوری سهمها کمرنگ است. از طرف دیگر، انتظار برای گشایشهای سیاسی، به مرورزمان در کنار بهبود ساز و کار تولید از بازار سهام حمایت میکند. رشد نقدینگی و افزایش تورم باعث میشود که بازار شرایط ویژه و جذابی داشته باشد. در این شرایط، هرکسی که اکنون وارد بازار شود، در طول یک سال با زیان خارج نخواهد شد.
افزایش تمرکز اقتصادی
ستاره 26 ساله که فارغالتحصیل رشته جامعهشناسی است و به صورت پروژه در بخش پژوهشهای جامعهشناسی کار میکند نیز ورود به بورس را به همه توصیه میکند. به گفته ستاره، بورس درآمدی را برای به ارمغان آورده است که همیشه به آن نیاز داشته و همچنین به دلیل آنکه نیاز به پیگیری و مراقبت دارد، قدرت تشخیص و تحلیل اقتصادی او را افزایش داده است.