هزینه گزافی که ایران بهطور نامحسوس میپردازد
در سقوط هواپیمای اوکراینی که هفته گذشته در ایران روی داد، اسامی مسافران این هواپیما بسیار قابل تامل بود. از 176 مسافر این هواپیما بیش از 160 نفر آن ایرانی یا ایرانیتبار بودند که عمده آنها یا فارغالتحصیلان کشورهای دیگر بودند یا برای ادامه تحصیل به کانادا یا سوئد میرفتند. در میان این افراد بیش از 13 نفر از آنها فارغالتحصیلان دانشگاه صنعتی شریف بودند. اینها نشان از یک روند میدهد، روندی که از دهه 1360 آغاز شده و هر سال شدت میگیرد؛ فرار مغزها !
بر اساس گزارش بنیاد ملی نخبگان طی ۱۸ سال (۱۳۷۸-۱۳۹۶) ۲ درصد از کل دانشجویان ایرانی از کشور خارج شده و تا سال ۲۰۱۶ بیش از ۵۰ هزار دانشجو در خارج از کشور مشغول کار و تحصیل هستند.
ایرنا در گزارشی به قلم امیرحسین غلامزاده نطنزی با اشاره به این مطلب مینویسد که شایستهسالاری را میتوان یکی از شاخصههای اصلی برای محاسبه میزان توسعهیافتگی کشورها دانست. بنابر نتایج تحقیق شعبانینژاد و همکاران در سال ۱۳۹۰ شایسته سالاری با فرآیند توسعه ارتباط تنگاتنگی دارد. بر این اساس میتوان گفت میزان به کارگیری از ظرفیت نخبگانی در اداره امور سیاسی، اقتصادی و فرهنگی یک شاخص مهم برای میزان توسعهیافتگی است. این درحالی است که ایران مطابق با گزارش پایگاه اطلاعرسانی دولت و به نقل از یونسکو، در سال ۲۰۱۶ در رتبه ۱۸ مهاجر فرست نخبگان قرار دارد. سیر خروج نخبگان از کشور از سال ۱۳۸۸ به بعد با شدت روبرو بود تا جاییکه به گفته «مهدی سیدی» رییس کارگروه نخبگان شورای عالی انقلاب فرهنگی، متأسفانه مهاجرت دانشجویان کشور به خارج رو به رشد است
به گونهای که جدیدترین آمار مهاجرت ۱۱ هزار و ۳۰۰ نفر در سال ۲۰۱۵ ــ ۲۰۱۴ را نشان میدهد که نسبت به قبل ۱۶ درصد رشد داشته است.
اما واقعا پدیده فرار مغزها از کجا ناشی شده است؟ پیش از این برخی از رسانههای خارجی به موضوع فرار مغزها اشاره کرده بودند. برای مثال دویچهوله در سال گذشته به نقل از اداره فدرال مهاجرت و پناهندگی آلمان اعلام کرده بود که این اداره در تازهترین گزارش خود پیرامون وضعیت تحصیلی پناهجویان این کشور اعلام کرد که در سال ۲۰۱۸ بیش از ۴۷ درصد پناهجویان ایرانی خود را دارای تحصیلات دانشگاهی معرفی کردهاند. نزدیک به ۴۰ درصد پناهجویان ایرانی نیز دارای مدرک تحصیلی دیپلم بودهاند.برپایه این گزارش، تنها ۹ درصد ایرانیان دارای پایاننامه دوره نخست دبیرستان بودهاند و حتی یک نفر در میان هزاران پناهجوی ایرانی بیسواد نبوده است.
ایرنا در ادامه گزارش خود مینویسد: «این میزان از خروج هرچند بنابر صحبتهای «علی مرتضی بیرنگ» قائم مقام امور بینالملل معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری، در سالهای اخیر کاهش داشته است اما میزان مهاجرت نخبگان از کشور همچنان بالاست. تراژدی غمناک هر روز پیچیدهتر شده و ابعاد جدیدتری را به خود اختصاص میدهد. به نحوی که هماکنون در ایران، بسیاری از ورودیهای دانشگاهها و مراکز آموزش عالی با رتبه دو رقمی (۱-۹۹)، در سال دوم تحصیل برای ادامه تحصیل پس از دوره کارشناسی، نامهای از بهترین دانشگاههای دنیا با بهترین امکانات دریافت میکنند. گرچه میتوان در درجه نخست دلایل اقتصادی را در مهاجرت نخبگان موثر دانست، لیکن این مساله از بعد اجتماعی و فرهنگی هم از اهمیت زیادی برخوردار است.»
چه کسانی مهاجرت میکنند؟
اما واقعا چه کسانی مهاجرت میکنند؟ آیا افراد رده پایین یا میانه ؟ آمارها نشان میدهد که مهاجرت از ایران عمدتا در میان تحصیلکردههای کشور است. دویچه وله در این باره به نقل از بهرام صلواتی عضو هیات علمی موسسه مطالعات جمعیتی ایران نوشت: «۳۰ درصد جمعیت ایران تمایل به مهاجرت دارد.» همچنین صلواتی در جای دیگر بدون ذکر ماخذ اعلام کرده است که در حال حاضر ۲۶۰ میلیون مهاجر در دنیا وجود دارند که ۱۶ میلیون تن از آنها ایرانی هستند.
ایرنا در ادامه گزارش خود اینچنین مینویسد که باید دقت داشت برای مهاجرت از کشور و ورود به کشور جدید قوانین مهاجرتی فراوانی برای مهاجران تازه وجود دارد. به عنوان مثال برای مهاجرت به کانادا یا کشورهای توسعهیافته، داشتن شرایط ویژه مانند توانایی علمی یا مالی، شرایط سنی، میزان نوآوری و خلاقیت و در یک کلام کارآمد بودن و موثر بودن برای کشور مقصد از اهمیت بالایی برخوردار است.
بنابراین آنهایی که از کشور مهاجرت میکنند خیلی فقیر یا بد آموزش دیده نیستند؛ اتفاقا آنها جزو آن کسانی هستند که نمیتوانند ترک وطن کنند. از اینرو کسانیکه ترک وطن میکنند یا آنهایی هستند که خیلی خوب آموزش دیدهاند، که در حد متوسط یا تراز بالا هستند یا از میزان سرمایه زیادی برای سرمایهگذاری در تولید، اشتغال و در نهایت رفاه جمعی برخوردارند. بنابر گزارش موسسه آموزش بینالمللی، این موسسه تخمین میزند دانشجویان ایرانی در سال ۲۰۱۵ بیش از ۳۲۰ میلیون دلار وارد چرخه اقتصاد امریکا کرده باشند. این میزان سرمایهای که در سال ۲۰۱۵ از کشور خارج شده تقریباً نزدیک به ۵ هزار میلیارد تومان و برابر با نیمی از مبلغ معوقات وزارت آموزش پرورش در پرداخت حقوق طی ۱۵ سال گذشته است.
به گفته وزیر وقت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سال ۱۳۹۷ ایجاد هر شغل در کشور نیازمند ۶۰ میلیون تومان اعتبار است که با رقم فوق و با توجه به قیمت ارز، میتوان برای تقریبا ۷۴ هزار و ۵۰۰ نفر در سال اشتغالزایی کرده و چرخ تولید را رونق اساسی بخشید. این گفته بدین معنی است که تنها مبلغ مورد نظر از کشور خارج نشده بلکه، فرصت اشتغالزایی برای نزدیک به ۷۴ هزار نفر از دست رفته است.
در حسرت جایگاه اجتماعی
دانشگاه رفتن و داشتن تحصیلات دانشگاهی در ایران چندان مشکل نیست، شما معمولاً اجازه دارید تا در هر زمینهای که مایل هستید یک تلاشی داشته باشید. درحالی که هیچکس شما را نهتنها از این روند باز نمیدارد، بلکه تشویق به ادامه تحصیل نیز میکند همواره در دستور کار مسوولان آموزش و پرورش و آموزش عالی ایران هم بوده است.
اما مساله درست از جایی آغاز میشود که این فرآیند در بروکراسی اداری و اجرایی کشور گرفتار شده و تسهیلات و قوانین نیز با محدودیت روبرو میشوند. مثلاً فرصتهای شغلی و تحقیقاتی که انتظار میرود تا
در اختیار این دانشآموختگان قرار بگیرد بسیار اندک و محدود میشود. این درحالی است که بسیاری از این دانشآموختگان که از این مراکز فارغالتحصیل میشوند، میتوانند به آسانی از هر جایی از جهان پذیرش گرفته و در یک برنامه تراز اول در جهان شرکت داشته و آن را به سرانجام برسانند.
باید درنظر داشت که همین نخبگان برای رسیدن به جایگاه اجتماعی و علمی در داخل کشور با مسائل و مشکلات زیادی روبرو هستند. عدم توجه به شایسته سالاری در جذب نخبگان از این مشکلات است. برای مثال «مجتبی صدیقی» معاون وزیر و رییس سازمان دانشجویان در سال ۱۳۹۳ بیش از ۳ هزار دانشجوی دکتری مرتکب تخلف شده و اعلام میکند که تعداد یک هزار و ۸۸۴ مورد تبدیل بورس خارج به داخل شدند که از این تعداد ۲۲۸ نفر معدل کارشناسی زیر ۱۴ داشتند. معدل کارشناسی ارشد ۳۰۵ نفر از کسانیکه بورس تحصیلی خود را از خارج به داخل تبدیل کردهاند هم زیر ۱۶ و در مقابل نام ۲۳۵ نفر هیچ عددی به عنوان معدل ذکر نشده است. شرط سنی ۳۳ سال درباره ۳۲۵ نفر رعایت نشده و ۱۸۳ نفر هم در پرونده خود سند محضری برای تعهد خدمت نسپردهاند.
هرچند «رضا فرجیدانا» وزیر وقت علوم، تحقیقات و فناوری در جلسه استیضاح خود این موضوع را صریحاً رد کرده و میگوید «لفظ تخلف ۳ هزار بورسیه درست نیست و تعداد تخلفات صورت گرفته را کمتر اعلام میکند»، اما باید در نظر داشت که همین تعداد در برابر مجموع نخبگانیکه بنابر آمار ۵۰ هزار نفری دانشجویان ایرانی محصل در خارج از کشور که بر اساس گزارش بنیاد ملی نخبگان طی ۱۸سال یعنی از سال ۱۳۷۸ تا ۱۳۹۶ از کشور خارج شدهاند، قابل تامل است. در واقع این تعداد، از مزایای اجتماعی و علمی نظیر برخورداری از کرسی دانشگاهی و موثر بودن در جامعه محروم شده و به جای آنها کسانی بر کرسی دانشگاهی تکیه زدهاند که صلاحیت آن را نداشتهاند.
از این مطلب میتوان اینگونه نتیجه گرفت که عملاً شایستهسالاری با چنین اقدامی به حاشیه رفته و همین امر کافی است تا تعداد زیادی از نخبگان را به مهاجرت خارج از کشور ترغیب کند. موارد اجتماعی و فرهنگی که به نوعی تعیینکننده جایگاه فرد در جامعه است از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است که متاسفانه مورد توجه مسوولان قرار نمیگیرد.
به گفته «دورکیم» جامعهشناس فرانسوی، نوع پیوند اجتماعی فرد با جامعه میتواند سر منشأ بروز بسیاری از آسیبهای اجتماعی باشد. در ایران پدیده مهاجرت نخبگان و متخصصان به خارج از مرزها به عنوان یک آسیب اجتماعی در دوران مدرن، سابقهای بیش از ۴۰ سال دارد و به دوران پیش از انقلاب باز میگردد. مهاجران ایرانی تنها ترک وطن نمیکنند تا پول به دست بیاورند، چرا که میتوان در ایران هم پول به دست آورد. از اینرو به نظر میرسد آنها به دنبال ارتقای اجتماعی و تحصیلی هستند، که همین امر موجب فرار مغزها میشود.
نظام آموزشی ایران در تولید افرادی با کیفیت آموزشی خوب و بالا در مقطع لیسانس ( یا افرادی با ضریب هوشی بالا در زمینه کسب و کار) موفق عمل میکند، اما بعد از اینکه این افراد به پختگی و بهرهبرداری رسیدند، تجهیزات و فرصت کافی برای استفاده آنها را فراهم نمیکند.