مردم، قدرت و منافع (122)
نوشته: جوزف استیگلیتز|
ترجمه: منصور بیطرف|
فصل نهم
احیای یک اقتصاد پویا همراه با شغل و فرصت برای همگان
در بخش اول روی مصیبتهایی – مانند رشد پایین، فرصتهای کم، بالا رفتن تنش و شکاف اجتماعی- که ایالات متحده و بسیاری از کشورهای توسعهیافته به درون آن افتادهاند، متمرکز شدیم. شکافهایی که آنچنان عمیق هستند که زمانی که برای برونرفت از این لجنزار راهی پیدا میشود، سیاستها از کار میافتند. اما یک راه در این میانه وجود دارد: در فصلهای پیشین این کتاب نشان دادیم که چگونه چالشهای مالیسازی، جهانیسازی و فناوری میتواند در مسیرهایی که رقابت و اشتغال را تقویت کند و به رفاه مشترک بزرگتری دست یابد، برآورده شود. هر چند همچنانکه در فصل قبل شرح دادیم در صورتی که سیاست مان را تغییر ندهیم قادر نخواهیم شد اقتصادمان را تغییر دهیم .
ما در این فصل و فصل بعدی یک دستورالعمل اقتصادی را که بر مبنای اصولی است تقریبا شرح دادهایم تکمیل خواهیم کرد که میتواند رشد و عدالت اجتماعی را احیا کند و اکثر شهروندان را قادر خواهد ساخت تا زندگی طبقه متوسطی را که آنها آرزویش را دارند داشته باشند. تمام اینها فقط در صورتی امکانپذیر خواهد شد که کنش جمعیتری وجود داشته باشد، یعنی نقش بزرگتر برای دولت. این نقش بزرگتر را اگر بخواهیم درستتر تعریف کنیم، جامعه را منقبضتر نمیکند بلکه در عوض آن و افراد درون آن را با دادن اجازه به آنها که با پتانسیل شان زندگی کنند، آزاد میسازد. دولت، بعدها با محدود کردن قدرت برخی از مواردی که به دیگران آسیب میزند، میتواند آنهایی را آزاد سازد که در غیر این صورت همیشه مجبور بودند همیشه از خودشان محافظت و اقدامات حمایتی را اتخاذ کنند.
مدیریت کردن بازارها را برای آنکه بتوان در خدمت اقتصاد ما قرار داد یکی از بخشهایی است که امریکا را به مسیر خود برمیگرداند. بازار میتواند اعجاب بیافریند اما نه به صورت سرمایه داری منحرف و بیشکلی که در امریکای قرن بیست و یکم نمودار شده است. در فصلهای پیش از این توضیح دادیم که چگونه بازارها باید آن طور که بایست کار کنند. این اصلاحات از جمله قوانین رقابتی قویتر و نافذتر و مدیریت بهتر جهانیسازی و بخش مالی ما، ضروری است اما کافی نیست. آنها بخشی از دستورالعمل اقتصادی پیشرفته هستند اما آن دستورالعملها اجزای بسیار زیادی دارند.