تنگنای استراتژیک ایالات متحده امریکا در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران
موسی نصیری|
کارشناسی ارشد روابط بین الملل|
دوران پرتلاطم جهان امروز با فراز و فرودهای دشواری روبهرو است. مناسبات بینالمللی از تعریف سنتی خارج شدهاند، ادبیات سیاسی بازتعریف میشود، بازیگران متخاصم و متعارض گاه در یک ائتلاف به هم میپیوندند و بازیگران متحد گاه از ائتلاف خارج میشوند.
در این میان رفتار ایالات متحده امریکا به عنوان یک قدرت برتر متفاوت خواهد بود. واشنگتن از معاهدات بینالمللی خارج میشود، با هم پیمانان سنتی خود تنشزایی میکند، رفتار اقتصاد کینزی خود بنانهاده را نقض میکند، رفتار دولت ترامپ بسیار شتابزده و سراسیمه به نظر میرسد. گفتارها و رفتارها بطور مداوم در حال تغییرند و انگار حاکمیت امریکا در تلاش برای انجام کاری متفاوت خواهد بود.
ایالات متحده با ملغمهای از تبلیغ دموکراسی، پروپاگاندا، اقتصاد و تجارت آزاد و سلطه نظامی نفوذ خود را تقویت میکند. کنشها و واکنشهای سیاستهای جدید دولت ترامپ در برخورد با دوستان و دشمنان از هیچ پایداری بهره ندارد. رفتار ترامپ در مساله سرنگونی پهپاد گلوبال هاوک توسط ج. ا. ایران گفتار متناقض را نشان میدهد. رفتار ایالات متحده در شرایط کنونی برای مواجهه با ج. ا. ایران چیزی جز «فشار حداکثری» نیست که از طرف یک ابرقدرت اعمال میشود. چهار دهه تلاش برای تغییر رفتار ج. ا. ایران در عمل موثر واقع نشده است. کاربست و اعمال قدرت جهت فشار با وجود نزاعهای سیاسی داخلی، مشکلات اقتصادی پیش رو تغییر مورد نیاز امریکا در ج. ا. ایران را در پی نداشته است.
فشار بیش از اندازه و تلاش برای به انزوا کشاندن ج. ا. ایران هر چند تا اندازهای اعمال گردید لکن هدف مطلوب برای امریکا نبوده است. با توجه به جمیع تحولات و رفتارهای برخورد با ج. ا. ایران، به دلیل ظرفیتهای مختلف در همه ابعاد سرزمینی، اقتصاد انرژی، فرهنگی، قدرت نرم، سیاسی و حتی نظامی- راهبردی ایالات متحده نتوانست موجب دستیابی به هدف مطلوب علیه ج. ا. ایران گردد. با نگاهی به رفتار گذشته در شرایط فعلی به این نتیجه خواهیم رسید که تنگنای استراتژیک تنها مفهومی خواهد بود که ایالات متحده در برخورد با ج. ا. ایران در آن وضعیت گرفتار شده است.
تنگنای استراتژیک در واقع به شرایطی اطلاق میشود که بازیگر کنشگر اصلی با وجود برخورداری از وضعیت مطلوب تاثیرگذاری سخت و نرم برای تغییر رفتار رقیب به دلایلی همانند بازدارندگی حداقلی بازیگر رقیب، عوامل تاثیرگذار بر رفتار خارج از قدرت بازیگر و یا عدم توازن در بهرهمندی از منافع اقدام کننده توان انجام رفتار مناسب برای تامین منافع و یا تحمیل اراده به بازیگر رقیب را نخواهد داشت. امریکا در وضعیت فعلی در مقابل ج. ا.
ا یران در شرایط تنگنای استراتژیک قرار گرفته است زیرا مولفههای قدرتساز امریکا مشتمل بر قدرت اقتصادی، سیاسی، رسانهای، نظامی و حتی فرهنگی شدیدا از جنگ بین دو کشور متاثر خواهد بود.
مطلوب نبودن شرایط برای مقابله با گسترش نفوذ و تحت فشار قرار دادن ج. ا. ایران ایالات متحده را با شرایط ناهمواری روبرو ساخته است به نظر میرسد برخی شاخصهای ذیل در وضعیت تنگنای رفتاری امریکا با ج. ا. ایران قابل تامل باشد:
1- خروج ترامپ از برنامه جامع اقدام مشترک نه تنها مورد موافقت صریح هیچ کشوری در سطح بینالمللی قرار نگرفت (اعلام رسمی) حتی در بین سیاستمداران داخلی امریکا در حال حاضر به نوعی احساس پشیمانی وجود دارد.
2-توان نظامی امریکا برای حمله به ج. ا. ایران بسیار ناایمن، نامطمئن و حوادث پس از شروع جنگ و تعیین احتمالات آن پیش بینی نشده است. در واقع ترس از پایان نامشخص جنگ امریکا را بر سر دو راهی بنبست قرار میدهد. از یک منظر تلاش امریکا حتی بنا به اظهارات صریح ترامپ آنچنان که راهبرد نظامی امریکا در نبردهای گذشته و عمدتا در آینده نیز خواهد بود جنگ محدود و حمله سریع در کمترین زمان ممکن خواهد بود. از چالشبرانگیزترین صحنه برخورد نظامی با ج. ا. ایران به درازا کشیدن نبرد و گسترش دامنه آن خواهد بود چیزی که مطلقا مورد پذیرش تحلیلگران نظامی و سیاسی دولت امریکا نخواهد بود.
3- حتی دکترین «حمله هستهای محدود» که بنا به اظهارات مقامات روسی مطرح شده است حداقل در شرایط فعلی ممکن نیست زیرا نه افکار عمومی امریکا و جهان موافق آن هستند و نه امریکا ریسک بزرگ جنگ هستهای هر چند محدود را خواهد پذیرفت.
4- بنبستهای استراتژیک ممکن است قدرتهای بزرگ را به جنگ وادار کنند. احتمال اقدام نظامی هر چند محدود از این حیث وجود دارد زیرا اولا زمانی که استفاده از ابزار سیاست نتواند بنبستهای استراتژیک را حل نماید قدرتهای بزرگ به ابزار قدرت نظامی روی خواهند آورد. دوما بنا به اظهارات صاحبنظران و اندیشکدههای غربی و به عبارتی شروع عصر پساامریکایی که نشانههای افول اقتدار جهانی امریکا در ابعاد مختلف را نمایان ساخته است ایالات متحده برای برونرفت از وضع موجود و جلوگیری از فروپاشی اقتدار خود، احتمال اقدام نظامی افزایش مییابد هر چند اقدامات متفاوت نظامی یا راهبردی میتواند از طرف امریکا انجام پذیرد.
در واقع هم به دلیل جلوگیری از افول قدرت امریکا به عنوان یک ابرقدرت جهانی، هم به دلیل نشان دادن برخورداری از قدرت چانهزنی مطلوب و تاثیرگذار در محیط بینالملل در مقابلِ قدرتهای رقیب و هم به دلیل برونرفت از تنگنای موجود در مقابله با ج. ا. ایران استفاده از راهبرد قدرت نظامی میتواند در زمره برنامه اقدامی ایالات متحده علیه ج. ا. ایران باشد. در واقع ترس امریکا از مواجهه نظامی با ج. ا. ایران از دست دادن قدرتمندی خود در نظام بینالملل است زیرا به نظر میرسد با وقوع یک درگیری نظامی بین طرفین تمامی شاخصهای فروپاشی ابرقدرتی امریکا همانند ورود به یک درگیری بسیار پرهزینه و طولانی شدن جنگ، حوادث پیش بینی نشده، ورود دیگر بازیگران قدرتمند منطقهای و بینالمللی رخ خواهد داد چیزی که امریکا از آن گریزان است.
5- یکی از شاخصهای تاثیرگذار در خصوص اقدام مطلوب امریکا علیه ج. ا. ایران «اجماعسازی جهانی» است. امریکا با انجام اقدامات تحریکآمیز سعی در به واکنش واداشتن ج. ا. ایران برای انجام اقدامات تحریکآمیز و تهاجمی دارد تا به اهداف خود دست یابد. انجام اقدامات تهاجمی از سوی ج. ا. ایران اجماعسازی جهانی علیه این کشور را برای امریکا راحتتر میسازد. (کم شدن تعهدات برجامی از طرف ج. ا. ایران که مبنای حقوقی و سیاسی لازم را نیز خواهد داشت کشورهای عضو برجام را به واکنش منفی مبنی بر عدم انجام تعهدات توسط ج. ا. ایران واداشته است. به عنوان مثال نماینده روسیه در نشست آژانس بین المللی انرژی اتمی اظهار داشت خط مشی واشنگتن برای فشار اقتصادی بر تهران به بازرسیها در ایران آسیب میرساند.)
6- ظرفیت گسترده ج. ا. ایران در مواجهه با تهدیدات امریکا بسیار بالاست؛ وسعت سرزمینی ج. ا. ایران قابل تسخیر و تهاجم زمینی نیست آنچنان که ترامپ بنا به اظهارات کارشناسان نظامی خود جنگ با ج. ا. ایران را بدون حضور نیروهای نظامی در سرزمین ج. ا. ایران میداند. عمق راهبردی ج. ا. ایران امروزه از مرزهای رژیم صهیونیستی نیز فراتر رفته است. حضور در عراق، سوریه، یمن، بحرین و منطقه غرب آسیا قدرت چانهزنی ج. ا. ایران در تمامی تصمیمگیریهای منطقهای را بهشدت افزایش داده است. قابلیتهای موشکی ج. ا. ایران یکی از بازدارندهترین توان دفاعی- تهاجمی محسوب میشود. مقابله با تهدیدات موشکی در عمل بطور کامل ناممکن میباشد بدین ترتیب تهدیدات موشکی یکی از اصلیترین عنصر بازدارنده در مقابل اقدامات تهاجمی ایالات متحده است به شکلی که تحلیلگران نظامی تهدید موجود را صراحتا پذیرفتهاند. جنگ نامتقارن، قدرت نرم، دیپلماسی هوشمند، از دیگر ظرفیتهای ج. ا. ایران در مقابله با تهدیدات است.
7- تمامی سناریوهای احتمالی تهدید علیه ج. ا. ایران نظیر افزایش فشار اقتصادی، بستن خلیج فارس، حملات دقیق و حساب شده، بمباران و تهاجم تمام عیار، اقدام به هر کدام از سناریوهای مذکور هزینه بسیار بالایی بر اقتصاد جهان تحمیل خواهد نمود به عنوان نمونه در سناریوی تهاجم تمام عیار هزینه تحمیل شده بر اقتصاد جهان تقریبا 1.7 تریلیون دلار امریکا برآورد شده است که موجب بیثباتی اقتصادی در منطقه، امریکا و جهان خواهد شد. بنابراین ایالات متحده به عنوان یکی از قدرتهای اقتصادی بینالمللی بطور مستقیم متحمل هزینههای بسیار سرسامآوری خواهد شد این مساله بر اقدام احتمالی تهاجم علیه ج. ا. ایران ماهیتا تاثیر خواهد گذاشت.
والرشتاین در خصوص فروپاشی امریکا معتقد است پس از جنگ ویتنام که هزینه بسیار زیادی به امریکا تحمیل کرد، فروپاشی شوروی که توجیه هژمونی ایالات متحده را پایان بخشید و حادثه یازده سپتامبر که امریکا را وارد فضای جنگی نامطلوب ساخت. در چهار جنگ ویتنام، کره، خلیج فارس و افغانستان در عمل به نتیجه مهمی دست نیافت. افول هژمونی امریکا در سیطره رفتار نامناسب راهبردی خود و پیشرفت اقتصادی، سیاسی، راهبردی رقبا قرار گرفته است. تنگنای استراتژیک به وجود آمده به همراه شاخصهای تعیین سقوط قدرتمندی امریکا در کنار تنش ایجادشده با ج. ا. ایران که رقبا را در انتظار اقدام منفعلانه و یا غیرمنتظره ایالات متحده قرار داده است مسیر تصمیمگیری در کاخ سفید را بهشدت ناهموار ساخته و ضعفهای پنهان شده در رفتارها و سیاستهای راهبردی اشتباه در دهههای اخیر امریکا را نمایان ساخته است.
بنابراین به نظر میرسد در حال حاضر ایالات متحده در حوزه رفتار با ج. ا. ایران به جای تصمیمگیری بر مبنای راهبردهای اساسی بلندمدت در پی کنترل آسیب در کوتاهمدت خواهد بود. از طرفی اعمال قدرت علیه ج. ا. ایران برای ایالات متحده به حل مسالهای هدفمند نخواهد انجامید. تمامی رفتارهای استراتژیک پایهای دولت ترامپ که اشتباه دانسته میشود در کنار کاربست استفاده از زور میتواند پایانی بر رفتارهای تهاجمی باشد. وسواس استفاده از قدرت زمانی که در بنبست راهبردی در تقابل با یک قدرت منطقهای و تهدیدکننده اقتصاد جهانی قرار گیرد و زیربنای اقتصاد آزاد را در معرض فروپاشی قرار دهد انتخاب گزینه مطلوب امری بسیار پیچیده و چه بسا متاثر از رفتار احساسی بازیگران میتواند باشد. منبع:ایرنا