پاشنه آشیل یک برنامه حساب شده
فراز جبلی|
مشاور سردبیر|
گام دوم ایران برای اعتراض به عدم اجرای تعهدات 1+5 در برجام روز گذشته اجرا شد. با پایان فرصت 60 روز گام اول، روز گذشته شاهد نشست خبری عباس عراقچی معاون وزیر امور خارجه، علی ربیعی سخنگوی دولت و کمالوندی سخنگوی سازمان انرژی اتمی بودیم. در گام نخست ایران تعهد میزان ذخایر اورانیوم را رد کرد و در این مرحله محدودیتی که برجام برای درصد غنیسازی ایران در نظر گرفته بود برداشته شد. حرکتی کاملا منطقی با روشی حساب شده که باعث میشود انگشت اتهامی به سمت ایران گرفته نشود. اجرای گام دوم ریشه در اختلاف نظر ایران و اروپا بر سر اینستکس دارد. موضع ایران کاملا روشن و صریح است. ایران اصولا ایالات متحده را طرف مقابل خود نمیداند و گامهای تنبیهی نه برای امریکا بلکه برای 1+4 و بیشتر از همه برای اجبار اروپاییها است. دلیل گام دوم این بود که اروپا در اینستکس حاضر به قبول تجارت نفتی ایران نشد. خواسته ایران این بود که به هر روشی کشورهای اروپایی و طرف مقابل برجام بدون تحریم نفت ایران را خریداری کنند. عدم اجرای این کار و محدودیتهای فراوانی که عملا اینستکس را به یک ابزار غیرقابل استفاده بدل کرده است ایران را وادار کرد در تصمیمی حساب شده یک گام دیگر از برجام فاصله بگیرد. نحوه حرکت ایران کاملا بر اساس اصول منطق سیاسی است و با اینکه سیاست خارجی در دولت تدبیر و امید همیشه محل مناقشات داخلی بود اینبار اجماع مناسبی بر سر نحوه برداشتن گامها وجود دارد. دادن فرصتهای 60 روزه، گفتار منطقی و روشن و اجرای تهدیدات شاید مهمترین نقاط قوت تصمیمات اخیر ایران است. اما یک پاشنه آشیل میتواند باعث آسیب به این سیاستها شود و آن واکنش منفی اقتصاد است. با توجه به اینکه ابزارهای امریکا علیه ایران اکثرا اقتصادی است واکنش منفی بازار به نحوه سیاست خارجی ایران میتواند پیام غلطی برای کشور به همراه داشته باشد. اتفاقات اقتصادی سال 97 نشان داد به دلیل رشد نقدینگی سالهای قبل با جرقهای از سوی سیاست، بازارهای ارز و طلا و مسکن قابلیت جهش حتی بیش از نقدینگی را دارند. نوسان زیادی سال 97 باعث بعضی سیاستهای شتاب زده شد که به بخشهایی از اقتصاد آسیبهای جدی وارد کرد. با وجود این تغییر تیم اقتصادی و سیاستهایی نسبتا منطقی باعث شده است که تا حدی ثبات به اقتصاد کشور بازگردد. رشد قابل توجه بازار سرمایه (که البته بخشی از آن به دلیل واقعی شدن قیمتها پس از افت شدید ارزش پول ملی است) و ثبات قابل توجه در بحث ارز و طلا باعث شد که در 100 روز اول سال 98 وضعیت اقتصاد بهتر از سال 97 ارزیابی شود اما با در نظر گرفتن سیاستهای خارجی و طبیعتا واکنش امریکا وضعیت به چه شکلی خواهد شد؟ اگر اروپا با این واقعیت روبرو شود که روند اقتصادی ایران با وجود فشارهای تحریمی با ثبات است طبیعتا مجبور به همکاری درباره فروش نفت از طریق اینستکس یا سامانهای مشابه میشود اما اگر سیاستهای امریکا در اقتصاد ایران اثرگذار باشد ممکن است موضع اروپا به شکل دیگری تغییر کند.
اگر از جنبه تئوری بازیها به این مساله نگاه شود امریکا به دلیل نحوه نگرش دولت ترامپ قادر به تغییر سیاست خود نیست، ایران بهترین استراتژی خود را در قبال تحریمها در پیش گرفته است و نتیجه توسط اروپای مردد مشخص میشود که سیاست خود را بر اساس روش کجدارمریز طراحی کرده است. طبیعتا امریکا هزینه زیادی برای سیاست خود نمیپردازد و چه بسا به دلیل کمکهای کشورهای عربی از این شرایط سود میبرد اما آیا ایران میتواند ثبات اقتصادی سه ماه اخیر را حفظ کند؟ احتمالا جواب این سوال تا زمان اجرای گام سوم ایران مشخص خواهد شد.