آخرین پایگاه دیکتاتورها
یاشا مونک| فارن افرز|
دهه جاری میلادی دهه خوبی برای دیکتاتوری و در مقابل، برای دموکراسی وحشتناک بوده است. با این حال، وقتی شمار زیادی از مردم دریابند که بطور روز افزون آزادیهای خود را از دست میدهند، اپوزیسیون قدرت خواهند گرفت و مشروعیت دیکتاتوریهای پوپولیستی را به چالش خواهند کشید. نتیجه نهایی این مبارزه به هیچوجه قابل پیشبینی نیست، اما اگرچه یک دهه گذشته برای دموکراسی فاجعه آمیز بوده، دهه بعدی میتواند برای مستبدان و دیکتاتورها بهشدت سخت باشد. تصور عمده بر این است که مناقشات بین پوپولیستهای استبدادگرا و نهادهای دموکراتیک، یک مناقشه بر سر موجودیت است؛ بدین معنا که اگر پوپولیستها موفق شوند کنترل نهادهای کلیدی از جمله دادگستری و کمیسیون انتخاباتی را در دست بگیرند، این پایان کار دموکراسی خواهد بود. اما این نتیجهگیری زودهنگام است. مقالات بسیاری هستند که نشان میدهند همه انواع دیکتاتوریها در گذر تاریخ بطور قابل توجهی در برابر چالشهای دموکراتیک آسیب پذیر بودهاند. تحقیقات اخیر درباره رژیمهای استبدادی نشان میدهند که دیکتاتوریهای پوپولیستی نسبتا با ثبات هستند: از آنجایی که بیشتر این دیکتاتورها در کشورهای مرفه هستند، میتوانند پاداشهای سخاوتمندانهای برای هواداران رژیم در نظر بگیرند؛ از آنجایی که این دیکتاتورها بر دولتهای قدرتمند و بوروکراسیهای توانمند حکومت میکنند، میتوانند اطمینان داشته باشند که دستورات آنها به موقع و درست انجام میشود؛ از آنجایی که بر خدمات امنیتی توسعه یافته کنترل دارند، میتوانند فعالیت مخالفان را تحت نظر داشته باشند و با آنها مقابله کنند و از آنجایی که آنها در بستر احزاب حاکم کارآمد فعالیت میکنند، میتوانند نیروهای قابل اعتماد را به کار بگیرند و با بحرانهای جانشینی مقابله کنند. سکه یک روی دیگر هم دارد. بسیاری از کشورهایی که اکنون تحت کنترل رژیمهای استبدادی هستند، در گذشته طرفدار دموکراتیک شدن بودهاند. در بیشتر این کشورها سطح بالایی از آموزش و توسعه اقتصادی مشاهده میشود. این کشورها جنبشهای مخالف با پیشینه قوی و نهادهای مختص خود هستند.
اکثر آنها در همسایگی خود ملتهای دموکراتیک را دارند و برای رونق اقتصادی و امنیت نظامی به دموکراسی متکی هستند. مهمتر از همه اینکه در بسیاری از این کشورها تاریخچه دموکراسی به همین چند وقت اخیر بر میگردد که هم میتواند به افزایش مطالبات مردمی برای آزادیهای فردی بینجامد و هم در صورت فروپاشی رژیم استبدادی، یک الگوی دوره گذار دموکراتیک در اختیار مردم میگذارد. در کل، بر مبنای ویژگیهای ساختاری که دانشمندان سیاسی معمولا با در نظر گرفتن آنها سرنوشت احتمالی رژیمهای استبدادی را پیش بینی میکنند، دیکتاتورهای پوپولیستی با ثبات به نظر میرسند؛ اما این مساله سبب میشود که تاریخ به ویژه منابعی درباره دوام مشروعیت آنها نادیده گرفته شود. فروپاشی دموکراتیک در قرن بیستم عمدتا به شکل کودتا بوده است بدین صورت که با تشدید نزاع میان جناحهای سیاسی، یک افسر نظامی کاریزماتیک توانسته همرزمان خود را متقاعد کند که برای به دست آوردن قدرت اقدام کنند؛ تانکها در مقابل پارلمان صف کشیدهاند و دیکتاتوری بر مسند قدرت چنبره زده است. اما ماهیت ضد دموکراتیک آشکار این کودتاها به معنای مشکلاتی جدی در رابطه با مشروعیت رژیمهای روی کار آمده بودهاند چرا که هر شهروندی که برای آزادی فردی یا خواسته جمعی ارزش قائل باشد، به راحتی خطر ناشی از روی کار آمدن چنین دولتهای استبدادی را تشخیص میدهد. حمایت مردمی از این دیکتاتوریها اساسا به توانایی آنها در تحقق اهداف سیاسی گوناگون وابسته بوده است. آنها نوعی محافظت در برابر دیگر افراط گرایان فراهم میآوردند و وعده میدادند که یک سیستم سیاسی پایدار خواهند ساخت که عاری از هرج و مرج و اختلافات ناشی از رقابتهای دموکراتیک باشد. مهمتر اینکه عمده آنها وعده کاهش فساد و رشد سریعتر اقتصادی را مطرح میکردند.
در بیشتر موارد تحقق این وعدهها بسیار دشوار بودند چرا که دیکتاتوریها غالبا هرج و مرج سیاسی مختص خود را ایجاد میکردند: فتنهها در کاخ، تلاشها برای کودتا، اعتراضات گسترده. در بسیاری از موارد سیاستهای اقتصادی آنها بسیار نامنظم بوده یا به افزایش شدید تورم میانجامیده است یا دورههای رکود شدید اقتصادی. به استثنای چند مورد معدود، بیشتر دیکتاتوریها از فساد شدید رنج میبردند. اما با وجود همه این مشکلات، داستانهای درباره مشروعیت همه آنها عمدتا مشابه بود: این دیکتاتوریها عمدتا شرایط سیاسی وعده داده شده را محقق میکردند. اما این مساله درباره دیکتاتوریهای پوپولیستی صدق نمیکند. همانطور که مورد اردوغان نشان داد، پوپولیستها با وعده تعمیق دموکراسی به قدرت میرسند. این امر ایجاد دیکتاتوری در کشورهایی که اکثریت مردم آنها متعهد به ارزشهای دموکراتیک هستند را برای آنها آسانتر میکند. طرفداران احزاب پوپولیستی به جای پذیرش خواسته جمعی در برابر دیگر گزینهها همچون ثبات یا رشد اقتصادی، عمدتا بر این باورند که میتوانند همهچیز را همزمان داشته باشند. در نتیجه، پوپولیستها همچون ولادیمیر پوتین در روسیه، ویکتور اوربان در مجارستان و نارندرا مودی در هند اغلب در اولین سالهای به قدرت رسیدن از محبوبیت زیادی برخوردار میشوند. با این حال، دیکتاتورهای پوپولیست پس از تثبیت اقتدار خود نمیتوانند به مهمترین وعده خود عمل کنند. آنها که در نتیجه امید به بازگرداندن قدرت به مردم در انتخابات پیروز شدهاند، جایگزینی خود را برای مردم غیرممکن میکنند. سوال مهم این است که وقتی این واقعیت بر شمار زیادی از مردم آشکار شود، چه اتفاقی خواهد افتاد؟منبع: دیپلماسی ایرانی