رمزگشایی از اقدامات دولت در بازار پول و سرمایه
محسن عباسی
بانک مرکزی اعلام کرده است که حجم نقدینگی در پایان خردادماه به ۲۶۵۲ هزار میلیارد تومان رسیده است که نسبت به پایان اسفند ۹۸ حدود ۸.۸ درصد رشد نشان میدهد! اثرات این رشد نقدینگی را در اکثر بازارهای سرمایهگذاری مشاهده میکنیم، در خصوص منبعِ افزایش این حجم از نقدینگی نظرم را اعلام نمیکنم اما برای مدیریت آن چند پیشنهاد دارم ضمن اینکه برنامه احتمالی دولت را نیز بنا به تحلیل خودم خواهم گفت (زیرا دولت رسما برنامهای اعلام نکرده است). بعد از تلاش دولت برای هدایت نقدینگی به سمت بورس و کاهش نرخ سود بانکی، موفقیتهایی در این حوزه نصیب دولت شد و ضریب نفوذ بازار سرمایه در بین ایرانیان افزایش قابل توجهی یافت و رشد شاخص را هم موجب شد. اما رشد بورس باعث رشد اسمی قیمتها در سایر بازارها شد و قیمتها در بازار مسکن و خودرو و ارز هم افزایش یافت زیرا سرمایهگذاران آن بازارها نیز طلب بازدهی بیشتری را با توجه به رشد بورس داشتند. به نظرم رشد قیمتها با چراغ سبز دولت به خریداران دلار تشدید شد و نوعی نابسامانی را در بازارهای سرمایهگذاری به وجود آورد. بیتعارف بگویم در صورتیکه روند رشد دلار متوقف نشود، نه تنها در بورس بلکه در هیچ بازار دیگری شاهد فروش کالا و خدمات نخواهیم بود. کسی سهام نمیفروشد، خودرو نمیفروشد، مسکن نمیفروشد و در نهایت ریال هر روز بیارزشتر میشود، کسب و کارهای بیشتری متوقف خواهد شد، کسبه بازار تهران و کلانشهرها تجارت خود را تعطیل خواهند کرد و معترض خواهند شد و بار دیگر فضای امنیتی در اقتصاد کشور پدید خواهد آمد.
دولت محترم؛ رییس محترم بانک مرکزی؛ وزیر محترم اقتصاد؛ مسوولان عزیز
اقتصاد کرونازده ایران توان تحمل دلار ۲۰ هزار تومانی را هم ندارد! چه برسد به اعداد بالاتر. بازی با قیمت دلار به قیمت از هم پاشیدن اقتصاد کشور میانجامد زیرا در شرایط رکودِ مطلق قرار داریم، قدرت خرید مردم کاهش یافته است، کسب و کارهای بیشماری تعطیل شدهاند (هم به خاطر کرونا و هم رکود)، واردات مواد اولیه و ارتباط اقتصادی با خارج از کشور قطع شده است و تولید جانی در بدن ندارد.
اگر زودتر دلار را سر و سامان ندهید افسار اقتصاد از دست همه خارج خواهد شد و بحران امنیتی-اقتصادی کل کشور را فراخواهد گرفت که در نهایت منجر به تعطیلی گسترده بسیاری از کسب و کارها و اصناف و توقف ارایه خدمات و کالا خواهد شد و مجددا شاهد هجوم گسترده مردم برای خرید وانبار کردن کالاها خواهیم بود!
نقش دولت و سرنوشت بازارها
در حال حاضر دولت کسری بودجه دارد. هر دو محلِ اصلی درآمدِ دولت، یعنی فروش نفت و مالیات، با کاهش قابل توجهی روبرو شده است. فروش نفت و انتقال مبالغ فروش آن سخت شده و وصول مالیات هم با این اوضاع کرونا وضعیت جالبی نخواهد داشت. بنابراین دولت سراغ سایر منابع در آمدی رفته است و حساب ویژهای روی بازار سرمایه باز کرده است. دولت چند هدف را در بازار سرمایه دنبال میکند که همگی در ذیل سرفصل تامین مالی و مدیریت نقدینگی قرار میگیرد اما این اقدامات در شرایط فعلی کم است...
دولت در فروش صندوقETF دوم و سوم به مراتب موفقتر عمل خواهد کرد و با اینکار سعی در تامین منابع لازم و جمعآوری نقدینگی سرگردان دارد تا جلوی سرایت نقدینگی به سایر بازارها را بگیرد اما این کافی نیست.
اقداماتی که میتواند به مدیریت نقدینگی کشور کمک کند را در چند بخش عنوان کردم
دولت باید حجم گستردهای از اوراق بدهی منتشر کند و در بازار به فروش برساند، انتشار اوراق ریالی و گواهی ارزی در شرایط فعلی بسیار راهگشاست. نرخ سود اوراق باید جذاب باشد. دولت باید شرکتهای بیشتر و بزرگتری را وارد بازار بورس کند و بخش بزرگتری از نقدینگی سرگردان را جذب کند. دولت باید خود را کوچکتر کند. خدمات را به بخش خصوصی بسپارد، هزینههای بودجهای دستگاههای غیرضروری را حذف کند زیرا هزینهکرد این دستگاهها عمدتا هزینههای جاری است که به تورم دامن میزند.
پذیره نویسی شرکتهای سهامی عام در بورس را به سرعت گسترش دهد. این پذیره نویسیها میتواند در قالب صندوقهای سرمایهگذاری یا شرکتهای سرمایهگذاری سهامی عام باشد. دولت پروژههای نیمه تمام خود را در قالب صندوق پروژه یا شرکتهای سهامی عام وارد بورس کند و پذیره نویسی انجام دهد.
مالیات افزایش سرمایه از محل آورده نقدی شرکتهای بورسی را حذف کند، افزایش سرمایه از محل صرف سهام را تسهیل کند تا نقدینگی موجود در بازار سرمایه از طریق این مجراها وارد تولید شود. دولت نباید صرفا به فروش etfها اکتفا کند زیرا به تنهایی نفعی برای تولید ندارد. دولت و بانک مرکزی باید در دو حوزه تلاش کنند:
1- جمعآوری نقدینگی با ابزارهایی که در اختیار دارند.
2- استفاده از ظرفیتهای بازار بورس برای جذب نقدینگی و ورود منابع به بخش تولید از طریق تسهیل افزایش سرمایه شرکتهای بورسی. در غیر این صورت، ارزش ریال بهطور کامل از دست خواهد رفت و قشر متوسط و ضعیف که درآمد ریالی دارند زیر این فشار له خواهند شد و کسب و کارهای بیشماری تعطیل خواهد شد و توده مردم برای حفظ ارزش و قدرت خرید پول به هر کالای سرمایهگذاری و غیرسرمایهگذاری چنگ خواهند زد و قطع به یقین بدانید قحطی در پیش خواهیم داشت....