مشکل اصلی اقتصاد، تحریم است
به دلیل تحریمها باید تا جایی که ممکن است به دنبال ظرفیتهای داخلی باشیم
ما باید یکی از محورهای توسعه را صنایع معدنی و یکی دیگرش را صنایع متکی به نفت و گاز قرار دهیم چون مواد اولیهاش از آن خودمان است
مهدی بیک |به نظر میرسد تغییر در برنامهریزیهای اقتصادی به امری اجتنابناپذیر بدل شده باشد. این واقعیتی است که طیفهای مختلف فکری و نظری و اساتید دانشگاهی به شیوههای مختلف بر روی آن صحه میگذارند. تنها تفاوتی که در دیدگاههای تحلیلگران و کارشناسان مختلف در خصوص زمینههای این تغییر ضروری به چشم میخورد در به کارگیری روشهایی است که در نهایت این تحول اقتصادی را میآفرینند. در این میان برخی تحلیلگران معتقدند که چنانچه این برنامهریزیها مدبرانه و حساب شده نباشد میتواند باعث به وجود آمدن آسیبها و بحرانهای غیرقابل جبران در فضای عمومی اقتصادی شود. در جریان گفتوگو با اکبر ترکان سیاستمدار ایرانی، مشاور عالی پیشین رییس دولت تدبیر و امید و شخصی که در کابینه اول و دوم دولت هاشمیرفسنجانی در پستهای وزارت دفاع و وزارت راه و ترابری حضور داشته است، تلاش کردیم تا تصویری از عمق تغییرات اقتصادی مورد نیاز و آسیبها و بحرانهای پیش روی اقتصادی به دست آوریم تا در نهایت از دل این گپ و گفت راهکارهایی عملیاتی برای برونرفت از مشکلات ارایه شود. با توجه به این واقعیت که ترکان هم با نهادهای اجرایی و دولتی قرابتهایی داشته و هم در بطن فعالیتهای روتین اقتصادی قرار داشته، گفتوگو با او میتواند واجد ویژگیهای متفاوتی از سایر گفتوگوهای اینچنینی تلقی شود. ترکان اما معتقد است علایم نگرانکننده اقتصادی که قبل از ظهور و بروز کرونا در فضای اقتصادی و معیشتی کشور وجود داشت؛ همچنان ادامه دارد و اگر اقتصاد ایران میخواهد از آتش تحریمهای اقتصادی به سلامت عبور کند باید به دنبال شناسایی و استخراج ظرفیتهای داخلیاش باشد؛ ظرفیتهایی که این فعال سیاسی و اقتصادی معتقد است در حوزههایی چون تامین مواد اولیه، تامین سرمایه و تامین تکنولوژی باید مورد توجه فعالان اقتصادی و صاحبان سرمایه و برنامهریزان قرار بگیرد.
آقای ترکان این روزها روایتهای مختلفی درخصوص ظهوروبروز کرونا و اثراتی که این پدیده در فضای عمومی اقتصاد کشورمان به جای میگذارد، مطرح میشود؛ برخی از تحلیلگران آن را به مثابه یک تهدید تفسیر میکنند و گروهی دیگر آن را فرصتی برای اقتصاد ایران ارزیابی میکنند.شما در خصوص این پدیده و تبعاتی که برای اقتصاد، تولید، فضای کسب و کار و...ایجاد میکند، چه نظری دارید؟
چیزی که من از شرایط اقتصادی برداشت میکنم شاید با موضوعاتی که تحلیلگران و صاحبنظران مطرح میکنند و شما به آن اشاره میکنید، تفاوت داشته باشد.
همین تفاوت در دیدگاهها به نظرم باعث پویاتر شدن دیدگاههای اقتصادی میشود؛ به نظر شما که هم با نهادهای اجرایی در ارتباط هستید و هم دستی بر آتش تولید دارید، برای بهبود وضعیت تولید و کسب و کار چه باید کنیم؟
ببینید اقتصاد ایران را در بهمنماه در نظر بگیرید، اقتصاد ایران در بهمن ماهی که گذشت یعنی سهماه قبل کرونا داشته است؟ نخیر. مشکلات اقتصادی ما موارد دیگری بوده است. اگر پرسش این باشد که آثار عینی کرونا بر اقتصاد ایران چه بوده است؟آثار کرونا بر اقتصاد ایران، افت اقتصادی از بهمن تا امروز بوده است و انشاءالله اگر کرونا را پشت سر بگذاریم میرسیم به اقتصاد بهمن ماه. اما باید به این پرسش پاسخ بدهیم، آیا شرایط اقتصادی ایران در بهمنماه خوب بوده که بعد از عبور کرونا دوباره همان شرایط را ادامه دهیم؟ نه خوب نبوده. چرا نه؟ چون اقتصاد ایران مدتهاست که تحت شدیدترین تحریمهای سهمگین و ظالمانه ایالات متحده قرار داشته است و این روند بعد از کرونا هم ادامه خواهد داشت. ضمن اینکه امریکا سایر کشورهای طرف حساب با اقتصاد و تجارت ایران را نیز مجبور کرده تا مراودات اقتصادی با کشورمان را به حالت بایکوت قرار دهند و اقتصاد ایران را تحت فشار اقتصادی و روانی شدیدی قرار داده است. بنابراین مشکل اول و آخر اقتصاد ایران کرونا نیست، مشکل اول و آخر اقتصاد ما تحریمهای اقتصادی است. ما الان صادرات میکنیم اما قادر نیستیم پول صادراتمان را مثل بقیه کشورها در اختیار بگیریم و قادر نیستیم از بازارهای جهانی نیازهای اقتصادی و معیشتیمان را تامین کنیم. بلکه به خاطر تحریمها، پول ما در نقاط مختلف گیر میکند؛ جابهجایی پول برای کشور ما هزینههای بسیار سنگینی دارد. یک پول را میخواهیم از چین خارج کنیم باید 15درصد هزینه اضافی کنیم و خرید ما در بازارهای جهانی آسان و آزاد نیست. جابهجایی پول ما در بانکهای دنیا معمولی نیست، بلکه از مسیرهای غیرمتعارف انجام میشود. صدماتی که از تحریمها به ما وارد شده، بعد از کرونا هم سر جای خودش است و باید به فکر حل آنها باشیم. فلذا ما باید به این فکر کنیم که بعد از کرونا با فرض باقی ماندن این زنجیره تحریمی چه باید بکنیم؟
شما بفرمایید چه باید بکنیم؟
ما به دلیل تحریمها باید تا جایی که ممکن است به دنبال ظرفیتهای داخلی باشیم. حالا سوال این میشود، چه شاخصهایی ظرفیت داخلی است و چگونه باید آن را شناسایی کنیم؟مثلا اگر بخواهیم 2 تا صنعت را با هم مقایسه کنیم که یکی از آنها ماده اولیهاش در داخل کشور است و یکی دیگر ماده اولیهاش در داخل کشور نیست و از خارج وارد میشود با فرض تحریمها، باید سراغ صنایعی برویم که مواد اولیه آن در داخل است. اگر بخواهیم سراغ استفاده از تکنولوژی برویم هم همینطور، باید از تکنولوژیهای داخلی استفاده کنیم. اگر میخواهیم دنبال منابع مالی برویم، باید از منابع مالی داخلی استفاده کنیم. نمیتوانیم بگوییم که از دنیا میتوانیم تامین منابع مالی کنیم.چون نمیتوانیم، پس در سه رکن اصلی تامین منابع مالی، تامین مواد اولیه وتامین تکنولوژی به دلیل تحریمها، باید نگاهمان به داخل باشد.
ممکن است ترجمهای دقیقتر وعینیتر از این «نگاهمان به داخل باشد» ارایه کنید؟چگونه میتوانیم از ظرفیتهای درونی کشور استفاده کنیم؟ اقتصاد درونزایی که درباره آن صحبت میشود چگونه محقق میشود؟
سوال درستی است، مواد اولیه داخلی یعنی چه؟ یعنی توسعه صنایع معدنی. پس ما باید یکی از محورهای توسعه مان را توسعه صنایع معدنی قرار دهیم. یکی دیگرش را باید توسعه صنایع متکی به نفت و گار قرار دهیم، چون مواد اولیهاش از آن خودمان است. پس توسعه پتروشیمی، توسعه صنایع پالایشی و توسعه صنایع مربوط به محور نفت و گاز باید به صورت متمرکز در دستور کار قرار بگیرد. این میشود محور دوم سرمایهگذاریهایی که در دوران پساکرونا باید مورد توجه قرار دهیم. پس همانطور که میبینید، از نظر من به دلیل تحریمها بعد از کرونا وضعمان عادی نمیشود. بعد از کرونا ما به مقطع بهمن 98 بازمیگردیم. حالا بهمن 98 مساله اول و مشکل اصلی ما تحریمها بوده که آن هم همچنان سرجایش خواهد بود. بنابراین ما باید به داخل نگاه کنیم. از نظر سرمایهای باید نگاه به داخل باشد، از نظر فناوری و تکنولوژی باید نگاه به داخل باشد و از نظرمواد اولیه باید نگاه به داخل داشته باشیم. داخل کشور چی داریم که میتوانیم به آن تکیه کنیم؟ اصلیترین ماده اولیه جهان دست ماست. آن هم نفت است و گاز. پس باید به دنبال صنایعی برویم که نفت و گاز ماده اولیه آنهاست. باید به دنبال صنایعی برویم که انرژیبر هستند. چون ما نفت و گاز داریم دیگر . نفت و گاز 2 نقش در فضای تولیدی جهانی دارد...
یکی خودش به عنوان یک ماده است که تبدیل به ماده جدیدی میشود مثل پتروشیمی و.... نقش دوم این است که انرژی تولید میکند با انرژی برآمده از آن میتوان برق تولید کرد، با این انرژی میتوان صنایع انرژیبر را توسعه داد و ظرفیتهای تولیدی و صادراتی افزونتری را نصیب کشور کرد.
برخی معتقدند که ظرفیتهای نفتی اقتصاد ما را گرفتار مشکلات برآمده از اقتصاد نفتی و بیماری هلندی و... میکند. سایر حوزههای اقتصادی را چگونه باید ارزیابی کنیم؟
شاخه دیگری را که باید به دنبال آن برویم، سرمایهگذاری بر روی مواد معدنی است. این نگاه به داخل یعنی باید به دنبال حوزههایی برویم که داخل کشور موجود است و باید از آنها استفاده کنیم. رشته دیگری که باید به دنبال آن برویم سه شاخهای است که به آن صنایع اولیه میگویند. یکی صنایع غذایی است، یکی صنایع نساجی و پوشاک است و یکی صنایع کانی غیرفلزی. چرا به اینها صنایع اولیه میگویند؟ چون بنیاد نیازهای هر جامعهای به نوعی به این صنایع بازمیگردد. اگر کشوری اصلا صنعتی نباشد، شیر را میخواهد چه کند؟ چون همه ماده تولید شده را که نمیتوان یکجا خورد و استفاده کرد.باید تبدیل شود به کره، پنیر، خامه و... میوهای که تولید میشود همه یکجا که مصرف نمیشود که، باید تبدیل شود به آبمیوه، کمپوت، لواشک و... یعنی هر ماده غذایی تولیدی باید به محصول جدیدی بدل شود. حتی کشورهایی که صنعتی هم نیستند این صنایع را به صورت کارگاهی و صنایع خرد راهاندازی میکنند. صنعت بعدی پوشاک است. آدمیزاد از روز اول دنبال پوشش بهتر است، برای پوشاک از نخ استفاده میکند، از پشم استفاده میکند، از پوست استفاده میکند، کفش با آن درست میکند، بالاپوش طراحی میکند، پارچه میبافد و.. مجموعه اینها میشود صنایع پوشاک. حالا اگر به صورت صنایع بزرگ هم نشد به صورت کارگاهی هر جامعهای به دنبال توسعه صنایع پوشاک میرود. موضوع مهم بعدی هم موضوع مسکن است، خانه هم یعنی گچ . آهک و سیمان و... اسمش هست صنایع کانی غیرفلزی. پس «صنایع غذایی»، « نساجی» و« کانی غیرفلزی» را صنایع اولیه میگویند. هر کشوری هم برای خودش در مقیاسهای مختلف این را دارد. یکی از حوزههایی که در زمان تحریم باید به دنبال سرمایهگذاری بر روی آن باشیم همین صنایع اولیه است. در زمان تحریم کسی میتواند لواشک تولیدی ما را تحریم کند؟ کسی میتواند جلوی صادرات میوه ما را بگیرد؟ پوشاک ما را تحریم کند؟ گندم تولیدی ما را تحریم کند؟ مشخص است که تحریم اینها ممکن نیست. پنبهکاریمان؛ تولید الیاف پلیمری و... دست خودمان است. اگر میخواهیم مواد اولیهمان به خارج وابستگی نداشته باشد باید به دنبال تولید این شاخههای صنعتی برویم.
رکن اصلی توسعه پایدار در جهان امروز استفاده از فناوری و توسعه در فرآیندهای تکنولوژیکی است؟ در این زمینه چه باید کرد؟
اما حوزه تکنولوژی و فناوری که به درستی اشاره کردید رکن اصلی توسعه در دنیای امروز است. روشن است که ما برخی تواناییها را در حوزه فناوری داریم و برخی را نداریم. در این زمینه هم سرمایهگذاریهای فراوانی انجام شده است. نمیدانم خبر دارید یا نه، معاونت علمی و فناوری رییسجمهوری 5هزار شرکت پایهگذاری کرده که بر اساس ایدهپردازیها و خلاقیتهای جوانان ایرانی کسب و کار راه انداختهاند. 5هزار شرکت خرد که دانشپایه هستند، تکنولوژی بیس هستند. اینها باید منبع تامین دانش فنی در داخل شوند. رشتههایی که دانش فنی آن وجود ندارد باید سراغ این شرکتهای دانشبنیان رفت تا آنها این مطالبات را پاسخ دهند.
این مواردی که شما به آن اشاره کردید اما نیازمند سرمایهگذاری فراوانی است . فکر میکنید مناسبترین راهکار برای تامین هزینههای یک چنین ایدههایی چیست؟
واقع آن است که پولهای سرگردان فراوانی دست مردم است. پولهایی که گاهی به بازار ملک میرود. گاهی به بازار ارز میرود و زمان دیگری به بازار طلا میرود و پدر صاحب بچه اقتصاد را در میآورد. این پولها باید به سمت بورس هدایت شوند که خوشبختانه این موضوع امروز تا حد زیادی محقق شده است. پول فراوانی به بورس رفته و نقدینگی سرگردان کشور به سمت درستی هدایت شده است. پس از طریق بورس باید تامین سرمایه شود برای توسعه. در بخش فناوری هم باید متکی به شرکتهای دانشبنیان شویم و در خصوص مواد اولیه هم خدا رحمت کند مهندس حامی را یک روزی من خدمتشان بودم با آن لهجه خاص و شیرین خودشان میفرمودند: «صنعت را بر پایه آن چیزی بنا کنید که داریم.» آن چیزی که داریم، چیست؟ معدن است، صنایع غذایی است، صنایع پوشاک است، صنایع کانی است؛ انرژی است، نفت است و گاز است و موارد دیگر. این مسیری است که ما مجبور هستیم در شرایط تحریمها از این مسیر اقتصادمان را رونق دهیم. از این مسیر اشتغال درست کنیم. از این مسیر به مطالبات مردم مان پاسخ دهیم و جایگاه اقتصاد خودمان را ارتقا دهیم.