وقتی رابطه بین انسان و محیط، علم شد
اولین و قدیمیترین تعریفی که از جغرافیا ارایه شده عبارت است از: «علم روابط متقابل بین انسان و محیط». طبق این تعریف، جغرافیا دانشی است قدیمی که از زمان پیدایش اولین انسان به وجود آمده است، چرا که انسان از بدو تولد برای شناسایی موقعیت خود به نحوی در تلاش و تکاپو بوده و به همین دلیل بهنوعی با دانش جغرافیا آشنا شده و با آن سر و کار داشته است. دانش جغرافیا در قرن سوم تا هفتم هجری در جهان اسلام را میتوان دوران شکوفایی علوم بالاخص جغرافیا دانست که کلیدی برای جغرافیای امروزی در غرب شده است پس از اینکه مسلمانان دامنه نفوذ خود را گسترش دادند و با ملل بیگانه درآمیختند، آشنایی با سایر فرهنگهای پیشرفته و مطالعه و ترجمه آثار جغرافیای یونانی و هندی آغاز شد و علم جغرافیا در بین آنان ترویج و توسعه یافت. در این دوران مقالات جغرافیایی در قرن نهم و دهم هجری به حد وفور منتشر شد. در این موقع مهمترین کتب یونانی ترجمه و برجهای ستارهشناسی بنا نهاده شد و مسافران مسلمان در کشورهای خارج و بهویژه در ایران قدیم شروع به تحقیق کردند. در این دوره، جغرافیا به چنان پیشرفتی در جهان اسلام دست یافته بود که همان نتایج، کلید پیشرفت حالحاضر در غرب است. در متون کهن ایرانی نخستین اشارات مرتبط با شناخت جایها را در اوستا میتوان یافت. در اوستا درباره کشورها و اقلیمها سخن رفته است. در دیگر ادبیات مزدایی چونان بندهشن و مینوی خرد این سنت اوستایی دنبال شده و در واقع بخشهایی از اوستا که مفقود شده با سیمای دیگر در آن نوشتارها جلوه کرده است. افزون بر نوشتارهای یاد شده چنین پیداست که دانش ایرانیان در باب جایهای زمین در کتابی به نام شهرهای ایران آمده بود و از برخی شواهد چنین بر میآید که این دفتر در عهد ساسانیان وجود داشته است (فرشاد، 1365: 234) . در بندهشن که به معنای «بنیاد هستی» یا «رازآفرینش» است مطالب بسیار ارزندهای از دانش ایرانیان باستان راجعبه اقالیم و جایهای جغرافیایی، منشأ رودها و دریاچهها و کوهها آمده است. در دوران اسلامی به ویژه در سدههای چهارم، پنجم و ششم هجری توجه به جایهای جغرافیایی و راهها و مکانها بهگونهای شگفتانگیز افزایش یافت و در این عصر بود که کتابهای ارزشمندی در باب عوارض طبیعی، منشأ کوهها، رودها، راهها و کشورها نوشته شدند. همچنین جغرافیا در این دوره نیز به معنای وصف زمین و عوارض و جایهای آن با علومی چون ریاضی و نجوم پیوند یافت و اندازهگیریهایی از طول و عرض و فواصل نقاط جغرافیایی به عمل آمد و نیز اندازهگیریهایی از قطر زمین و محیط و شکل آن انجام شد. اما نخستین آثار در جغرافیای فلکشناسی را در جهان اسلام در نیمه اول سده سوم هجری محمدبن موسی خوارزمی، ریاضیدان و منجم بزرگ ایرانی با بهرهگیری از اندیشههای یونانی و شرق کهن پدیده آورده است.