ظهور طبقه بیکاران فقیر بعد از کرونا

۱۳۹۹/۰۲/۰۱ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۶۶۲۷۲
ظهور طبقه 
بیکاران فقیر بعد از کرونا

دولت باید به گروه‌‌های آسیب‌پذیر کمک کند 

مهدی بیک| آیا نحوه برخورد تحلیلی ما با تبعات مختلف کرونا ویروس، شیوه معقولی است؟ این پرسش آغاز مسیری است که محمد خوش‌چهره در جریان گفت‌وگویی که با «تعادل» دارد با استفاده از آن تلاش می‌کند تا تفسیری از مهم‌ترین اولویت‌ها و ضرورت‌های کشور برای مقابله با این شرایط تازه ارایه دهد. شرایطی که این فعال اقتصادی معتقد است برای درک درست آن ابتدا باید فهم خود از پدیده کرونا و ابعاد و زوایای گوناگون آن را اصلاح کنیم تا پس از آن بتوان مبتنی بر داده‌های اطلاعاتی درست تصمیمات معقولی نیز اتخاذ کرد. خوش‌چهره اما معتقد است دولت در کنار سایر برنامه‌های حمایتی که برای اقشار گوناگون تدارک می‌بیند باید نگاه ویژه‌ای نیز نسبت به شاغلان فقیر و بیکاران فقیر به عنوان دو نقطه کانونی طبقات کمتر برخوردار داشته باشد تا این طبقات به وضعیت باثبات‌تری در اقتصاد و معیشت دست پیدا کنند. در روزهایی که موضوع کرونا همچنان مهم‌ترین سوژه خبری جامعه را تشکیل می‌دهد و هنوز ارزیابی‌های تحلیلی در خصوص آن ارایه می‌شود، سراغ محمد خوش‌چهره استاد دانشگاه، تحلیلگر اقتصادی و نماینده مجلس هفتم رفتیم تا درباره مهم‌ترین اولویت‌های امروز کشور گفت‌وگو کنیم. 

  این روزها دیدگاه‌های متنوع و متکثری در خصوص اولویت‌های کشور در دوران حساس فعلی مطرح می‌شود. از نظر شما شیوه برخورد تحلیلی کشور در مواجهه با این پدیده شیوه درستی است؟ آقای خوش‌چهره این روزها به چه موضوعاتی فکر می‌کنید؟

این حرف‌هایی که شما مطرح می‌کنید و برخی‌ها حتی غلیظ‌تر هم می‌گویند پساکرونا و بعد از ظهور کرونا این واژه‌ها به کرات استفاده می‌شود. چون کرونا پدیده‌ای است که جهانی شده و در حوزه‌های مختلف اثرگذار بوده است؛ هرچند اثر اولیه‌اش در سلامت بوده اما تاثیرات شگرفی در سیاست، اقتصاد، مناسبات بین‌الملل، مناسبات بین کشورها، حوزه‌های اجتماعی و از نظر برخی‌ها حتی رفتاری و فرهنگی و... بر جای گذاشته است. بنابراین اینکه آیا این پدیده را سریع می‌توان شناخت و درباره آنها احکام قطعی صادر کرد، این اولین اشتباه است. یعنی قطعا تاثیراتی در اقتصاد، سیاست، امنیت و... داشته اما چگونگی این تاثیرات، شدت و حدت آن، دامنه تاثیرات و قضاوت درباره آن هنوز زود است. بیشتر برداشت‌های اولیه است درباره یک پدیده. البته کشورهایی مثل امریکا روی ابعاد و زوایای مختلف این اثرگذاری مطالعات فراوانی را در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی انجام می‌دهند و معتقدند که مثلا در عرصه قدرت، شانس ترامپ بعد از کرونا به ‌شدت پایین می‌آید برای انتخابات بعدی، برخی‌ها شانس او را بهتر می‌دانند. بعضی‌ها این تغییرات را سرآغاز نوعی تجزیه و گسست ملی می‌دانند و بحث‌هایی که از قبل بالقوه بوده را دوباره مطرح می‌کنند و از این نوع بحث‌ها که امروز مطرح است. اینها بیشتر تصویری است از درک یا حتی آرزوهای تحلیلگرها که ارایه می‌شود. برای تصمیم‌سازی‌های بنیادین اما به نوع دیگری از داده‌های اطلاعاتی نیازمندیم.

  با عبور از این مقدمات که شما هم به آن اشاره کردید اگر بخواهیم از منظر تحلیلی و مستند بر داده‌های مستند، تفسیری از مهم‌ترین اولویت‌ها در شرایط پساکرونایی ارایه دهیم به چه موضوعاتی می‌توانیم اشاره کنیم؟

اگر بخواهیم تحلیل را بر مبنای اطلاعات میدانی مطرح کنیم، عمق بیشتری به ارزیابی‌های‌مان بدهیم و پرسش‌هایی از این دست را مطرح کنیم که چه شده و در ادامه چه اتفاقاتی خواهد افتاد؟ می‌توان از برخی واقعیت‌ها که بر اثر نشر اطلاعات قابل استناد بیرون آمده استفاده کنیم؛ مثلا بر اساس داده‌های مستند می‌توان گفت که همگرایی در اتحادیه اروپا دچار تزلزل شده است، چون نشان داده شد که مدیریت واحد در بحران‌ها تحت عنوان عدم توجه به ریسکی که متوجه رقیب است یا حتی محدودنگری ممکن نیست؛ موضوعی که در خصوص اروپا در نهایت منجر به عذرخواهی مسوولان اروپا از ایتالیا شد. این موضوعات باعث بروز تاثیرات عمیقی در خود کشورهای آسیب دیده اروپایی شد؛ کشورهایی که تا به امروز به آنها گفته شده بود که همگرایی باعث تامین منافع فردی، عمومی و منطقه‌ای آنها خواهد شد، اما خلاف آن امروز ثابت شده است. حتی آسیب‌های فراوانی بر اثر این همگرایی برای آنها ایجاد شده است. خب اینها آمارهایی است که امروز به صورت میدانی مطرح و اسناد آن روشن است. از سوی دیگر نهادهای پولی و مالی جهانی هم مثل صندوق بین‌المللی پول، سازمان تجارت جهانی، ولف بانک، بانک جهانی و... تحلیل‌های پایه‌ای از خودشان ارایه می‌کنند که ساده‌ترین تاثیرات چنین اتفاقی خودش را در نرخ رشد اقتصادی جهانی نشان می‌دهد. 


چه برای امریکا و چه برای اروپا کاهش رشد معنادار اقتصادی یا افت را عنوان می‌کنند. مجموعه این اتفاقات طلیعه رخدادهایی است که نشان می‌دهد آینده واجد چه ویژگی‌هایی است. هر چند قطعیت آنها مشخص نشده اما نشانه‌های آن نمایان شده است، یعنی می‌توان گفت که رکود دامنه‌داری کشورهای مختلف را گرفتار خواهد کرد. هم اروپا، هم امریکا و هم سایر قدرت‌های اقتصادی با یک رکود سنگین مواجه خواهند شد. اینکه حالا این رکود کوتاه‌مدت است یا بلندمدت هنوز مشخص نشده است.

  این داده‌های اقتصادی در ایران چگونه نمایان می‌شوند؟

این مباحث در اقتصاد ایران هم خود را نشان خواهد داد. قطعا در حوزه‌های اقتصادی هم خود را نمایان خواهد کرد. دیده می‌شود که برخی افراد مسوول به موضوعاتی چون توجه به کسب و کار اشاره می‌کنند که هرچند بحث درستی است، اما ناقص است و از عدم جامعیت در تشخیص پدیده حکایت می‌کند. اظهارنظر برخی مسوولان در ابتدا با ساده‌انگاری بود و حتی برخی از پایان سریع بحران صحبت می‌کردند. این شکل از تحلیل دل خیلی از اهل فن را می‌سوزاند که با آمارهای ابتدایی چنین قضاوت‌های مهمی می‌شود، در حالی که فرآیند تصمیم‌سازی و حتی بعد از آن سیاستگذاری، برنامه‌ریزی و قانونگذاری نباید مبتنی بر یک‌سری اطلاعات خام اولیه باشد، چون این اطلاعات اولیه باید تبدیل به اصلاحات عالمانه شود، طبقه‌بندی شود، دسته‌بندی شود، موضوع‌بندی شود و تبدیل به اطلاعات آماری شود. تازه این اطلاعات آماری هم به تنهایی برای تصمیم‌سازی، قضاوت، برنامه‌ریزی و... کافی نیستند، باید روی آن تحلیل‌های عالمانه صورت بگیرد یعنی ضمن اینکه پردازش داده‌های اطلاعاتی می‌شود عالمان اقتصادی، سیاست، بهداشت، مدیریت نیز داخل شوند و تحلیل کنند تا در نهایت به صورت یک آگاهی و شناخت قابل استناد برای تصمیم‌سازی شود. 

در جریان کرونا برخی کشورها با همان اطلاعات اولیه اقدام به تصمیم‌سازی کردند که مثلا عملکرد کره شمالی خوب بوده و می‌توان از آنها الگو گرفت و... این در حالی است که ویژگی‌های ما مختص خودمان است؛ دوستانی که کره شمالی را با ما مقایسه می‌کنند، متوجه تفاوت‌هایی که از نظر تعدد قومیت، مذهب، نژاد و... با هم داریم، نیستند. البته عملکرد نظام مدیریتی ما در مقایسه با بسیاری از کشورها شاید خوب باشد، اما از نظر مدیریت بحران شاید می‌توانستیم عملکرد بهتری ارایه کنیم. 

  دامنه این تاثیرات روی طبقات محروم جامعه چگونه خواهد بود؟

موضوع مهم دیگری که نمایان است، فشارهایی است که روی گروه‌های مختلف درآمدی وجود دارد؛ مخصوصا گروه‌های کم درآمد به این معنی که مشکلات اقتصادی دو، سه سال اخیر فشارهای بسیاری را روی گروه‌های مختلف درآمدی داشته است به گونه‌ای که ما با پدیده «شاغلان فقیر» مواجه شده‌ایم که من در سال‌های اخیر خیلی روی آن تاکید می‌کنم. از خبرنگار، معلم، کارگر، استاد دانشگاه، نظامیان و... که اینها به خاطر کاهش ارزش پول ملی و سیاست‌های تورمی قدرت خرید پایینی پیدا کرده‌اند و با شرایط فعلی نمی‌توانند خود را اداره کنند. این پدیده شاغلان فقیر مشکلات زیادی ایجاد و برخی طبقات متوسط را به گروه‌های پایینی درآمدی هدایت کرده است. در کنار این گروه‌های آسیب‌پذیر بعد از کرونا، طیف دیگری سر برآوردند که می‌توان به آنها بیکاران فقیر گفت. شاغلان فقیر یعنی فرصت درآمدی کاهش پیدا کرده ولی افراد هنوز می‌توانند ادامه دهند؛ اما گروهی که در فضای کرونا خیلی باید مورد توجه قرار بگیرند، بیکاران فقیر هستند که بیشتر توجه‌های حمایتی باید معطوف به آنها باشد.

  چگونه می‌توان از این اقشار حمایت کرد؟ مطلوب‌ترین روش‌های حمایتی از نظر شما چیست؟

در برخی برنامه‌ها اعلام شد که مثلا یک میلیون تومان ابتدا با سود و بعد هم قرض‌الحسنه به مردم داده می‌شود. همین تصمیم نشان می‌دهد که هنوز ابعاد مشکل به درستی از سوی مسوولان درک نشده است. روش‌هایی که الان باید به آنها فکر کنیم، پرداخت‌هایی است که در برخی کشورها آن را آغاز کرده‌اند. پرداخت‌هایی که یا به صورت هر ماه یا هر چند ماه یک‌بار در اختیار گروه‌های آسیب‌پذیر قرار می‌گیرد. شیوه پرداخت آن هم به گونه‌ای است که حداقل باید 60درصد درآمد کلی فرد را در بر بگیرد. این نمونه‌ها الان در کشورهایی مثل امریکا عملیاتی می‌شود که رییس‌جمهورش به اسم دفاع از اقتصاد متهم به بی‌توجهی به مردمش است. برنامه‌ای را برای اجرای این طرح بدون کمترین تبعات شخصا آماده کرده‌ام و در صورتی که مسوولان دولتی و کمیسیون‌های اقتصادی مجلس مایل به آگاهی از آن باشند، آمادگی برای ارایه آن را دارم. 

  لطفا به بخشی از این اقدامات اشاره کنید.

اقداماتی از این جنس اقدامات ضربتی است که باید به آن توجه کرد و در کنار سایر اقداماتی که به صورت کوتاه‌مدت مایل به میان‌مدت و بعد بلندمدت می‌توان اجرا کرد. برخی اوقات می‌بینیم که بعضی افراد از برنامه‌های بلندمدت اقتصادی در خصوص این شرایط صحبت می‌کنند در شرایط کنونی که مردم در مباحث حیاتی، اخلاقی، مذهبی، قانونی و... مطرح است؛ اقدامات بلندمدت مساله ثانوی است و چندان اولویت نیست. 

  این روزها مردم هم به چرخه حمایتی پیوسته‌اند و گروه‌های مردمی در این زمینه نقش‌آفرینی می‌کنند. نظر شما در این خصوص چیست؟ جایگاه این رفتارهای مدنی در اقتصاد چیست؟

این رفتارها ارزشمند است، اما نقش دولت‌ها در حمایت از مردم را نباید معطوف به حمایت‌های مردمی کرد. کسانی که با انگیره‌های مذهبی، ملی، اخلاقی و... اقدام به مساعدت به مردم می‌کنند حقیقتا شایسته احترام هستند، اما این حوزه در کنار تصمیم‌سازی‌های کلان دولتی باید تعریف و تفسیر شود. دولت باید از منابع خود استفاده کند تا مردم با کمترین فشار از این بحران عبور کنند؛ برخی افراد از نیازمندی به بودجه‌های زیاد و... صحبت می‌کنند، اما معتقدم که برای عبور از این چالش نیازمند مدیریت صحیح هستیم. نقدها هم باید به دور از سیاه‌نمایی و در مسیر اصلاح امور ارایه شوند.