ما، سبک زندگی و کرونا

۱۳۹۸/۱۲/۱۹ - ۰۰:۰۹:۴۹
کد خبر: ۱۶۵۰۹۸

ستار محمدی تلوار| ایرنا|

به نظر می‌رسد که بسیاری از مردم هنوز خطر کرونا را جدی نگرفته و در برابر ماندن در خانه مقاومت‌ می‌کنند. بخش قابل توجهی از این ناهمراهی با سیاست‌های اعلامی مرتبط با این ویروس ناشی از دشواری تغییر سبک و شیوه زندگی است که سال‌های سال به آن عادت کرده‌ایم. سبک زندگی در ساده‌ترین معنا به شیوه زندگی روزمره ما اشاره دارد. اینکه در طول روز چه می‌کنیم؟ چه می‌خوریم؟ چه می‌پوشیم؟ و با چه کسانی و چگونه ارتباط داریم؟ برخی از این رفتارها فردی و برخی نیز ریشه‌هایی عمیق در باورها، سنت‌ها و فرهنگ دیرین جامعه دارد.  این روزها، کرونا همه اینها را به هماوردی طلبیده است؟ همه ما ناچاریم برای مقابله با آن، دست کم برای مدتی کوتاه و معلوم (تا گرم شدن هوا) و شاید هم نامعلوم در سبک و شیوه زندگی خود تغییراتی اساسی ایجاد کنیم. می‌شود گفت که برای جنگ با کرونا ابتدا باید به جنگ سبک و شیوه زندگی خودمان برویم. این جنگ نیز آسان نیست. زیرا، اگرچه تغییر شیوه زندگی، غیر ممکن نیست اما بسیار دشوار است؟  اگر دشوار نبود همه می‌توانستند بهترین و سالم‌ترین سبک را برای خود برگزینند. برای مثال ورزش و فعالیت‌های بدنی لازم برای سلامتی به عادت روزمره تک تک آدم‌ها در می‌آمد؛ همه ما غذاهای سالم و عاری از چربی و شوری و شیرینی می‌خوردیم؛ به اندازه کافی و در وقت مناسب استراحت می‌کردیم؛ محیط زیست را آلوده نمی‌کردیم و ده‌ها مورد دیگر از این دست. اما همه می‌دانیم که چنین سبک زندگی سالمی تنها در تعداد کمی از افراد جامعه، و آن هم نه به‌طور کامل رعایت می‌شود. واقعیت این است که زندگی ما سرشار است از عادت‌های رفتاری کم و بیش غلط که امروزه به نقطه ضعفی جدی در برابر کرونا تبدیل شده و از همین نقطه ضعف‌ نیز می‌تواند ضربه سنگین خود را به ما و به جامعه وارد کند. برای اینکه، بتوانیم این نقطه ضعف‌ها را برطرف کنیم و در برابر حریف و هماوردی قوی چون ویروس کووید-19 توان مقابله داشته باشیم چاره‌ای نداریم جز تغییر یا تعلیق برخی رفتارها، باورها، ارزش‌ها، آداب، رسوم و... آنچه که در عمل می‌بینیم این است که هنوز، علیرغم رشد تصاعدی شیوع کرونا، زیادند تعداد آدم‌هایی که نه تنها همراه نیستند، بلکه به نوعی در برابر هرگونه تغییری مقاومت می‌کنند. برخی معتقدند که این ناهمراهی را باید در پرتوکاهش اعتماد مردم دید. اما این تنها گوشه‌ای از واقعیت تاریک کرونا را به ما نشان می‌دهد. اگر مساله تنها داخلی بود و نه جهانی، می‌شد به تئوری اعتماد اجتماعی تکیه کرد. وقتی شیوع کرونا از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب عالم را درگیر کرده و هر روز کشورها، شهرها و آدم‌های بیشتری را در آغوش می‌کشد موضوع اعتماد به نهادهای مختلف، دست کم در امر پیشگیری محلی از اعراب ندارد. در این مورد پذیرش یا مقاومت در برابر تغییر سبک زندگی حرف اول را می‌زند.به ویژه اینکه در ایام عید نیز هستیم و بسیاری از رفتارها و کردارهای معطوف به آن مستلزم حضور در اماکن عمومی برای خرید شب عید و جمع‌ها و دورهمی‌ها و دید و بازدیدهای خانوادگی است. سیر وسفر و مسافرت رفتن‌های نوروزی نیز به جای خود، که هرچند بالقوه مستعد پخش سراسری ویروس کرونا است اما گذشتن از خیر آن برای همه آسان نیست. پس می‌شود مقاومت برخی از مردم در برابر پذیرش کرونا و اجرای دستورالعمل‌های پیشگیرانه پزشکی را در چارچوب مقاومت در برابر تغییر سبک زندگی تفسیر کرد. شاید برای همه آسان باشد که روزی 10 یا 20 بار دستشان را با آب و صابون بشویند، از ماسک و دستکش استفاده کنند، و آنهایی که خودرو شخصی دارند قید مترو و اتوبوس را بزنند، اما خود قرنطینگی و حبس و حصر خانگی اعضای خانواده، برای همه به آسانی میسر نیست، آن هم در این ایام عید. سوال این است که چه باید کرد؟ چاره‌ای نیست همه باید شرایط اضطراری به وجود آمده را بپذیریم، در سبک و شیوه زندگی‌مان تجدیدنظر کنیم. وقتی به این فکر کنیم که مساله آنقدر حاد و بحرانی است که مدارس و دانشگاه‌ها را تعطیل می‌کنند، انواع مراسم آیینی و مذهبی و از جمله نماز جمعه را برگزار نمی‌کنند و صحبت از قرنطینه شهرها در میان است، دیگر خرید نرفتن جز برای مایحتاج ضروری، قید ورزش و پیاده روی در پارک محله را زدن، کوه و استخر نرفتن‌ها، خیابانگردی و پاساژگردی‌ها را تعطیل کردن، رستوران و فست فود را رها کردن و به غذاهای خانگی چسبیدن، دورهمی‌های دوستانه و خانوادگی را به عقب انداختن، مسافرت‌رفتن را به فراموشی سپردن و در کل حذف یا تغییر رفتارهایی از این دست و ماندن در خانه‌ها آسان‌تر خواهد شد. البته نباید یادمان برود که آدم‌های زیادی هستند که اصلاً امکان خودقرنطینگی ندارند؛ هم خود در معرض خطر ابتلا به این ویروس هستند و هم می‌توانند موجب انتشار سریع‌تر آن شوند.چه بسیارند آدم‌هایی که معیشت خود و خانواده شان وابسته به بیرون رفتن از خانه و مزد روزانه‌ای است که با کار و فعالیت یدی به دست می‌آورند: کارگرانی که سر بسیاری از چهارراه‌ها و در خیلی از میادین شهر منتظرند تا کسی از راه برسد، کاری به آنها بسپارد و در پایان روز با مزدی که می‌گیرند نانی سر سفره خانواده‌شان ببرند؛ کودکان کار و خانواده‌هایی که دسته‌جمعی برای گذران زندگی گل‌می‌فروشند، برای من و شما اسفند دود و شیشه‌های اتومبیل‌مان را پاک می‌کنند؛ به اینها باید افراد کارتن خواب یا متجاهری را نیز اضافه کرد که جز سفتی زمین و بلندای آسمان جایی برای قرنطینه شدن ندارند.ممکن است که کم کم مردم ازجانب این ویروس احساس خطر بیشتری مرده و در نتیجه در خانه‌هایشان بمانند و برای مبارزه با آن با سبک زندگی خود مبارزه کنند و آن را تغییر دهند یا باهاش کنار بیایند، اما آدم‌هایی را باید دریافت که نه حق انتخابی دارند و نه گزینه‌ای برای تغییر یا جایگزین کردن.