حذف رقیب پمپئو در کاخسفید
گروه جهان|
«اخراج جان بولتون باعث شد که سکان هدایت سیاست خارجی ایالات متحده به دست مایک پمپئو وزیر بیفتد. حذف رقیب اصلی پمپئو (وزیر خارجه امریکا) که بر افکار دونالد ترامپ نفوذ زیادی داشت، باعث شد که او ناگهان استقلال و آزادی عمل بیشتری بیابد.» این بخشی از تحلیل کلیف کوپچان مقام پیشین وزارت خارجه امریکا و رییس کنونی گروه مشاوره مخاطرات سیاسی یورآسیا، است.
کوپچان معتقد است که پمپئو و دونالد ترامپ در یک تیم قرار دارند. او روحیه و دستورات دونالد ترامپ را درک میکند و سعی دارد کارها را بهگونهای پیش ببرد که ترامپ میخواهد. این کارشناس سیاسی میگوید: «تاکنون هر زمان ترامپ یا پمپئو یا فرد دیگری با ایدهای به جلسات میآمد، باید با «دکتر نه» روبرو میشد. اکنون این فرد اخراج شده و بنابراین بقیه اعضای تیم که درمجموع معتدلتر محسوب میشوند، آسانتر دستورالعملها را به پیش میبرند. البته نباید فراموش کرد که تصمیمگیرنده نهایی در سیاست خارجی امریکا ترامپ است، نه بولتون یا پمپئو. بنابراین نباید در تاثیرات اخراج جان بولتون اغراق کرد.»
نشریه گاردین هم درباره اخراج بولتون نوشته: زمانی که ترامپ بولتون را در آوریل سال گذشته بهکار گرفت دیدگاههای فوق افراطی و عادت به نبرد داخلی بروکراتیک او، کاملا شناخته شده و انگشتنما بود. اما رییسجمهوری امریکا در شکار برای سومین مشاور امنیت ملی خود ظرف ۱۵ماه، به سادگی حقایق را نادیده گرفت. ظاهرا علت انتخاب بولتون این بود که ترامپ از دیدن او در تلویزیون لذت میبرد! نتیجه آن هرج و مرجی است که سیاست خارجی دولت او را شکل داده است و ترامپ را بدون دستاوردهای معنادار باقی گذاشته است. برعکس، با توجه به میزان ناهماهنگی بولتون با اولویتهای ترامپ، او تلاش داشت تا حد منصفانهای دستاورد داشته باشد که عمدتا منفی بود. هفته گذشته او ترامپ را متقاعد کرد تا گفتوگوها با طالبان افغانستان را بعد از یک سال تلاش وزارت خارجه امریکا برای عقد توافقی، زیر پای بگذارد. او اوایل امسال هم رییسجمهوری امریکا را برای کنار گذاشتن کار وزارت خارجه روی توافق موقت احتمالی با کرهشمالی درباره برنامه هستهای آن متقاعد کرد و در عوض خواست تا کیم جونگاون فورا به تسلیم تسلیحات کشتارجمعی خود متعهد شود. این تحولات به سقوط ناگهانی نشست ترامپ-کیم در هانوی کمک کرد و موجب شد تا وقفهای طولانی در مذاکرات ایجاد شود که کرهشمالی حین آن چندین موشک جدید آزمایش کرد. بهلحاظ سنتی، مسوولیت اصلی مشاور امنیت ملی امریکا نظارت بر روند سیاستگذاری منظم است که شامل وزارت خارجه، پنتاگون و آژانسهای اطلاعاتی میشود و آمادهسازی تصمیمات بزرگ برای رییسجمهوری امریکا. بولتون این کار را انجام نداد. در عوض، او ابتکار عملهای دیگران مثل مذاکرات کرهشمالی و گفتوگوهای افغانستان را هدف میگرفت و دلایل مورد نظر خودش همانند مناقشه بیمعنا علیه دیوان بینالمللی کیفری را دنبال میکرد. او سردمدار کودتای ناکام علیه مادورو بود که ناموفق ماند.»
اشپیگل هم چهار علت اصلی برای تحول سیاسی اخیر در کادر ترامپ را چنین برشمرده است:
مناقشه با ایران: جان بولتون درباره توافق هستهای و رویکرد امریکا در قبال ایران سیاست روشنی را دنبال میکرد. مشاور سابق امنیت ملی کاخسفید حتی از تغییر رژیم هم سخن گفته بود و خواستار در پیشگرفتن سیاستی تهاجمی در برابر تهران بود. بر همین اساس کارشناسان اختلافنظر بر سر رویکرد امریکا در قبال ایران را از جمله علتهای این جابهجایی میدانند. گفته میشود، جان بولتون پس از سرنگونی پهپاد امریکایی و همچنین بحران نفتکشها در خلیج فارس خواستار حمله به ایران شده بود. حال در پی کنارهگیری یا اخراج بولتون از کاخسفید، بسیاری از تحلیلگران از احتمال تغییر سیاست امریکا در قبال ایران سخن میگویند و حتی احتمال دیدار ترامپ و روحانی در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد را منتفی نمیدانند. مذاکره صلح با طالبان: اخبار منتشر شده در رسانههای امریکا حکایت از آن داشتند که اختلافنظر بین ترامپ و بولتون بر سر مذاکرات صلح با طالبان عملا باعث خاتمه همکاری این دو سیاستمدار شده است. جان بولتون از همان ابتدا به مذاکرات صلح نمایندگان امریکا به رهبری زلمی خلیلزاد با نمایندگان طالبان افغانستان در دوحه، پایتخت قطر با دیده تردید مینگریست. قرار دیدار ترامپ با نمایندگان طالبان در کمپ دیوید که برای هشتم سپتامبر پیشبینی شده بود، اختلافنظر بین آنها را به اوج رسانده بود. ترامپ گرچه قرار این دیدار را لغو کرد، اما نمیتواند مانع از جنجال خبری برخاسته از آن در رسانههای امریکا شود. گفته میشود که ترامپ زیر فشار جان بولتون قرار دیدار را لغو کرده است. دیداری که قرار بوده سه روز پیش از سالروز حملات تروریستی یازدهم سپتامبر در خاک امریکا برگزار شود. حالا در غیاب بولتون، بعید به نظر میرسد که ترامپ مذاکرات را کاملا کنار بگذارد. بنابراین گمان میرود که زلمی خلیلزاد فرستاده ویژه امریکا، به تلاشهایش برای حلوفصل مناقشه ادامه دهد. توافق با کرهشمالی: بولتون و ترامپ بر سر سیاست امریکا در قبال مناقشه هستهای با کرهشمالی نیز اختلافنظر داشتند. به باور بولتون، دیدار ترامپ با کیم جونگاون در منطقه مرزی کرهشمالی یک خطای سیاسی بوده است. رییسجمهوری امریکا ۳۰ ژوئن با کیم جونگاون در خاک کره شمالی دیداری کوتاه داشته است. افزون بر آن، رویکرد ترامپ نسبت به آزمایشهای موشکی کرهشمالی نیز از نگاه جان بولتون خطا بوده است. ترامپ گفته بود این آزمایشها نقض قطعنامههای شورای امنیت نبوده و تاثیری بر مذاکرات او با رهبر کرهشمالی ندارد. حال با اخراج بولتون احتمال میرود که امریکا در قبال کرهشمالی موضع نرمتری بگیرد.
جنگ قدرت در ونزوئلا: درباره رویکرد امریکا در قبال بحران سیاسی و جنگ قدرت در ونزوئلا نیز دو سیاستمدار اختلافنظر داشتهاند. سیاست امریکا در قبال بحران ونزوئلا از سوی جان بولتون طراحی و هدایت شده است. گفته میشود بولتون به ترامپ تضمین داده بود که با دنبال کردن چنین سیاستی، سقوط دولت نیکلاس مادورو در ونزوئلا ظرف مدت کوتاهی به وقوع خواهد پیوست. تداوم جنگ قدرت در ونزوئلا و ادامه حیات سیاسی دولت مادورو نیز به اختلافات بین بولتون و ترامپ دامن زده است.
نشنال اینترست در یادداشتی به قلم پل پیلار افسر بازنشسته سیا، نوشته: «از همان ابتدا مشخص بود که بولتون مانند فلین و مکمستر ماندنی نیست. بزرگترین عامل رسیدن او به این سمت شلدون آدلسون (میلیاردر یهودی) بود؛ همان کسی که از جمله حامیان مالی ترامپ در انتخابات بود. آدلسون و بولتون هر دو آشکارا طرفدار بمباران ایران بودند. اما در این حین، اخراج بولتون با اختلافنظر میان نتانیاهو و آدلسون تصادفی نیست... به همین دلیل مهمترین بخش سیاست خارجی امریکا که احتمالا با خروج بولتون تغییر خواهد کرد بخش مربوط به ایران است.»