جای خالی پیامرسانهای محبوب ایرانی
گروه دانش و فن|
در روزهایی که شبکه جهانی اینترنت برای کاربران ایرانی دچار محدودیت شده اما وبسایتهای ایرانی که سرورهای داخلی دارند، در دسترس قرار دارند، جای خالی پیامرسانی که جور همنوعان خارجیاش را بکشد و به همان میزان هم محبوب و مورد استفاده باشد، حس میشود.
وعده آزادی و محدودیت نداشتن در فضای مجازی همواره یکی از درخواستهای مردم بوده و این موضوع حتی به یکی از شعار نامزدهای انتخاباتی هم تبدیل شده است؛ کما اینکه حسن روحانی هم در اولین دوره ریاستجمهوری خود و نیز در زمان تبلیغات برای آغاز دومین دوره، همواره به این تاکید داشت که قرار نیست مانند دولتهای قبلی شبکههای اجتماعی فیلتر شوند و فیلتر بمانند. شاید انتخاب یک وزیر جوان برای حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات هم یکی از مهمترین گامها برای تحقق وعدههای رییسجمهوری در این زمینه بود، مقاومتی که محمدجواد آذری جهرمی از زمان نشستن بر مسند وزارت با فیلتر شبکههای اجتماعی از خود بروز میداد هم از جنس همین وعدهها به شمار میرفت. فیلترینگ شبکههای اجتماعی از فیسبوک و توییتر و پیامرسانهایی مانند وایبر و ویچت برای مدتی در کشور مرسوم شده بود و با روی کار آمدن واتساپ و تلگرام و اینستاگرام به عنوان شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای نسل جدید هم انتظار میرفت سرنوشت مشابهی گریبانگیر این ابزارها شود. هرچند با فیلترینگ موقت تلگرام و اینستاگرام و رفع فیلتر آنها این امید در دل کاربران ایرانی ایجاد شده بود که وعده رییسجمهوری مبنی بر اینکه دست وزیر ارتباطات روی دکمه فیلترینگ نمیرود، تحقق خواهد یافت، اما بنا به مقتضیات زمان و فضای جامعه، بالاخره تلگرام فیلترینگی را تجربه کرد که ادامهدار بودن آن برای مدت بیش از یک سال و نیم، گویی حکم دایمی بودن گرفته و فعلا خبری از رفع فیلتر این پیامرسان نیست.
این روزها اما موضوع دیگری خاطر کاربران اینترنتی را مکدر کرده است و محدودهای از کاربران که از کودک دبستانی تا افراد مسن را شامل میشود و دارندگان هر یک از ابزارهای هوشمند از گوشی موبایل، تبلت و لپتاپ درگیر آن هستند: قطع شدن اینترنت جهانی؛ قطعی اینترنتی که دامنه گستردهای دارد و از گوگل به عنوان اولین و پرمراجعهترین وبسایت تا پیامرسانهای خارجی از جمله تلگرام که پس از فیلترینگ با استفاده از فیلترشکن در دسترس بود و درواقع تمامی وبسایتها و برنامههای خارجی را در بر گرفته است. در این میان اما وبسایتهای داخلی که از سرورهای داخلی استفاده میکردند، جان سالم به در بردند تا جایی که معلوم شد سرویسهایی که بر بستر شبکه ملی اطلاعات، شکل گرفتهاند، توانستند بدون اختلال در دسترس کاربران قرار بگیرند و به فعالیت خدماترسانی خود ادامه دهند؛ خدماتی از جمله سرویسهای حمل و نقل اینترنتی و فروشگاههای آنلاین داخلی، شبکه شتاب بانکی و شبکه خدماترسانی بانکها که اگرچه تمامی محدوده نیازهای کاربران را پوشش نمیدهند اما شامل بخش عمدهای هستند که بدون آنها، کمبود اینترنت جهانی نمود پررنگتری داشت.
یکی از ترسهای همیشگی کاربران از راهاندازی شبکه ملی اطلاعات، قطع ارتباط با شبکه جهانی اینترنت بوده و به همین دلیل در اغلب موارد به این موضوع دید منفی داشتند، هرچند مسوولان همواره این موضوع را رد کرده و عنوان کردند که اینترنت باید به عنوان یک خدمت روی شبکه ملی اطلاعات ارایه شود. از طرفی بنا به مواردی که در سند تبیین الزامات شبکه ملی اطلاعات آمده است، دسترسی مردم به محتوا و خدمات داخلی نباید منوط به اتصال به اینترنت باشد؛ کما اینکه اتصال به سرویسهای داخلی در این روزها که اینترنت جهانی از دسترس خارج شده، حاکی از همین موضوع است. اما در کنار تمامی خدماتی که با وجود محدودیتهای ایجادشده همچنان به فعالیت خود ادامه میدهند، یک حلقه مفقوده وجود دارد و آن هم پیامرسان داخلی است که در غیاب ابزارهای خارجی از تلگرام فیلترشده تا واتساپی که چندان هم محبوب کاربران ایرانی نیست، مورد استفاده قریب به اتفاق ایرانیان باشد.
درحالی که استفاده از سایتهای داخلی میزبانیشده در سرورهای داخلی مرهون شبکه ملی اطلاعات است که مسوولان ارتباطی کشور ادعای پیادهسازی 80درصدی آن را دارند، به گفته سیدابوالحسن فیروزآبادی -رییس مرکز ملی فضای مجازی- این 80 درصد حاکی از پیادهسازی شبکه ارتباطی است و طبق سند الزامات شبکه ملی اطلاعات که به شفافی خدمات کاربردی پایه همچون موتور جستوجو، پیامرسان، خدمات ابری و ایمیل را اعلام کرده، این شبکه هنوز بهطور کامل پیادهسازی نشده است. فیروزآبادی چندی پیش با بیان اینکه مرکز ملی فضای مجازی چند نوع خدمت در اسناد خود تعریف کرده که یکی خدمت پایه کاربردی است که مربوط به شبکه ملی اطلاعات است، گفته بود: «اگر شبکه ملی اطلاعات این خدمات پایه را نداشته باشد، نمیتوان به آن شبکه ملی اطلاعات گفت و در واقع صرفا شبکه ارتباطی است. وقتی تقریبا بیش از ۸۰ درصد از پیامرسانهای مورد استفاده کشور خارجی است، بنابراین هنوز ما شبکه ملی اطلاعات نداریم.»
در روزهایی که بیشتر افراد در جامعه انتظار اتمام محدودیتهای اینترنتی را میکشیدند، بسیاری از افراد شاغل، کسبوکار خود را در معرض خطر نابودی اعلام کردند و نوعی رکود و رخوت بر جامعه اینترنتی کشور حاکم شده بود، جای خالی ابزاری داخلی که بار پیامرسانی کاربران را به دوش بکشد حس میشد.
پس از فیلترینگ تلگرام تلاشهای زیادی برای جایگزینی پیامرسانی داخلی صورت گرفت و حتی اصل علت فیلترینگ این پیامرسان خارجی که در مدت زمان کوتاهی محبوب دلهای اکثریت کاربران ایرانی شد هم حمایت از پیامرسانهای داخلی عنوان شده بود، اما هیچ یک از ابزارهای مشابه داخلی نتوانستند جبران مافات فیلتر این پیامرسان را کنند. اگرچه همین حالا و در غیاب تلگرام هم نمونههای داخلی هستند که فعالیتهای روزمره خود را تعطیل نکرده و به رسالت پیامرسانی خود ادامه میدهند، اما اینکه آمارهای ارایهشده حاکی از جمعیت در مجموع 10 میلیونی در پیامرسانهای داخلی دارد و اینکه یک پیامرسان بومی نتوانسته با تلگرام و واتساپ رقابت کند و این ابزارهای خارجی هنوز هم بیش از نیمی از کاربران را در اختیار دارند، جای بحث دارد؛ آن هم در مقاطعی نظیر قطع شبکه جهانی اینترنت.