ثبات گمشده اقتصاد ایران
گروه پشتیبانی تولید | رشد بالای نقدینگی در طول چهار دهه گذشته از ویژگیهای اقتصاد ایران بوده است. هرچند تمامی دولتها اعلام کردهاند که تلاش خود را برای کنترل سرعت رشد نقدینگی به کار میبرند اما در عمل، نتیجه هیچیک از این تلاشها، قابل دفاع نبوده است. در سالهای اخیر حجم بالای نقدینگی، در کنار فشارهای ناشی از تحریم و افزایش دوباره نرخ تورم، شرایط را در بعضی از بازارها ملتهب کرده است. شوک افزایش قیمت ارز در سال 97، بالا رفتن جدی قیمت طلا، مسکن و خودرو در سالهای 97 و 98 و ورود بسیاری از مردم از گروههای مختلف اجتماعی به بازار بورس در ماههای گذشته، بخشی از اثرات نقدینگی سرگردان در اقتصاد ایران بوده است. هرچند در قیاس با سایر بازارها، رشد شاخص بورس میتواند امری امیدوارکننده برای بهبود وضعیت تامین مالی بنگاهها و انتقال نقدینگی به مسیری درست به شمار رود اما با توجه به اینکه اقتصاد ایران در ماههای گذشته مشکلات زیادی داشته و تحت تاثیر کرونا، برخی فعالیتهای اقتصادی محدود شده است، رشد پر سرعت بازار بورس و رکوردشکنیهای فراوان این نگرانی را به وجود آورده که شاید آنچه که امروز بورس ایران با آن مواجه است، بیش از آنکه ناشی از عملکرد مثبت اقتصاد کشور باشد، یک حباب کوتاهمدت است. زهرا کریمی – اقتصاددان و استاد دانشگاه مازندران – در گفتوگو با «تعادل» از تداوم تردیدها نسبت به بازار بورس میگوید و معتقد است در صورتی که افزایش تقاضا در این بازار مدیریت نشود، امکان جابهجایی نقدینگی از بورس به سایر بازارها وجود خواهد داشت. او معتقد است دشواریها و موانعی که بر سر سرمایهگذاری در بخش مولد اقتصاد وجود دارد، مانع از رشد اقتصادی این حوزهها شده و در عوض، جذابیت بازارهایی مانند طلا، ارز و حتی ورود به بازار بورس را افزایش داده است.
بورس در هفتههای ابتدایی سال جدید، چند رکورد بزرگ را به ثبت رساند و این در حالی است که تحت تاثیر شیوع کرونا، اقتصاد ایران و جهان، با رکودی جدید مواجه شدهاند. آیا باید نگران روند رو به رشد بورس بود؟
در اقتصاد، رونق یا رکود در بازار، عموما تحت تاثیر عوامل واقعی شکل میگیرد. بهطور مثال شرایط زمانی در یک بازار مناسب است که تولید رو به افزایش بوده و تقاضای کافی وجود داشته باشد. در تداوم روند صعودی شاخص بورس تردیدی وجود دارد زیرا در اقتصاد ایران اتفاق مثبتی رخ نداده که نتیجه آن رکوردشکنیهای بازار سرمایه باشد. به همین دلیل این نگرانی به وجود میآید که رشد بازار صرفا به دلیل افزایش جذابیتهای زودگذر است و در آینده شاهد جابهجایی نقدینگی از بورس به دیگر بازارها خواهیم بود.
دغدغه افزایش غیرقابل مهار نقدینگی، دغدغهای است که در طول تمام سالهای گذشته وجود داشته و در برهههایی این نقدینگی سرگردان به بازارهایی مانند ارز و طلا وارد شده و نتایج منفی بسیاری برجای گذاشته است. آیا بورس بهترین گزینه ممکن برای مدیریت این حجم نقدینگی نیست؟
بازار بورس انعکاسی از عملکرد گذشته بنگاههای اقتصادی، و چشمانداز آینده است. وقتی اقتصاد یک کشور رشد بالایی دارد، میتوان انتظار داشت که بازار سرمایه نیز با رشد شاخص مواجه شود و در صورتی که عملکرد اقتصادی نامناسب است و چشمانداز روشنی نسبت به آینده وجود ندارد، رشد شاخص با تردید مواجه میگردد. در هفتههای اخیر از سوی کارگزاران بورس و حتی برخی از مسوولان تلاشهایی برای حمایت از بازار سرمایه و افزایش جذابیت آن برای مردم صورت گرفته که اثرش در شاخص بورس انعکاس یافته است اما ممکن است این جذابیت دوام چندانی نداشته باشد.
آیا نمیتوان امیدوار بود که صاحبان نقدینگی سرگردان در بازار بورس ماندگار شوند؟
با رشد قیمت ارز، طلا، مسکن یا خودرو، سرمایههای سرگردان به سمت این بازارها حرکت کرده و پس از افزایش جدی قیمتها از یک بازار به بازاری دیگر روان میشود. در بازار سرمایه رفتار مشابهی دیده میشود. زمانی که خرید سهام سودآور به نظر میرسد، تعداد زیادی از افراد با فعال کردن کد بورسی، خرید و فروش را در این حوزه آغاز میکنند. اما اگر این افراد احساس خطر کنند که قیمتها بیش از حد افزایش پیدا کرده، ممکن است تصمیم بگیرند که سهام خود را نقد کنند و به بازار دیگری روی آورند. در روزهای گذشته قیمتها در بازار طلا و ارز نیز بار دیگر صعودی شده است و این قیمتها میتواند به صاحبان سهام علامت بدهد که وقت تغییر بازار فرا رسیده است. در چنین حالتی فشار سنگینی به بازار بورس وارد خواهد آمد.
در سالهای گذشته، دولت بارها اعلام کرده که میخواهد نقدینگی موجود در بازار را به سمت تولید حرکت دهد اما در عمل همچنان نقدینگی صرفا در بازارهای زودبازده در گردش است. چرا دستیابی به این هدف محقق نمیشود؟
برای آنکه سرمایهها به سمت تولید و فعالیتهای اقتصادی مولد حرکت کند، چند پیشنیاز مهم وجود دارد که متاسفانه ما در سالهای گذشته نتوانستهایم بسیاری از پیششرطهای لازم برای رشد سرمایهگذاریهای مولد را فراهم کنیم. نخستین و یکی از مهمترین این نیازها، ثبات در اقتصاد است. تحریمهای بینالمللی، قرار گرفتن در لیست سیاه FATF، دشواری فزاینده در مبادلات بینالمللی نگرانی از امکان تامین مواد اولیه، ماشینآلات و تجهیزات وارداتی مورد نیاز برای تولید را افزایش داده است. به علاوه تغییر مداوم قوانین و دستورالعملها و فرایندهای دشوار اداری برای کسب مجوزهای مختلف، فعالیتهای اقتصادی را با مشکلات متعددی مواجه ساخته است. از سوی دیگر با توجه به بالا بودن نرخ تورم، و افزایش مداوم قیمت ارز، تهیه مواد اولیه و نهادههای تولیدی را دشوار کرده است. سرمایهگذار وقتی برای آینده تصویری روشنی نداشته باشد، ریسک آغاز یک فعالیت تولیدی بلندمدت را نمیپذیرد. فضای مناسب کسبوکار مشوق سرمایهگذاری است. بر اساس ارزیابیها، شاخص ایران در محیط کسب و کار به هیچوجه مطلوب نیست. از بیثباتی در ارتباطات بینالمللی گرفته تا دشواری تامین مالی، ساختار بروکراتیک پیچیده، بازار محدود و... همگی باعث شدهاند سرمایهگذاران برای ورود به عرصه فعالیتهای مولد گرایش چندانی نداشته باشند.
اصلاح این ساختارها پیچیده و بلندمدت به نظر میرسند. آیا در کوتاهمدت راهکاری پیشروی دولت وجود دارد؟
بهبود محیط کسب و کار به عزم ملی و همکاری و هماهنگی میان نهادها و سازمانهای مختلف نیازمند است. ایجاد زمینه مناسب برای تسهیل مبادلات بینالمللی، ساده کردن و شفافسازی قوانین و مقررات برای سرمایهگذاران و جلوگیری از ارتشا و فساد در فرایندهای اداری از جمله عوامل مهم برای بهبود فضای کسب و کار در کشور است . در این میان اولویت با ایجاد ثبات است. پیشبینی پذیر کردن فضای اقتصاد ایران و ارایه تصویری روشن و امید آفرین از آینده، برای تشویق سرمایهگذاران و هدایت آنها به فعالیتهای مولد اهمیت فراوانی دارد. تنها در چنین شرایطی میتوان انتظار داشت که نقدینگیهای سرگردان از بازارهایی مانند ارز و سکه، به سمت تولید حرکت کند.