ضرورت توجه به کیفیت زندگی در شهرها
کیفیت زندگی مفهومی است که در سالهای اخیر توجه زیادی را به خود جلب کرده است، اما در واقع مفهومی فراتر و باسابقهتر از قرن بیستم است. این مفهوم را میتوان به ارسطو و 322 سال قبل از میلاد مسیح نسبت داد. ارسطو آثاری درباره زندگی خوب و خوب زندگی کردن و اینکه چگونه سیاستهای عمومی میتواند به پرورش آن کمک کند، دارد. زمان زیادی بعدتر از آن، در سال 1889، اصطلاح کیفیت زندگی مفهوم جدیدتری یافت و درباره آن گفته شد «ما نباید تنها به جنبه کمی دقت کنیم بلکه باید به کیفیت زندگی که هدفی اخلاق گونه را شکل میدهد نیز توجه شود.» کیفیت زندگی مورد توجه بسیاری از تحقیقات بوده است اما هنوز اتفاق آرایی از اینکه چگونه باید تعریف شود، کسب نشده است.
شهر به عنوان عالیترین نمود تمدن بشر، نقش بنیادی در ایجاد زندگی خوب برای شهروندان دارد. شاخصهای مربوط به کیفیت زندگی طیف وسیعی را در برمیگیرند که از تغذیه و پوشاک گرفته تا مراقبتهای بهداشتی، محیط اجتماعی و محیط مادی پیرامون را شامل میشود. در واقع مفهوم کیفیت زندگی یک متغیر مرکب است که از چندین شاخص متأثر میشود. تغییر در سطح درآمد مردم، شرایط زندگی، وضع سلامت، محیط، فشار روحی روانی، فراغت، شادمانی خانوادگی، روابط اجتماعی و چندین متغیر دیگر نظیر آن به شکل مرکب کیفیت زندگی وتغییرات آن را تعیین میکند. سنجش کیفیت زندگی و تعیین رضایت یا عدم رضایت افراد و گروهها از ابعاد مختلف زندگی، موضوع و هدف اصلی تمام برنامهریزیها است. کیفیت زندگی مفهومی چند بعدی با شاخصهای متعددی است و اغلب با استفاده از شاخصهای عینی یا شاخصهای ذهنی و به ندرت با استفاده از هر دو نوع شاخصها اندازهگیری میشود. این شاخصها مبتنی برگزارشهای شخصی افراد از ادراکات شان در مورد جنبههای مختلف زندگی است و میزان رضایت افراد و گروهها را از تأمین نیازهایشان مورد بررسی قرار میدهند. شاخصهای ذهنی که مکمل متغیرهای اجتماعی، اقتصادی و محیطی هستند، ادراکات و ارزشیابی افراد را از وضعیت عینی و ملموس زندگی شان نمایش میدهد، در حالی که شاخصهای عینی مربوط به حقایق قابل مشاهده هستند که غالبا از دادههای ثانویه به دست میآیند. در بسیاری از کشورهای توسعه یافته برنامهریزان در تلاش برای نمایش سطوح کیفیت زندگی در سطوح مختلف جغرافیایی هستند تا بتوانند راهکارهای بهینه برای بهبود کیفیت زندگی نواحی عقب مانده از نظر شاخصهای مورد بررسی بیابند. با برنامهریزی برای ارتقای سرمایه اجتماعی ساکنان محلات میتوان شرایط بهتری از نظر کیفیت محیط در جهت رشد و اعتلای ساکنان در محیط محلات شهری فراهم کرد. کیفیت زندگی یک ساختار پیچیده چند بعدی است که به نگرشهای چندگانهای از جنبههای نظری مختلف نیاز دارد. تلاشهای بسیاری برای تعریف اجزای کیفیت زندگی در اصول مختلف شده است. تاکنون بیش از 100 تعریف از کیفیت زندگی در آثار ادبی مورد توجه قرار گرفته است. کیفیت زندگی به زندگی روزمرهای اشاره دارد که توسط غذای سالم و آب وهوای تمیز، لذت از فضاهای باز و آزاد و مجموعه آبها، حراست از حیات وحش و منابع طبیعی، امنیت از وقوع جرم و حفاظت در برابر اشعه و مواد سمی بهبود مییابد.حتی ممکن است به عنوان مقیاس انرژی و قدرتی تعریف شود که به یک فرد داده میشود تا امکان لذت بردن از زندگی را فراهم کند و بر چالشهای زندگیاش بدون توجه به ناتواناییهای آن غلبه کند.