نگاهی به پیامدهای انقلاب سوم صنعتی
جرمی ریفکین | مترجم: عبدالصمد محمودی |
منبع: مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری
تمدن صنعتی ما در یک تقاطع قرار دارد. نفت و سایر انرژیهای سوخت فسیلی که مسیر صنعتی زندگی ما را میسازند رو به اتمام هستند و فناوریهایی که از آنها ساخته شده و با این سوختها به حرکت در میآیند قدیمی شدهاند. تمامی زیرساختهایی که از سوختهای فسیلی ساخته شدهاند قدیمی شده و قابل تعمیر نیستند. نتیجه این است که بیکاری به سطح بالا و خطرناکی در تمام دنیا رسیده است. کاملا مشخص است که دومین انقلاب صنعتی در حال از بین رفتن است و انتشار دیاکسیدکربن در حال تهدید زندگی انسان بر روی کره زمین است. آنچه اما اکنون به آن نیاز داریم یک روایت اقتصادی است که میتواند ما را وارد آینده پساکربن کند. یافتن این نسخههای جدید مستلزم فهم نیروهای فناورانهای است که میتواند اصلاحات عمیق را در جامعه ایجاد کند.
یک روایت اقتصادی جدید
انقلابهای بزرگ اقتصادی در تاریخ، زمانی روی میدهند که فناوریهای ارتباطی با سیستمهای انرژی ترکیب میشوند. انقلابهای جدید در حوزه انرژی امکان تجارت منسجم و گسترده را فراهم میکنند و انقلابهای ارتباطی باعث مدیریت فعالیتهای تجاری پیچیده جدید میشوند که با جریانهای جدید انرژی امکانپذیر شدهاند. در قرن نوزدهم فناوری چاپ ارزان و تاسیس مدارس دولتی منجر به رشد نیروی کار باسوادی شد که مهارتهایی را برای مدیریت جریان گسترده فعالیت تجاری با استفاده از زغالسنگ و نیروی بخار را داشت و همه اینها منجر به پدید آمدن اولین انقلاب صنعتی شد. در قرن بیستم ارتباطات با استفاده از نیروی برق مثل تلفن و بعدها رادیو و تلویزیون تبدیل به ابزارهای ارتباطی برای مدیریت دوران نفت و اتومبیل و نیز فرهنگ مصرف تودهای و انقلاب صنعتی دوم داشت.
امروزه فناوری اینترنت و انرژیهای تجدیدپذیر درحال ایجاد زیرساختهایی برای انقلاب صنعتی سوم (TIR) هستند؛ انقلابی که شیوه توزیع قدرت را در قرن بیست و یکم تغییر خواهد داد. در عصر آینده، صدها میلیون نفر از افراد انرژی تجدیدپذیر خود را در خانه، محل کار، کارخانههایشان تولید خواهند کرد و برق سبز را در یک «اینترنت انرژی» سهیم خواهند شد همانطور که الان اطلاعات را تولید میکنیم و در آن هم سهیم میشویم. ایجاد زیرساخت برای انقلاب سوم صنعتی منجر به ایجاد هزاران کسب و کار جدید و میلیونها شغل شده و مبنایی را برای اقتصاد جهانی پایدار در قرن بیستم و یکم فراهم میکند. البته بگذارید یک نکته احتیاطی را اینجا اضافه کنم. همانند هر زیرساخت انرژی و ارتباطی در تاریخ، پایههای گوناگون انقلاب صنعتی سوم نیز باید همزمان گذاشته شود. زیرا هر پایهای در رابطه با ارکان دیگر عمل میکند. پنج پایه مهم انقلاب صنعتی سوم عبارتند از: 1) تغییر به سمت انرژی تجدیدپذیر 2) عمده خانهها در دنیا از طریق نصب نیروگاههای کوچک از جمله پنلهای خورشیدی بر سقفها تبدیل به تولیدکننده انرژی میشوند 3) از هیدروژن و سایر فناوریهای ذخیرهساز در ساختمانها و سایر زیرساختها برای ذخیره انرژیهای متناوب استفاده میشود 4) از فناوری اینترنت برای انتقال نیروی برق از هر اقلیم در یک اینترنت انرژی که دقیقا مانند اینترنت عمل میکند (وقتی میلیونها ساختمان مقدار کمی از انرژی تجدیدپذیر را در سطح محلی تولید کند میتوانند برق سبز اضافی را به شبکه بفروشند و آن را با همسایگانشان شریک شوند) استفاده میشود و 5) مجهز کردن ناوگان حمل و نقل به وسایل قابل حمل و نقل برقی که میتواند برق سبز را در لحظه به شبکه ارتباطی قارهای و هوشمند بخرند یا به فروش برسانند. ایجاد نظام انرژی تجدیدپذیر که در آن ساختمانهایی هستند که هیدروژن آنجا ذخیره میشود و از طریق شبکه اینترنت برق سبز توزیع میشوند و به حمل و نقل پاک متصل میشوند، در را به سوی انقلاب صنعتی سوم باز میکند. تمامی سیستم یک سیستم تعاملی، منسجم و یکپارچه است. وقتی این پنج ستون با هم جمع شدند میتوانیم جایگاه فناوریهای غیرقابل دید را بسازیم که سیستمی اضطراری است که ویژگیها و کارکردهایش به صورت کیفی متفاوت از مجموع بخشهایش است. به عبارت دیگر، ترکیب بین ستونها منجر به ایجاد پارادایم اقتصادی جدیدی میشود که میتواند دنیا را تغییر دهد. سرمایهگذاری خصوصی/ دولتی برای انقلاب صنعتی سوم در تمام دنیا در راس تمامی برنامهها برای بانکداری بینالمللی و اجتماع مالی درنیمه اول قرن بیستم و یکم بود.
تغییر به قدرت جانبی
انقلاب صنعتی سوم آخرین انقلاب صنعتی بزرگ است و زیرساختهایش را برای عصر ارتباطی در حال پدیدار شدن، وضع کرده است. کامل شدن آن نشاندهنده پایان دویست سال تجاری بودن است که با تفکر صنعتی مشخص، بازارهای کارآفرینی و نیروهای انبوه کار مشخص میشد. شروع این دوره با رفتار ارتباطی، شبکههای اجتماعی و نیروهای کار فنی و حرفهای مشخص میشود. در قرن پیش رو، عملیات تجاری متمرکز و سنتی از انقلابهای صنعتی اول و دوم به صورت فزایندهای با کاربستهای تجاری توزیع شده از انقلاب صنعتی سوم ادغام خواهند شد و قدرت سلسله مراتبی سنتی اقتصادی و سیاسی راه را برای قدرتهای جانبی باز میکند که در جامعه سازمان یافتهاند.
قدرت جانبی نیروی جدیدی در دنیا است. استیو جابز و سایر مخترعان در نسل او کامپیوترهای متمرکز گسترده را از ما گرفتهاند که شرکتهای بزرگ آنها را اداره میکردند و به ما کامپیوترهای ارزان و تلفنهایی را داده که مردم را در شبکههای اجتماعی مجازی به هم وصل میکند. دموکراسیسازی ارتباطات تقریبا باعث شده است که یک سوم از جمعیت انسانی در روی کره زمین در دانش، موسیقی و زندگیهای اجتماعی جدید در یک فضای باز سهیم شوند و یکی از مهمترین پیشرفتها را در تاریخ کره زمین بسازند.
ولی با اینکه این پیشرفت تاثیرگذار است اما این فقط نصف داستان است. صنایع انرژی جدید و سبز در حال بهبود عملکردشان هستند و هزینهها را کاهش میدهند و همانطور که تولید و توزیع اطلاعات آسان انجام میشود برای انرژیها هم همین طور خواهد بود. خورشید، باد، زیست، توده و گرمای زمین و قدرت آب همانند منبع اطلاعات برای همه افراد موجود هستند و هرگز تمام نمیشوند.
وقتی ارتباطات اینترنتی، انرژی سبز را مدیریت کند هر انسانی در کره زمین تبدیل به یک منبع انرژی میشود. میلیاردها نفر از انسانها در انرژیهای تجدیدپذیر سهیم هستند و این مبنا را برای اقتصاد جهانی دموکراتیزه و جامعه برابراتر را ایجاد میکند.
سرمایهداری توزیع شده
نظامهای انرژی بر ماهیت تمدنها تاثیر میگذارند اینکه تمدنها چطور شکل میگیرند، چطور ثمرههای تجاری و کسب و کار توزیع میشوند، قدرت سیاسی چطور اعمال میشود و روابط اجتماعی چطور هدایت میشوند. برای اینکه بفهمیم انقلاب صنعتی سوم چطور ایجاد میشود باید توزیع قدرت اقتصادی در قرن بیست و یکم تغییر یابد و خوب است که به عقب برگردیم و بررسی کنیم که چطور انقلابهای صنعتی اول و دوم که بر مبنای سوختهای فسیلی بودند منجر به تغییر روابط قدرت در قرنهای نوزدهم و بیستم شدند. سوختهای فسیلی- زغالسنگ، نفت و گاز- به نوعی انرژیهای برتریبخش (برای عدهای نسبت به دیگران) هستند زیرا فقط در مکانهای خاصی وجود دارند. این سوختها مستلزم سرمایهگذاری جمعی برای تضمین دسترسی به آنها و مدیریت ژئوپولتیکی مستمری هستند تا موجودیتشان تضمین شود. همچنین این سوختها نیازمند فرمان از بالا به پایین و سیستمهای کنترل و تمرکز خیلی زیاد سرمایه برای انتقال آنها از زیرزمین به کاربران نهایی هستند. توانایی تولید متمرکز و توزیع- در واقع ماهیت سرمایهداری مدرن همین است- برای عملکرد موثر این سیستم بهطور کلی بسیار اهمیت دارد. زیرساختهای متمرکز انرژی به نوبه خود شرایط را برای بقیه اقتصاد فراهم کرده و مدلهای کسب و کار تشویقکنندهای را در هر بخش ایجاد میکند.
تقریبا تمامی صنایع مهم دیگر که از صنعت نفت پدید آمدهاند مانند سرمایهگذاری، ارتباطات از راه دور، صنایع اتمی، قدرت و امکانات و سازههای تجاری و حتی تمامی آنهایی که سوختهای فسیلی را تغذیه میکنند همگی به اقتصادهای خود دست یافتهاند و مانند صنعت نفت، آنها نیز مستلزم مقادیر زیادی از سرمایه هستند تا عمل کنند و جالب اینکه بیشتر آنها نیز به شیوه متمرکزی سازماندهی شدهاند.
سه مورد از چهار شرکت بزرگ در دنیا امروزه شرکتهای نفتی هستند که عبارتند از رویال داچ شل، اکسون موبیل، و بریتیش پترولیوم (BP) در زیر مجموعه این شرکتهای بزرگ انرژی، شرکتهایی هستند که شامل پانصد شرکت جهانی بوده و نماینده بخشهای گوناگون صنعتیاند و سود بازده آنها ۲۲،۵ تریلیون دلار است که برابر با یک سوم از GDP دنیا یعنی ۶۲ تریلیون دلار است که با یکدیگر ارتباط داشته و به سوختهای فسیلی برای بقای خود نیاز دارند.
انقلاب صنعتی سوم که در حال پدیدار شدن است پیرامون انرژیهای تجدیدپذیر سازماندهی شده است و در همه جا وجود دارد ولی بیشتر شامل خورشید، باد، آب و گرمای زمین و توده زیستی و امواج اقیانوس و موجها میشود. این انرژیهای پراکنده در میلیونها سایت جمعآوری خواهند شد و سپس با دیگران به اشتراک گذاشته میشوند و اینگونه برق سبز در اختیار همه قرار میگیرد تا به سطوح بهینه انرژی دست یابیم که عملکرد اقتصاد پایدار را امکان پذیر میکند. ماهیت توزیع پذیر این انرژیهای تجدیدپذیر ماهیتی همکارانه است و سلسله مراتبی و کنترلی نیست .
این نظام انرژی جانبی منجر به وضع مدلی سازمانی برای فعالیتهای اقتصادی بیشماری میشود که برگرفته از آن هستند. یک انقلاب صنعتی همکارانه و توزیع شده نیز به اشتراک توزیع شده ثروت میانجامد. هزینههای زیاد عملکرد و مالکیت تلفن متمرکز، رادیو و ارتباطات تلویزیونی و سوختهای فسیلی و نیروگاههای انرژی هستهای در بازارها، راه را برای سرمایهداری توزیع شده باز میکند که در آن هزینههای پایین در شبکههای جانبی این امکان را برای همه فراهم میکنند تا یک همکار و کارآفرین بالقوه باشند و اطلاعات را ایجاد کرده و انرژی را به اشتراک بگذارد. بیست مرد جوان، گوگل، فیس بوک و سایر شبکههای جهانی اطلاعاتی را پدید آوردند که پیشتر و بیشتر در اتاقهای دانشگاه بودند، هماکنون بواسطه آنها هزاران کسب و کار کوچک از این طریق ساختمانهایشان را به نیروگاههای کوچک مجهز کردهاند و با اتصال این ساختمانها از طریق شبکه اینترنت، شبکه محلی تولید برق را ایجاد کردهاند. آنچه من در حال توصیفش هستم یک تغییر بنیادین در شیوه عملکرد سرمایهداری است که در اقتصاد ایجاد شده و شیوه عملکرد سرمایهداری را تغییر میدهد. کاهش هزینههای مبادلاتی در حوزه نشر و موسیقی با پدیدار شدن به اشتراکگذاری موسیقی، ای بوکها و سایر بلاگها در حال سلطه بر این صنایع سنتی هستند. میتوانیم تاثیر مشابه دیگری را نیز انتظار داشته باشیم زیرا هزینههای مبادله در حال کاهش هستند و انرژی سبز برای کارخانه داران، صنایع خدماتی و خرده فروشان این امکان را فراهم کرده است تا کالاها را تولید کرده و خدمات را در شبکههای اقتصادی گسترده و تنها با هزینه سرمایهای اولیه به اشتراک بگذارند.
دموکراسیسازی تولید
برای مثال تولید را در نظر بگیرید؛ هیچ چیز آشکارتر از شیوه صنعتی زندگی که سرمایهداری بر آن حکمفرماست، نیست؛ کارخانههای متمرکز که با ماشینهای سنگین مجهز شدهاند و نیروهای کار یقه آبی در آنها کار میکنند، و تولیدات انبوه را در خطوط تولید خود دارند. ولی سوال این است که چه اتفاقی میافتد اگر میلیونها نفر از مردم بتوانند اقلامی ارزانتر را در خانه یا کسب و کار خود تولید کنند که هم آسانتر باشد و هم همان کیفیت عالی مثل کارخانهها را داشته باشد؟
در حالی که اقتصاد انقلاب صنعتی سوم (TIR) به میلیونها نفر از مردم این امکان را میدهد تا خود اطلاعات مجازی و انرژیشان را تولید کنند، انقلاب تولید دیجیتالی در ذیل آن (انقلاب صنعتی سوم) اکنون امکان جستوجو در محصولات را از بین کالاها فراهم کرده است. در عصر جدید هر فردی میتواند به صورت بالقوه خود تولیدکننده باشد همانطور که صاحب یک سایت اینترنتی است و در آن تولید اطلاعات میکند. این فرایند «پرینت سه بعدی» نام دارد. گرچه مثل یک افسانه علمی به نظر میرسد اما این امر در حال حاضر به صورت آنلاین به وجود آمده و در حال تغییر شیوه تفکر ما درباره تولید صنعتی است. همانطور که با فشار دادن یک دکمه در کامپیوترتان میتوانید بلافاصله یک فایل را از یک جابهجای دیگر ارسال کنید، با فشار دادن همان دکمه و با استفاده از پرینتر سه بعدی میتوانید یک شیء سه بعدی تولید کنید. در واقع، با طراحی از طریق کامپیوتر، پرینتر سه بعدی هدایت میشود تا لایههایی از محصول را با استفاده از پودر، پلاستیک طرحدار یا فلزات بسازد تا در نهایت کالای مورد نظر تولید شود. پرینتر سه بعدی میتواند کپیهای چندبعدی را مانند یک ماشین فتوکپی تولید کند. تمامی انواع کالاها از طلا و جواهر گرفته تا موبایل و بخشهای صنایع هوایی، کالاهای پزشکی و باتریها پرینت میشوند و به آنها «چاپ به روش افزایشی» میگویند و آن را از «چاپ به روش کاهشی» متمایز میکنند که شامل برش دادن مواد و سپس سرهم کردن آنها میشود. کارآفرینان سه بعدی به ویژه نسبت به «چاپ به روش افزایشی» سرسخت هستند؛ زیرا این فرایند ۱۰ درصد از مواد خام در تولید سنتی را استفاده میکند، و همچنین انرژی کمتری را نسبت به تولید کارخانه سنتی استفاده میکند و بنابراین هزینههای تولید را بهطور کلی کاهش میدهد. همانطور که اینترنت هم اساسا هزینههای ورودی در تولید و نشر اطلاعات را کاهش داده و منجر به ایجاد کسب و کارهای جدیدی مانند گوگل و فیس بوک شده است. «چاپ به روش افزایشی» هم این توان بالقوه را دارد که تا حد زیادی هزینههای تولید کالاها و هزینههای ورودی را کاهش داده و صدها تولیدکننده خرد و متوسط را ترغیب کند تا شرکتهای بزرگ را که در مرکز اقتصاد انقلاب صنعتی اول و دوم قرار دارند، به چالش بکشند. در حال حاضر شرکتهای استارتآپی با نامهایی چون؛ «ویدین تکنولوژی»، «دیجیتال فورمینگ»، «شیپ ویز»، «رپید کوالیتی منیوفکتورینگ»، «استراتاسیس»، «بیسپوک اینتویشن»، «تری.دی.سیستم»، «ال.جی.ام» و...، وارد بازار پرینت سه بعدی شدهاند که انتظار میرود ایده تولید را در عصر صنعتی سوم تحقق بخشند. به عبارت دیگر، در این عصر، انرژیای که در هر گام از فرآیند تولید دیجیتال؛ ناشی از کاهش مواد اولیه مورد استفاده در تولید و کاهش مصرف انرژی مورد استفاده برای تولید آن (با به عبارتی افزایش کارایی انرژی ذخیره میشود، در ابعاد اقتصاد جهانی بسیار فراتر از انرژیای است که در هر دو انقلاب صنعتی اول و دوم مورد استفاده قرار گرفته است. اگر انرژیای که برای فرایند تولید به کار میرود، تجدیدپذیر باشد و در همان محل تولید شود، تا حد زیادی تاثیر کامل انقلاب صنعتی سوم آشکار میشود. تقریبا ۸۴ درصد از بهره تولید در صنایع خدماتی و تولیدی را میتوان به افزایش در کارآمدی ترمودینامیکی نسبت داد - این در حالی است که فقط ۱۴ درصد از بهره تولید نتیجه افزایش سرمایه برای هر کارگر است. ما اکنون به اهمیت زیاد در بهره وری پی میبریم که انقلاب صنعتی سوم را همراهی کرده و برای جامعه نیز معنادار خواهد بود.
به صفر رساندن هزینه بازاریابی و لجستیک
دموکراسیسازی تولید با هزینههای جانبی بازاریابی همراه است. به دلیل ماهیت فناوریهای ارتباطی انقلابهای صنعتی اول و دوم - مانند روزنامهها، مجلات، رادیو و تلویزیون - هزینههای بازاریابی بالا است و شرکتهای بزرگ از این ابزارها استفاده میکنند زیرا فقط آنها هستند که میتوانند هزینههای زیادی را برای بازاریابی کالاها و خدمات خود بپردازند. اینترنت؛ بازاریابی را از هزینه چشمگیر به هزینهای قابل چشم پوشی تقلیل داده است و استارتآپها و شرکتهای کوچک و متوسط را قادر میسازد تا کالاها و خدمات شان را در سایتهای اینترنتی ارایه کنند که در فضاهای مجازی وجود دارند و آنها را قادر میسازند تا با شرکتهای تجاری بزرگ قرن بیست و یک رقابت کنند.
اتسی را به عنوان یک شرکت استارتآپ در وب در نظر بگیرید که در هفت سال اخیر شکل گرفته است. اتسی را یک فارغالتحصیل جوان از دانشگاه نیویورک به نام راب کالین بنیان نهاد که در آپارتمان خانهاش صنایع دستی میساخت. او ناکام بود که چطور میتواند با خریدارانی که به صنایع دستی علاقهمندند، ارتباط برقرار کند، به همین دلیل با چند نفر از دوستانش تیمی را تشکیل داد و وبسایتی را طراحی کرد تا افراد تولیدکننده از تمامی رشتهها را از سراسر جهان گردآورد، و همه با مشتریان در ارتباط قرار گیرند. این سایت تبدیل به فضای جهانی مجازی برای نمایش شده است که میلیونها نفر از خریداران و هزاران نفر از فروشندهها از پنجاه کشور جهان در آن حضور دارند و زندگی جدیدی به تولید میدهند، تولیدی که در سرمایهداری صنعتی و مدرن به نابودی کشانیده شده است. ارتباط دادن فروشندگان و خریداران در یک فضای مجازی رایگان انجام میشود. این سایت با جایگزینی تمامی انواع فروشندگان بزرگ با خرده فروشان و شبکهای توزیع شده از فروشندگان و کاهش هزینههای مبادله که در هر مرحله از بازاریابی وجود دارند، توانست مدل جهانی برای صنایع دستی ایجاد کند که سلسله مراتبی نیست و به صورت همکارانه و نه از بالا به پایین عمل میکند. اتسی بعد دیگری را هم به بازار آورده است و آن هم «فردی کردن روابط بین خریدار و فروشنده است. در این وبسایت چت رومهایی وجود دارد که نمایشگاههای صنایع دستی آنلاین را تنظیم میکند و سمینارها را اطلاعرسانی میکند، به فروشندگان و خریداران امکان تعامل را میدهد، ایدهها تبادل میشوند، محصولات معرفی میشوند و پیوندهای اجتماعی ایجاد میشود که ممکن است یک عمر طول بکشند. شرکتهای بزرگ که محصولاتی با استانداردهای بالا در خطوط تولید دارند با کمک نیروهای کاری گمنامی اداره میشوند که نمیتوانند در این روابط صمیمانه بین فرد کارگر و حمایتگر رقابت کنند. گرچه سایت اتسی در دوران کودکیاش و ابتدای کارش است اما شرکتی است که به سرعت رشد میکند. در سال ۲۰۱۱ فروش اتسی به بالای ۵۰۰ میلیون دلار رسید. کالین اخیرا در یک گفتوگو به من گفت که او میخواهد به ایجاد آگاهی همدلانه در اقتصاد جهانی کمک کند و مبنایی را برای جامعه فراگیرتر طرحریزی نماید. چشمانداز وی برای ارتباط دادن میلیونها اقتصاد محلی که میتوانند «حس اجتماع» را در اقتصاد ایجاد کنند ماهیت مدل انقلاب صنعتی سوم است. اتسی یکی از صدها شرکت اینترنتی جهانی است که تولیدکنندگان و مشتریان را در فضاهای مجازی بازاریابی گردهم میآورد و در این فرایند هزینههای بازاریابی در اقتصاد جهانی دموکراتیزه میشوند. هر چه فناوری سه بعدی گستردهتر میشود، تولید کالاها نیز منجر به کاهش هزینههای ذخایر انرژی میشود. هزینه تولیدات حمل و نقل نیز در دهههای پیش رو افت میکند زیرا کالاها در سطح محلی و در نیروگاههای تولیدی خرد تولید شده و به صورت منطقهای توسط کامیونهای برق سبز و هیدروژن تولیدی در محل حمل میشوند. سنجش جانبی انقلاب صنعتی سوم امکان شکوفایی شرکتهای کوچک و متوسط را فراهم میکند. شرکتهای جهانی هم از بین نخواهند رفت. بلکه به صورت فزایندهای از تولیدکنندگان اولیه تغییر شکل داده و به انباشتکنندگان تبدیل میشوند. در دوره اقتصادی جدید نقش آنها هماهنگی و مدیریت شبکههای چندگانهای خواهد بود که تجارت را در راستای زنجیره ارزش حرکت میدهند.
مدلهای کسب و کار و مشاغل جدید
در قرن بیست و یکم
آلمان در دوره اقتصادی جدید پیشرو است. دولت فدرال دارای شش منطقه در آلمان است تا معرفی اینترنت انرژی را انجام دهد که امکان دهها هزار کسب و کار آلمانی و میلیونها مالک خانه را فراهم کرده تا انرژیهای تجدیدپذیر را گردآوری کنند و آنها را به شکل هیدروژن ذخیره کرده و در برق سبز در آلمان در اینترنت انرژی هوشمند سهیم شوند. کل اجتماعات در حال تبدیل ساختمانهای سکونتی و تجاری شان به نیروگاههای خرد هستند. تا به امروز بیش از ۱ میلیون ساختمان در آلمان به نیروگاههای سبز خرد تغییر کردهاند. شرکتهایی مانند زیمنس، بوش و دایملر نرم افزارهای فناوری جدید، و سخت افزارها و ابزارهای پیچیدهای را تولید میکنند که ارتباطات اینترنتی توزیع شده را با انرژی توزیع شده ترکیب کرده تا ساختمانهای هوشمند و زیرساختها و تحرک سبز را برای شهرهای آینده ایجاد کنند. انتقال به انقلاب صنعتی سوم مستلزم باز شکلگیری زیرساختهای کلی اقتصادی از هر کشور است که میلیونها شغل و خدمات و کالاهای بیشمار را ایجاد کرده است. ملتها نیاز دارند تا فناوری انرژی تجدیدپذیر در مقیاس کلان سرمایهگذاری کنند و میلیونها ساختمان را به نیروگاههای خرد سبز تبدیل کنند. هیدروژن و سایر فناوریهای ذخیرهای را در زیرساختهای ملی جای دهند و اینترنتی را برای انرژی سبز وضع کنند و اتومبیل را از موتور احتراق داخلی به ماشینهایی با سوخت برقی تبدیل کنند. ساخت دوبارهی زیرساختهای هر ملت و بازیابی صنایع مستلزم بازآموزی کارگران در مقیاس آموزش حرفهای و شغلی در شروع انقلابهای صنعتی اول و دوم است. نیروی کاری فناوری پیشرفته از انقلاب صنعتی سوم باید در فناوریهای انرژی تجدیدپذیر، حسابرسیای تی، فناوری نانو، شیمی پایدار، توسعه سوخت سلولی، مدیریت شبکه نیروی دیجیتالی، برق هیبرید و حمل و نقل هیدروژنی و صدها حوزه فنی دیگر مهارت یابند. کارآفرینان و مدیران باید در خصوص مدلهای کسب و کار نوین که شامل راهبردهای توسعهای و پژوهشهای همکارانه و غیرمتمرکز، تجارت شبکهای و منبع باز، قراردادهای اجرایی، توافقات کاهش هزینههای مشترک و لجستیک کربن پایین پایدار و مدیریت زنجیره تامین آموزش ببینند. سطوح مهارتی و سبکهای مدیریتی نیروی کار در انقلاب صنعتی سوم به شیوه کیفی متفاوت از نیروی کار در انقلاب صنعتی دوم است. سنجش جانبی تغییرات انقلاب صنعتی سوم منجر به تغییر پایه قدرت از شرکتهای متمرکز جهانی به شبکههای شرکتی متوسط و کوچک میشود. کاهش سریع در هزینههای مبادله که انقلاب صنعتی سوم آنها را ایجاد کرده است منجر به دموکراتیزه شدن اطلاعات، انرژی، تولید، بازاریابی و لجستیک شده و دوره جدیدی از سرمایهداری توزیع شده را معرفی میکند که احتمالا شیوه تفکر ما درباره زندگی تجاری را تغییر میدهد. انقلاب صنعتی سوم این امید را به ما میدهد که در اواسط قرن به دوره ما بعد کربن برسیم. ما علم، فناوری و برنامه بازی را داریم و میتوانیم آن را امکان پذیر کنیم. اکنون این موضوع مطرح میشود که آیا میتوانیم امکانات اقتصادی را شناسایی کنیم که پیش روی ما قرار دارند و به ما اراده رسیدن به آن نقطه را میدهند.
پانوشت
۱- جرمی رینکین نویسنده بهترین کتاب نیویورک تایمز به نام « انقلاب صنعتی سوم، چطور نیروی جانبی انرژی، اقتصاد و دنیا» را تغییر میدهد. آقای ریفکین مشاور اتحادیه اروپا و روسای جمهور در سراسر جهان است. او مربی برجسته در برنامه آموزش اجرایی دانشکده در دانشگاه پنسیلوانیا و رییس بنیاد روندهای اقتصادی در واشنگتن است.