اعمال محدودیت در بازار سرمایه به نفع هیچ کس نیست
گروه بورس| محمد امین خدابخش|
رونق بازار سهام همچنان ادامه دارد و قیمت سهام در اغلب گروههای بازار تقریبا بدون وقفه رشد میکند. این رشد که در روزهای گذشته با فشار سنگین خرید همراه بوده توانسته بسیاری را به خیل متقاضیان سهام بیفزاید و زیر سایه خوشنامی بورس آنها را سهامدار کند. این موج استقبال اما این روزها در حالی به ساحل بازار سهام میرسد که صف خریدهای قدرتمند بازار بسیاری از تحلیلگران را نگران کرده و آنها را بر آن داشته تا در خصوص هیجانی شدن جو معاملات هشدار دهند.
چند وقتی است که فضای معاملات در بسیاری از نمادهای کوچک بازار حبابی شده و افزاد تازه وارد را به جایی رسانده که بیتوجه به ارزندگی سهام شرکتها اقدام به خرید و فروش در نماد آنها میکنند. این امر اگرچه ممکن است به عنوان گواهی بر رونق بازار سهام تلقی شود، اما از نظر اغلب کارشناسان دلالت بر خروج بازار از فضای منطقی دارد و میتواند در بلندمدت نقدشوندگی بازار و اعتماد عمومی را در آن به خطر بیندازد.
این شرایط سبب شده تا در حالی که بسیاری از تحلیلگران و فعالان با تجربه بازار از لزوم ارتقای سطح آگاهی در نوحقیقیها سخن میگویند، بخش دیگری از کارشناسان لزوم تغییر قوانین و مقرارت معاملاتی را مورد توجه قرار دهند. بر این اساس یکی از نظراتی که در روزهای قبل به آن اشاره شده لزوم محدود کردن دسترسی سرمایهگذاران کم تجربه به معاملات مستقیم سهام است. طرفداران این روش معتقد هستند که با توجه به نبود تجربه و دانش مالی در سرمایهگذاران
تازه وارد به بازار سهام لازم است تا آنها به جای دسترسی به سامانه معاملاتی و خرید و فروش مستقیم به سمت ابزارهایی هدایت شوند که ضمن ایجاد زمینه حضور در بازار سرمایه امکان حضور بیواسطه در چرخه معاملات سهام را از آنها سلب میکند. به همین منظور و به جهت مشخص شدن دیدگاههای موافق و مخالف، «تعادل» ضمن گفتوگو با دو تن از کارشناسان به بررسی نظرات آنها پیرامون موضوع یاد شده پرداخت.
باید از هیجانات کاست
در این باره علی پاکدین که از موضع موافق به بررسی اثرات محدود کردن اشخاص حقیقی در معاملات سهام پرداخت با اشاره لزوم آگاهی از رویه معاملاتی بازار سهام گفت: در همه جای دنیا پیش نیازهایی برای ورود به داد و ستد سهام و سایر داراییهای مالی وجود دارد. اشخاصی که بیتوجه به این پیش نیازها وارد بازار میشوند، ضمن به خطر انداختن سرمایه خود ممکن است روند عادی معاملات را نیز با بینظمی مواجه کنند.
وی ادامه داد: در سالهای گذشته چهره بازار سهام به کلی با شرایط فعلی تفاوت داشت. پیش از آنکه رونق بورس در دو سال اخیر شروع شود و به کلی قیمتها را دگرگون کند، بازار فعالان سنتی خود را داشت که بهطور کلی با ساز و کار این بازار آشنا بودند. اما امروز شاهد آن هستیم روند التهابات اقتصادی که از سال گذشته آغاز شد، وضعیت بازار را نسبت به گذشته دگرگون کرده است.
پاکدین گفت: سیر حرکت قیمتها نشانگر آن است که در سایه رخوت نسبی بازارهای موازی، موج جدیدی از نقدینگی به بازار سرمایه آمده که صاحبان آن نسبت به سرمایهگذاران با تجربه از بینش مناسبی در خصوص بازار سرمایه برخوردار نیستند.
وی افزود: اگر نسبت به دو سال قبل بسنجیم
درمییابیم که افراد بسیاری به بازار آمدند. این مساله در کنار ناکارایی بازار و کوچک بودن آن سبب میشود که روند معاملات از حالت عادی خارج شود. مضاف بر آنکه مشکلات اقتصادی در شرایط فعلی کشور مجالی را برای امیدواری به رشد سودآوری برخی صنایع باقی نگذاشته است. این در حالی است که سهام همین صنایع در شرایط فعلی کشور هر روز با رشد مواجه میشود و نسبت قیمت به درآمد آنها را بالا و بالاتر میبرد. این کارشناس بازار سرمایه ادامه داد: هماکنون با نمادهایی از این دست رو به رو هستیم که نسبت قیمت به در آمد در آنها از 100 نیز فراتر رفته است. چنین اتفاقی حکایت از آن دارد که نقدینگی هدایت شده به سمت بازار سهام از توانایی لازم برای ورود به نمادهای بنیادی برخوردار نیست.
پاکدل در مورد محدودیتهایی که باید در مسیر ورود سرمایهگذاران جدید به بازار اعمال شود و چگونگی آن گفت: در بازارهای استاندارد فردی که وارد بازار سرمایه میشود، با محدودیتهایی رو به رو میشود که بتواند به موجب آن قبل از ورود به بازار به ساز و کار آن آشنا شود. و سپس با محدودیت استفاده از امکانات بازار
رو به ور میشود، به این مفهوم که در وهله اول به ابزاراهای کم ریسک نظیر صندوقهای سرمایهگذاری و سپس به ابزارهایی هدایت میشود که بهرهگیری از آنها نیازمند رویارویی با ریسک بیشتر است.
افزایش ریسک سرایت مالی
این کارشناس بازارهای مالی در ادامه به ریسک سرایت مالی اشاره کرد و گفت: اگر بازار نامتقارن باشد، به این معنا که بخشهای مختلف بازار به شکل متفاوتی عمل کنند (برای مثال برخی از صنایع با دید غیر تحلیلی و بر پایه خوشبینی رشد کنند و برخی صنایع دیگر در مقابل روند منطقی را طی کنند)، بازار شاهد تحمیل ریسک معاملات از یک صنعت به سایر صنایع و در نهایت کل بازار خواهد بود. از آنجا که اقتصاد کشور ما در سالهای گذشته حجم بالایی از نقدینگی را ایجاد کرده، این نقدینگی هماکنون به بازار سهام آمده و ضمن تحت تاثیر قرار دادن آن، توانسته حجم قابل توجهی از نمادها را با حباب مواجه کند. از این رو این نیاز احساس میشود که سرمایهگذاران باید با محدودیت مواجه شوند که روند بازار را از مسیر منطقی خارج نکنند. به نظر من بهتر است برای ارتقای دیدگاه سرمایهگذاران ابتدا توان آنها به سرمایهگذاری در صندوقهای مربوطه محدود شود.
روی دیگر سکه
اما دیگر کارشناسی که در این زمینه به گفتوگو پرداخت وحید واشقانی فراهانی، مشاور حقوقی کانون کارگزاران بود. این کارشناس حقوقی ضمن مخالفت با اعمال محدودیت در مسیر سرمایهگذاری نوحقیقیها گفت: نمیشود با اتکا بر این پیش فرض که سرمایهگذاران تازه وارد دچار هیجان هستند، به محدود کردن آنها پرداخت. دلیل این امر آن است که اولا هیچ تخمین دقیقی در این زمینه وجود ندارد که اثبات کند تمامی هیجان بازار در حال حاضر به دلیل حضور سرمایهگذاران تازه وارد است و قدیمیترها دچار هیجان نمیشوند. ثانیا هیچ تضمینی وجود ندارد که با محدود کردن سرمایهگذاران یاد شده بتوان سرمایه آنها را به سمت ابزارهای کم ریسک گسیل کرد.
به گفته وی، همین که حجم صندوقهای سرمایهگذاری در سهام نسبت به صندوقهای فعال در بازار بدهی بسیار کمتر است گواهی است بر آنکه صندوقهای یاد شده توانایی لازم در جهت جذب سرمایهگذاران در سهام را ندارند.
واشقانی در خصوص امکان حقوقی ایجاد چنین محدویتهایی در بورس گفت: سازمان در حال حاضر نیز توان مقابله چندانی با اشخاص ندارند. از این رو اگر نیاز به ایجاد چنین محدودیتهایی باشد، باید ساز و کار حقوقی مشرف بر معاملات بازبینی شود. مضاف بر آنکه اگر دلیل استقبال نکردن از صندوقهای در سهام، سود کمتر آنها نسبت به حضور مستقیم در بازار یا نبود اعتماد کافی از سوی آحاد مردم باشد، نمیتوان انتظار داشت که با اعمال محدودیت قانونی نقدینگی را به سمت آنها هدایت کنیم. بنابراین احتمال دور شدن مردم از بازار سرمایه افزایش مییابد.
وی افزود: به نظر من محدودیت و تبعیض به هر شکلی خلاف ذات بازار است. به علاوه باید به این نکته نیز دقت داشت که مداخله در جریان عادی خرید و فروش ممکن است به تقویت ذهنیت محدود کردن بازار منتهی شود و برای مثال شاهد آن باشیم سرمایهگذارانی که دارای سرمایه بیشتری هستند برای حمایت از بازار در زمان فشار فروش، حتی از عرضه سهام خود نیز منع شوند. از این رو فکر میکنم که چنین ذهنیتی میتواند به ضرر بازار سرمایه باشد. این درست نیست که با بروز مشکلات اینچنینی سازو کار بازار را مختل کنیم.
این کارشناس حقوقی گفت: بهتر است برای آنکه نقدینگی تازه نفس را به سمت ابزارهای کم ریسکتر سوق دهیم درصدد جذاب کردن این بسترهای سرمایهگذاری باشیم نه اینکه سعی کنیم سرمایهگذاران را محدود کنیم. در بسیاری از بازارهای سهام مطرح ساز و کار به حدی پیچیده است که خود سرمایهگذار ورود به ابزارهایی نظیر صندوقها یا سبدگردانها را کم ریسکتر مییابد و نیازی به حضور مستقیم در بازار سرمایه احساس نمیکند. بنا بر این اینطور نیست که بخواهند با قانونگذاری اشخاص را محدود کنند.
وی در پایان تاکید کرد: اعمال محدودیتهای اینچنینی نیازمند بازنویسی قوانین است و اعمال این محدودیتها حداقل در بستر قوانین فعلی امکان پذیر نیست.