آب خزر به سوی کویر سمنان
ریحانه جاویدی|
طرح انتقال آب از دریای خزر به استان سمنان که از سال 1388 مطرح شده بود، روز گذشته با موافقت عیسی کلانتری، معاون رییسجمهور و رییس سازمان حفاظت محیطزیست کشور یک گام به اجرا نزدیک شد تا به این ترتیب طرحی که احمدینژاد نتوانست آن را اجرایی کند، با امضای کلانتری به سمت اجرا پیش رود. طرحی که عدهای آن را «نجات از خشکسالی» و عدهای دیگر آن را «ادامه فاجعهبار مدیریت آب» میدانند با این حال موافقت رییس سازمان حفاظت محیطزیست با اجرای این طرح در حالی است که هنوز یک هفته هم از اعلام مخالفت کمیته فنی اداره کل منابع طبیعی مازندران با طرح انتقال آب خزر به کویر نگذشته است و در یک سال اخیر هم کارشناسان مختلف بارها نسبت به تبعات اجرای این طرح هشدار دادهاند، از فعالان محیطزیست که به شور شدن آب خزر اشاره کرده و معتقدند آب و خاک شمال کشور تحت تاثیر قرار میگیرد تا کارشناسان حوزه جنگل که به آمار بالای قطع گونههای در معرض انقراض در مسیر خط لوله انتقال آب اشاره میکنند و حتی جامعهشناسان که بر این باورند، اجرای طرح انتقال آب یعنی تنش میان مردم سه استان شمالی کشور با سمنانیها، مانند تجربه زایندهرود و تبعات آن میان مردم اصفهان و چهارمحال و بختیاری. با این وجود به نظر میرسد مسوولان سازمان حفاظت محیطزیست چندان به انتقادها توجهی ندارند اما نمایندگان مجلس بر این موضوع تاکید دارند که این طرح آنقدر غیرکارشناسی است که قطعا اجرایی نمیشود. اما عزم کلانتری برای اجرای این طرح جزم است؛ به گونهای که او بنابرآنچه در رسانهها منتشر شد اسفندماه سال گذشته پروین فرشچی، معاون محیط زیست دریایی خود را هم که گفته میشود از مخالفان این طرح بود برکنار کرد. حالا سازمان محیط زیست با امضای این طرح ضد محیط زیستی در مقابل آزمونی بزرگ قرار گرفته است.
نمیدانیم کلانتری به دنبال چیست
موافقت رییس سازمان حفاظت محیطزیست با انتقال آب خزر به سمنان در حالی است که از سال گذشته نمایندگان مردم سه استان شمال کشور بارها اعتراض خود نسبت به این موضوع را نشان دادند تا جایی که اسفند سال 97، در جلسه علنی مجلس در اعتراض به این موضوع قصد ترک جلسه را داشتند. محمدصادق حسنی جوریانی، نماینده مردم رشت در مجلس شورای اسلامی و رییس مجمع نمایندگان استان گیلان درباره موافقت کلانتری با انتقال آب خزر به سمنان، به «تعادل» گفت: این طرح کارشناسی نیست و ما با آن مخالفیم، قطعا حامی دولت هستیم اما تصمیم آقای کلانتری به نوعی آبروی دولت را میبرد چرا که اجرای این طرح اصلا امکانپذیر نیست. انتقال آب از خزر به سمنان سبب بیاعتمادی مردم سه استان شمال کشور نسبت به دولت میشود. او افزود: نمیدانیم آقای کلانتری با این موضوع به دنبال چیست آن هم در حالی که تمام کارشناسان با این طرح مخالفت کردهاند، موافقت با اجرای آن فشار به دولت است. در حالی که نه از نظر اقتصادی توجیه دارد نه از نظر محیطزیستی. در زمان ریاستجمهوری آقای احمدینژاد با تمام قلدری که وجود داشت، این کار انجام نشد حالا چطور در مدت زمان دو سالی که از دولت باقی مانده است این کار اجرای میشود؟ ما مخالف صد در صد هستیم چرا که این طرح علمی نیست.
فرصت یک ماهه برای توافق بر سر جزئیات
با این وجود حمید جلالوندی، مدیرکل دفتر ارزیابی محیطزیستی سازمان حفاظت محیطزیست کشور معتقد است، موافقت صورت گرفته با کلیات بوده و یک ماه زمان تعیین شده تا بر سر جزئیات میان سازمان حفاظت محیطزیست و وزارت نیرو توافق حاصل شود. با این حال او تاکید میکند که سازمان حفاظت محیطزیست فقط یکی از سازمانهای صاحبنظر در این زمینه بوده و اگر دستگاههای دیگر مخالفتی دارند، اعلام کنند. او به «تعادل» گفت: سازمان با کلیات پروژه موافقت کرده است چرا که روی کمیت آب تاثیر ندارد اما باید در زمینه اثرات آن روی کیفیت، ضوابط اجرایی اعلام شود که تا یک ماه آینده قرار است این اتفاق رخ دهد. با این حال تعمیم وضعیت دریاچه ارومیه به دریای خزر کار نادرستی است، انتقال آب از خزر روی کمیت آن تاثیر ندارد و من واقعا خواستار این موضوع هستم که یک کارشناس مخالف به سازمان محیطزیست معرفی کنید که معتقد باشد کمیت آب دستخوش تغییر میشود.
او افزود: اما نسبت به اثرات کیفی مانند آبشیرینکنها و تخلیه پساب باید مطالعه کرد که البته آن هم روی حوزه کلان خزر تاثیری ندارد بلکه به صورت محلی یک شعاع مشخصی را تحت تاثیر قرار میدهد و این مسائل همان چیزی است که باید درباره آن در یک ماه تعیین شده به جمعبندی برسیم. درباره آسیبهایی که به جنگل در مسیر خط لوله انتقال آب وارد میشود هم سازمان جنگلها باید اظهارنظر کرده و راهکارهای جبران را اعلام کند و به ما مربوط نیست. ما فقط به جنبههای محیطزیستی میپردازیم و ناظریم. در بحث توجیه اقتصادی طرح هم سازمان برنامه و بودجه باید بررسی کرده و نتیجه را اعلام کند که آیا این طرح توجیه اقتصادی دارد یا خیر بنابراین اینگونه نیست که فقط سازمان حفاظت محیطزیست صاحبنظر باشد.اگر مخالفتی هست از تمام دستگاهها پیگیری شود.
انتقال آب به قیمت از بین رفتن 4هزار درخت قطع- ممنوع
اظهارات جلالوندی در حالی است که روز گذشته انجمن جنگلبانی کشور با انتشار بیانیهای خواهان توقف هرچه سریعتر پروژه انتقال آب و تامین آب مورد نیاز از روشهای پایدار و منطبق بر منافع ملی بلندمدت شد. در بخشی از بیانیه این انجمن آمده است: « نکته دیگری که باعث نگرانی کارشناسان و فعالین بخش منابع طبیعی کشور شده است، تخریب گسترده اکوسیستمهای جنگلی و کوهستانی در طول مسیر خط لوله انتقال آب است. بنابر اطلاعات موجود قرار است بیش از 4000 اصله درخت قطع-ممنوع ارس و بیش از 26000 اصله درختان جنگلی هیرکانی (و بیش از 50000 پایه با احتساب درختچههای جنگلی) به همراه چندین میلیون تن خاک مرغوب جنگلی در طول مسیر نابود شود که ضربه غیرقابل جبرانی به اکوسیستم حساس جنگلهای ارس و نیز جنگلهای هیرکانی، به عنوان میراث جهانی، است. نابودی این تعداد درختان ارس یک فاجعه بزرگ محیط زیستی است که تاکنون در کشور سابقه نداشته است و بر مسوولان کشور تکلیف است که هرچه سریعتر دستور به توقف این امر دهند. ارتفاعات شمال سمنان از بهترین رویشگاههای گونه ارس بوده که به وفور درختان چندصد ساله و گاهی درختان چندهزارساله دیده میشوند و به عنوان ذخایر ژنتیکی کشور محسوب میشوند. پروژه انتقال آب تنها عامل تخریب نیست و در بودجه سال 98 ردیفهای متعددی برای سدسازی و انتقال آب به سمنان دیده شده که همگی تخریب جنگلهای ارزشمند این منطقه را در پی دارند. به راستی در پس همه این طرحها در کنار انبوه جادههای اصلی و روستایی، معادن و توسعه مراکز سکونتی و ویلاسازیها، در نهایت از جنگلهای البرز چه باقی خواهد ماند؟ تخریب جنگلهای شمال سمنان که در حقیقت جاذب و ذخیرهکننده طبیعی آب هستند، یک خیانت بزرگ است.»
صدمات جبرانناپذیر انتقال آب
تنشها بر سر موضوع انتقال آب از خزر به سمنان در حالی است که محمد علی بهمنیار، عضو هیات علمی دانشگاه علوم کشاورزی ساری، معتقد است جابهجایی آب از نقطهای به نقطهای دیگر با توجه به اینکه آب دریای خزر شور است، باعث کاهش منابع خواهد شد و این کاهش و تبخیر آب در کنار هم و چرخش ناقص طبیعت صدمات جبرانناپذیری دارد. او درباره این موضوع گفت: انتقال آب از یک منبع به منبع دیگر جواب نداده و کماکان شاهد مشکلات این انتقالها در کشور هستیم. از طرف دیگر مازندران با توجه به کمبود بارش و تغییرات اقلیمی تاثیرگذار، منابع آبیاش رو به کاهش است که با انجام این انتقال به استان دیگر باعث تجدید این کمآبیها خواهیم بود.
او با اشاره به اینکه آب دریای خزر به علت شوری بطور مستقیم قابل استفاده نیست و برای تبدیل کردن به آب شیرین نیاز به انجام مراحلی دارد، افزود: برای تصفیه آب شور به شیرین باید حجم آب سه برابری استفاده کنیم تا به مقدار حداقل شوری برسد، تصفیه آب در مبدا موجبات افزایش نمک در این منطقه میشود و ناخواسته دریا به سمتی میرود که آب کمتر و نمک بیشتری خواهد داشت، در این صورت چه اتفاقی برای اکوسیستم میافتد؟ در نهایت در بلندمدت چیزی شبیه دریاچه ارومیه و بدتر از آن اتفاق میافتد، این انتقال به بررسی بسیار دقیق و تغییرات اکوسیستمی دارد که آیا این منافع با هزینه بسیار سنگین پاسخ گو است. بارشها در مازندران ثابت نیست و مازندران در گذر زمان با کمبود آب مواجه خواهد شد. بنابراین در کوتاهمدت ممکن است همهچیز عالی باشد و اشتغالی صورت گرفته یا درختی سبز شود اما در بلندمدت هر دو استان به سمت خشکسالی، شوری و کویری شدن خواهد رفت و انجام این پروژه قطعا مناسب نبوده و نیاز به تحقیقات بیشتری دارد تا منافع ملی و منطقه به خطر نیفتد.
دشمنسازی مازندران با سمنان
در طرح انتقال آب از دریای خزر به استان سمنان اگرچه ابعاد محیطزیستی طرح پررنگتر است اما نباید از ابعاد اجتماعی آن غافل شد. محمود شارعپور استاد جامعهشناسی دانشگاه مازندران، درباره این موضوع گفت: یکی از ادعاهای طرح انتقال آب خزر توسعه صنایع در استان سمنان است، اصفهان نیز در ابتدا با همین ادعا میزبان صنایع بزرگ شد درحالی که امروز با بحران آلودگی صنعتی مواجه است. تجربه استانهای سمنان، یزد و کرمان نشان داده طرح انتقال آب و همچنین استقرار صنایع منجر به لجامگسیختگی عجیب اجتماعی خواهد شد و سمنان نیز از این آینده مستثنا نیست. افزایش آب منجر به افزایش جمعیت مهاجر در سمنان خواهد شد، و آسیبهای اجتماعی ناشی از جمعیت غیربومی و بیگانه با فرهنگ مردم سمنان و همچنین مخاطرات امنیتی حاصل سیاست مهاجرتپذیری خواهد بود. او دشمنی میان دو استان سمنان و مازندران را از دیگر پیامدهای اجتماعی طرح انتقال آب خزر دانست و افزود: طرح انتقال آب با توجه به کمبود آب در مبدأ، بحرانهای زیستمحیطی و عدم آورده برای استان مازندران و همچنین بالا بردن انتظار مردم سمنان مانند یک کاتالیزور دشمنساز برای این ۲ استان عمل خواهد کرد. تهدیدهای اجتماعی مردم دو استان منجر به مشکلات اجتماعی عمیق میشود که پای نیروهای انتظامی را نیز به وسط خواهد کشاند و تأمین امنیت را سخت میکند. رفتهرفته سمنان به خوابگاهی بزرگ تبدیل میشود و تغییر جنسیتی به نفع مردان آسیبهای اجتماعی خطرناکی را به همراه دارد.