مردم، قدرت و منافع (17)
نوشته: جوزف استیگلیتز|
ترجمه: منصور بیطرف|
حمله به دانشگاهها و علم
حمله به دانشگاههای ما به آن اندازهای که به رسانهها حمله شد مورد توجه قرار نگرفت، اما بطور یکسان برای آینده اقتصاد و دموکراسی ما خطرناک است . دانشگاههای ما سرچشمهای است که از آن همهچیز بیرون میآید. سیلیکون ولی – مرکز ابداعات اقتصادی کشور – به خاطر پیشرفتهایی که از فناوری دو دانشگاه بزرگ ما یعنی، استنفورد و دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، بیرون آمده وجود دارد . «امایتی» و «هاروارد» بطور مشابه مرکز بزرگ تولید بیوتکنولوژی در بوستون هستند . کشور ما به عنوان رهبری که در ابداعات شهره است بر بنیادهای دانشی که از دانشگاههای ما بیرون میآید قرار گرفته است. دانشگاهها و مراکز تحقیقات علمی ما بیش از پیشرفت دانش صرف کار کردهاند: آنها برخی از کارفرمایان پیشرو ی کشور را به سواحلمان جذب کردهاند . بسیاری به خاطر فرصتهای مطالعاتی در این دانشگاههای بزرگ به اینجا کشیده شدهاند . مثلا مهاجران بین سالهای 1995 و 2005 حدود 52 درصد از تمام بنگاههای تازه تاسیس در سیلیکون ولی را بنیان نهادهاند. همچنین مهاجران بیش از 40 درصد بنگاههایی که در 500 فهرست اول «یو اس فورچون» سال 2017 قرار گرفته بودند را تاسیس کردهاند. و با این حال ترامپ سعی داشت تا بودجه صندوق دولتی که برای تحقیقات بنیادین در بودجه سال 2018 در نظر گرفته شده بود را کاهش دهد . علاوه بر این، شاید برای اولینبار باشد که در لایحه مالیاتی سال 2017 جمهوریخواهان، مالیات بر برخی از دانشگاههای غیرانتفاعی خصوصی ما – که بسیاری از آنها در پیشرفت دانشی که هم در افزایش استانداردهای زندگی و هم در ایجاد مزیتهای رقابتی امریکا نقش محوری داشتهاند - بسته شد. برخی از جمهوریخواهان به دانشگاههای ما به خاطر اینکه سیاسی هستند و در مقابل تعصب و ضد زن بودن تساهل ندارند انتقاد میکنند. این درست است که دانشگاهیان تقریبا بطور عموم درس میدهند تغییرات آب و هوایی واقعی است و بسیاری نسبت به اقتصاد بخش عرضه تردیدهایی را روا داشتهاند. همچنین دانشگاهها وزن یکسانی به تئوریهایی که دنیا صاف است، نظریههای فلوژیستون یا به اصل طلا در اقتصاد، نمیدهند. همچنین ایدههایی هستند که در تحصیلات عالی مستحق نگاه یکسانی نیستند. خیلی غلط است ایدههایی را که از دور خارج شدهاند و بطور مکرر توسط روشهای علمی تایید نشدهاند را درس بدهیم . تاکنون، دانشگاهها در مقابل این محاصره مقاومت کردهاند. اما یک نفر فقط تصور کند اگر ترامپ و دیگرانی که این جنگ را آغاز کردهاند پیش ببرند، چه اتفاقی برای اقتصاد امریکا و جایگاه ما در جهان میافتد. موقعیت ما در پیشگامی ابداعات به سرعت تنزل مییابد. تقریبا دیگران مثل کانادا و استرالیا هستند که از جایگاه ضد علمی و ضد مهاجرتی ترامپ امتیاز میگیرند و به سرعت سعی در استخدام دانشجویان ماهر و ایجاد نهادهای تحقیقاتی و تاسیس آزمایشگاهها برای فراهم کردن آلترناتیوهای ماندگار در مقابل سیلیکون ولی دارند .
حمله به قوه قضاییه
در هر جامعهای، چالش و اختلافی وجود دارد و زمانی که طرفین به توافق نمیرسند، حال این طرفین دو فرد باشند، دو شرکت باشند یا افراد و دولتشان . وظیفه دادگاههای ما این است حقایق را ارزیابی و تا آنجا که میتوانند به آن برسند. تقریبا طبق تعریف، رفع چنین اختلافاتی آسان نیست: چرا که اگر آسان بود، طرفین میتوانستند آن را به شیوه خودشان انجام دهند و مستلزم دادگاههای هزینه بر و زمان بر نمیبودند. زمانی که دادگاهها احکامی را صادر میکردند که ترامپ نمیپسندید، او آنها را به اصطلاح به «قضات» ارجاع میداد. اهانت او به سیستم قضایی با تمایل او به انتصاب قضات سراسر بیکفایت بهشدت نمایان شد – بطوری که یکی از نامزدهایش برای دادگاه فدرال دیسی، متیو اسپنسر پترسن، اصلا یک تجربه دادگاهی نداشت. پترسن بعد از سوالاتی حقارت باری که در کمیسیون از او شد از نامزدی کنار کشید اما او فقط یکی از بیکفایتترین انتصابهای بهشدت بیشمار و بیکفایت ترامپ بود.
توجیه حملات: دفاع از خود
در اینجا یک الگویی وجود دارد. از منظر ترامپ و هوادارانش، خطرات تمامی این نهادهای حقیقت گو این است آنها به دیدگاههایی میرسند که با تعصبات و پیش داوریهای ترامپ، آن پیش داوریهایی که او و حزبش را احاطه کردهاند، مغایرت دارد. مدتهای مدید است، یعنی از زمان دروغ بزرگ گوبلز، که چنین حملاتی و تلاش برای خلق یک واقعیت دیگر همواره بخشی از فاشیسم بوده است . ترامپ به جای آنکه دیدگاههایش را با واقعیت سازگار کند (مثلا، تغییرات آب و هوایی) در عوض به آنهایی که میخواهند حقیقت را عیان سازند حمله میکند. اینکه این حملات اینچنین تشدید میشوند بخشی از آن گواهی است که به قصور سیستم آموزشی ما برمیگردد. اما ما نمیتوانیم منحصرا آنچه را که رخ داده متهمسازیم. ما میدانیم با توجه به پیشرفتهایی که در اقتصاد رفتاری و بازاریابی روی داده میتوان ادراکات و عقاید را دستکاری کرد. شرکتهای سیگارسازی در استفاده از این روشها برای به تردید انداختن یافتههای علمی که سیگار کشیدن برای سلامتی مضر است موفق بودهاند؛ و نیز شرکتهایی از این نوع که در ترغیب کردن افراد برای خریدن محصولاتی که ممکن است در غیر حالت دیگر نخرند و اگر عمیقتر نگاه شود نه نیاز داشته باشند و نه بخواهند . اگر شما بتوانید محصولات بد و حتی خطرناک را بفروشید میتوانید ایدههای بد و حتی خطرناک را هم بفروشید – و برای انجام چنین کاری منافع شدید اقتصادی وجود دارد. این بینش توسط استیو بنن و فاکس نیوز برای تغییر ادراکات روی دستهای از موضوعات از تغییرات آب و هوایی گرفته تا ناکارآمدی و بیعدالتی دولت، به کار گرفته شد.