ترس از کرونا مخربتر از تحریم
منصور بیطرف |
سردبیر|
در سال 1981 رمانی با نام ‘The eyes of Darkness’ یا چشمان تاریکی در امریکا منتشر میشود. ماجرای این رمان مربوط به زنی است که بهدنبال دلیل مردن پسرش است که رد آن را در چین مییابد - آزمایشگاهی در ووهان که مرگبارترین ویروس جهان را تولید کرده و نام آن ووهان -400 است. همان شهری که منشأ شیوع ویروس کرونا بود. این کتاب طی هفته گذشته جزو اخبار مهم رسانههای خارجی شد و دال بر این بود که 40 سال پیش از انتشار ویروس کرونا، آن را پیش بینی کرده بود. چگونه و چطور ؟خدا میداند.
اما به هر حال ویروس کرونا نه تنها ایران بلکه 57 کشور دیگر را هم درگیر کرده است. اما به نظر میآید که ماجرای ایران اندکی متفاوتتر از دیگر کشورها است. بنا بر نقشهای که وزارت بهداشت روز گذشته منتشر کرد از 31 استان کشور 24 استان در گیر شدهاند – شاید امروز تعداد استانهای کشور بیش از این شود- و تعداد فوت ناشی از کرونا به 34 نفر رسیده است. نسبت تعداد فوتیها به مبتلایان حدود 7 درصد است در حالی که این نسبت در ووهان چین 2 درصد بود.
این امر نشان از گسترش کانون ویروس کرونا دارد؛ شاید به خاطر همین موضوع است که سخنگوی دولت در روز گذشته اظهار کرد که در دو هفته آینده شرایط سختی را پیش رو داریم.
نگاهی به اتفاقات بالا شرایطی را در جامعه درگیر کرونا به وجود آورده که میتوان آن را نوعی ترس نام نهاد. اضطرابی که در میان مردم است را به وضوح میتوان در خیابانهای خالی و مراکز خرید عاری از مشتری دید. این روند به گونهای است که آینده اقتصاد ایران را در خطر انداخته است. اگر سال 1398 با سیلهایی که خسارت 4.7 میلیارد دلاری برجای گذاشت شروع شد، اکنون این سال با ویروسی که ترس را بر همه ارکان کشور انداخته دارد به پایان میرسد. سایه ویروس کرونا بر اقتصاد ایران بسیار سنگینتر از تحریم است. تحریم توانست اقتصاد را به رکود بکشاند اما کرونا دارد اقتصاد را به تعطیلی میکشاند (گزارش صفحه 12 را بخوانید.) کافی است گشتی در خیابانها بزنید و در ایامی که طی سالهای گذشته شاهد جنب و جوش بسیار در مراکز خرید بودیم، ببینید که مردم از ترس کرونا در جایی حضور ندارند و کسب و کارها بهشدت آسیب دیدهاند. آن هم در پایان سال که امید بسیار زیادی به رونق کسب و کار خود داشتهاند.
امروزه ما با چنین واقعیتی روبرو هستیم. ترس از ویروس کرونا نه تنها مردم را خانهنشین کرده بلکه باعث شده کسب و کارها هم که حیات و زندگی یک جامعه و کشور است از رونق بیفتند. بدون شک آمارهایی که بعدا از مراکز آماری منتشر خواهد شد نشان خواهد داد که آسیب اقتصادی از این ترس تا چه اندازه بوده است. اما آیا نمیتوانستیم این ترس را مدیریت کنیم تا کسب و کارها که تبعات اجتماعی و سیاسی آن به مراتب زیان بارتر از تبعات روانی فعلی آن است، آسیب نبینند؟
در موضوع کرونا آنچه چین از آن آسیب شدید دید نه کسب و کار داخلی که کسب و کار جهانی بود اما به نظر میآید که در ایران این موضوع کاملا بر عکس است؛ یعنی کسب و کار داخلی ما است که دارد به جامعه آسیب میزند. نگاهی به آمارهای تجاری نشان میدهد که بیش از 50 درصد صادرات ما از طریق زمینی و دریایی است که طی یک هفته گذشته دروازههای آن مسدود شده است و میطلبد که دولت در این مورد و احیای کسب و کار تمهیداتی بیندیشد.
جدا از این مساله نوع رفتاری است که ما مردم با خودمان داریم. رفتارهایی که در یک هفته گذشته ما خودمان با خودمان کردیم، خرید بیمحابا از وسایل ضد عفونی و بهداشتی گرفته تا برخی اقلام خوراکی که باعث شد قیمت آنها تا سه برابر هم افزایش یابد، نمونهای از کنش و واکنش مردم به خودمان و دولت است. بیاعتمادی که در حال حاضر میان مردم و دولت به وجود آمده سبب شده تا هرچه دولت در خصوص کرونا و آمارهای آن میگوید باور پذیر نباشد و در این میان شایعات هم به آن دامن میزند؛ از سوی دیگر در مدیریتی که در خصوص مهار کرونا اعمال میشود مدیریت کنترل ترس مشهود نیست و همین امر باعث شده که آتوریته دولت در این زمینه کاهش یابد. در حال حاضر آنچه ویروس کرونا را قدرت داده نه مرگ و میر آن - که نسبت به موارد بیماریهای دیگر کمتر است و در این خصوص کافی است به آمار مرگ و میر پزشکی قانونی مراجعه کرد - بلکه ترسی است که پخش کرده و همین است که همهچیز را تحت سلطه خود درآورده است.