الزامات خشت اول رابطه نفت و جامعهشناسی
رضا رهسپار| پژوهشگر اجتماعی|
در پاسخ به این دغدغه که چه تدابیری را در آغاز شکلگیری رابطه میان علوم اجتماعی و صنعت نفت باید اندیشید تا بجای تعارض و سوءتفاهم میان این عرصههای نظری و عملی، ما شاهد ارتباطی پایدار و توام با هم افزایی میان عرصه مدیریت و علوم اجتماعی باشیم میتوان به شکل مختصر و مفید «سه گام» را تعریف کرد که توجه به آنها میتواند رابطهای با دوام را
شکل دهد. در گام اول باید از حضور «رابطه محور» اصحاب علوم اجتماعی در این صنعت و این سازمان اجتناب ورزید چراکه حضور رابطه محور یا «نام محور» مدعیان عرصه علوم اجتماعی ممکن است همچون آفتی سبب عدم به ثمر نشستن باور به علم وآگاهی و صاحبنظران شایسته و خلاق علوم اجتماعی در سازمان شود و لذت شکفتن کار تیمی آگاهانه را از ما سلب کند. در گام دوم باید در بهرهگیری از محققان صاحب تجربه و خلاق عرصه علوم اجتماعی در سازمان اهتمام داشت که در واقع ماموریت فعلی صنعت نفت یافتن این دسته افراد است که لزوما میتوانند افراد مطرح نباشند بلکه فهم آنها از مسایل میدانی باید معیار انتخاب باشد و در گام سوم برای محققانی که خلاقیت دارند جهت دستیابی به شناخت کافی از کنه مسائل کارکنان نفت، وزارتخانه و مسائل جامعه مهلت در نظر گرفت. باید این موضوع را در نظر داشت که محقق اجتماعی برای پیشبینی و ارایه راهکارهای صحیح، نیازمند دستیابی به شناخت صیح از ابعاد و اضلاع بسیار گوناگون مساله است، ابعادی که از شناخت نسبت به بستر اجتماعی جامعه و انتظارات آنان گرفته تا احصاء شناخت نسبت به نگاه و مسائل کارکنان این سازمان و رویکرها و استراتژیهای مدیران و... را دربرمیگیرد.