مردم، قدرت و منافع (79)
نوشته: جوزف استیگلیتز|
ترجمه: منصور بیطرف|
فصل ششم
چالش فناوریهای نو
درسی که از این تجربه میگیریم این است که اگر ابداع به خوبی مدیریت نشود به جای آنکه رونق و رفاه را برای همه بیاورد، اثر عکس آن را میگذارد. امروزه، در نتیجه پیشرفت در اقتصاد میدانیم که چطور اقتصادی را که با ابداع به تقابل میافتد مدیریت کنیم کلید آن، نگهداری اشتغال کامل است . ما میتوانیم این کار را در زمانی که سیاست پولی (پایین آوردن نرخ بهره یا افزایش عرضه اعتبار) از حیز انتفاع ساقط است، از سیاست مالی استفاده کنیم (کاهش مالیات یا افزایش مخارج – افزایش در سرمایهگذاری عمومی میتواند یک راه موثر در تحریک اقتصاد باشد) . هم سیاست مالی و هم سیاست پولی تقاضای کل را افزایش میدهند و با محرکهای کافی دیگر به اقتصاد میتوانند همیشه اشتغال کامل را ابقا کنند. بنابراین مشکل «اشتغال» فناوریهای بالا یک مشکل سیاسی است. ایدئولوژی کور، بهویژه زمانی که با سیاستهای آلوده ترکیب بشود، میتواند از لحاظ سیاسی محرکهای مالی را که به اندازه کافی قابل اجرا هستند سخت بکند. ما این را در دوران بحران بزرگ دیدیم. فدرال رزرو نرخ بهره را نزدیک به صفر رساند اما برای ابقای اشتغال کامل کافی نبود. به همین ترتیب، جمهوریخواهان و دیگر «باز»های مالی هرگونه تلاشی را برای فراهم کردن محرکهای مالی مناسب رد کردند. این رد کردنها آزاردهنده بود زیرا در آن زمان، دولت میتوانست منابع را به نرخهای بهره واقعی منفی به دست بیاورد (با محاسبه افزایش قیمت ها) و بنابراین آن دوره، زمان خوبی برای سرمایهگذاریهای عمومی که کشور بهشدت به آن نیاز داشت، بود. تکیه بیش از حد بر سیاست پولی یک مشکل دیگر هم دارد: با هزینه سرمایه پایین، این سیاست به شرکتها هزینه ماشینهایی را میپردازد که جایگزین نیروی کار میشوند.شرکتها مجبور هستند تصمیم بگیرند که دلارهای نایاب سرمایهگذاری و تحقیقات را در کجا تخصیص دهند و آنها بر فاکتورهایی تمرکز میکنند که نمایانگر سهم بزرگی از هزینهها است. سرمایه با توجه به نرخ بهرهای که فدرال رزرو برای مدتهای طولانی بسیار پایین نگه داشته، نسبت به نیروی کار پایین میآید – و بنابراین تعجبی ندارد که توجهات به سمت کاهش دادن هزینههای نیروی کار جلب میشود.تقریبا با در نظر گرفتن اینکه توجه کافی به نگهداری اشتغال کامل نشده است، تقاضا برای نیروی کار پس از آن هم بهشدت تضعیف میشود.