برای نجات بیدود
مهران فرجی
پروژه بیدود یکی از آن طرحهایی بود که اگر به درستی اجرا میشد، میتوانست یکی از شاخصههای بارز مدیریت شهری در دوره جدید پساقالیباف باشد و در خاطره جمعی مردم تهران برای همیشه باقی بماند. کاهش ترافیک، کاهش آلودگی هوا، کاهش هزینههای جاری استفاده از حمل و نقل عمومی و خودروهای شخصی، افزایش سرانه ورزش در شهر تهران و افزایش نشاط، میتوانست از دستاوردهای اجرای صحیح پروژه دوچرخههای بیدود باشد. اما به دلایل مختلف، این طرح با شکست رو به رو شد. نخست آنکه شهرداری تهران با یک شرکت خاص برای وارد کردن، استقرار و بهرهبرداری، استفاده کرد. شرکت مورد اشاره نیز دوچرخههایی را وارد کرد که ایرادهای بارز و واضحی برای شهر تهران داشتند. نخست آنکه این دوچرخهها با وجود شیبدار بودن بسیاری از خیابانهای تهران، دندهای نبودند و به سختی در مسیرهایی حتی مثل مسیر میدان فردوسی تا خیابان کریمخان زند که شیب ملایمی دارد، تردد میکنند، دوم اینکه این دوچرخهها به لحاظ اندازه، در اندازه استاندارد که 26 است، نیستند و کمی از سایز استاندارد، کوچکترند و افراد قد بلند به سختی میتوانند با آنها رکاب بزنند، نکته دیگر سنگین بودن این دوچرخهها بود که باعث میشد تردد، با توجه به مشکل دندهای نبودن دوچرخهها، سختتر هم بشود. موضوع دیگر در این بین، ثبتنام برای استفاده از اپلیکیشن بیدود بود. هر فرد باید حدود 180 هزار تومان برای ثبتنام در بیدود پرداخت کند. این نشان میدهد که کارشناس و متخصص فروش و بازاریابی در این طرح، نادیده گرفته شده است وگرنه برای شروع طرحی با این عظمت و اهمیت، ورودیه 180 هزار تومانی برای ثبتنام در نظر گرفته نمیشد. به همین دلیل ساده، بسیاری از افرادی که قصد داشتند یکی دو بار این دوچرخهها را امتحان کنند و بعد از آن استفاده کنند، منصرف شدند. البته این هزینه بعدتر مقداری کاهش یافت. اما به عنوا ن نمونه در کشور آلمان، هیچ نیازی به پرداخت هزینه اولیه برای ثبتنام در طرحی مشابه، وجود ندارد و کاربران بعد از نصب اپلیکیشن، با استفاده از کارت اعتباری بانکی خود به راحتی از این دوچرخهها استفاده میکنند و در پایان هر روز با توجه به میزان استفاده روزانه از دورچرخه، از حساب کاربران کسر میشود. شهرداری میگوید برای این پروژه هزینهای نکرده و فقط فضای استقرار دوچرخه را در اختیار این شرکت قرار داده و برخی مسیرهای تردد دوچرخه را در خیابان ایجاد کرده است. البته امکان تبلیغات در ایستگاههای بیدود را هم در اختیار این شرکت قرار داده است. اما درست است که شاید شهرداری جز در اختیار قرار دادن فضای عمومی برای ایستگاههای بیدود و البته هزینه ساخت مسیرهای تردد، هزینه دیگری نکرده، اما آیا مساله فقط این است که شهرداری پول چندانی خرج نکرده است؟ قطعا نه. شهرداری باید از اجرای این طرح، دستاوردهایی را که در بالا به آنها اشاره شد کسب میکرد. مدیر واحد توسعه حمل و نقل پاک شهرداری تهران در توضیحی درباره عملکرد بیدود گفته الان 2 هزار دوچرخه بیدود در تهران مستقر است. اما آیا استقرار 2 هزار دوچرخه در سطح شهر حداقل 12 میلیون نفری تهران به معنی شکست پروژه پس از بیش از 2 سال نیست؟
با این 2 هزار دوچرخه روزانه حدود چهار هزار سفر انجام میشود؛ یعنی 22 صدم درصد سفرهای شهری روزانه تهران! پس از دو سال و چند ماه، نباید این را به معنی شکست بیدود تلقی کرد؟ آیا اعضای شورای شهر تهران درباره قرارداد شهرداری با این شرکت و صرف هزینههای شفاف و غیرشفاف برای آن، به موضوع ورود کردهاند؟ سال پیش این شرکت به دلیل اتفاقات آبان، دوچرخههایش را از سطح شهر جمع کرد و بعد از جنجالهای فراوان و اعتراضات کاربرانی که پولشان در حساب شرکت بود، شرکت، از شهرداری درخواست 8 میلیارد تومان کمک کرد. مدتی پس از این درخواست، دوچرخهها به سطح شهر برگشتند و هرگز شفاف نشد که آیا شهرداری آن 8 میلیارد تومان کمک را پرداخت کرد یا نه و اگر پرداخت شد با چه مکانیسمی و به چه دلیلی. به هر حال آنچه گفته شد نه در راستای کوبیدن بیدود و نه در جهت نقد و زیر سوال بردن همه اقدامات و برنامههای شهرداری بود؛ بلکه نقدی دلسوزانه برای نجات بیدود و نجات تهران از دود بود. چه میشود کرد؟ ابتدا سازمان بازرسی شهرداری و اعضای شورای شهر، اعضای کمیسیون حمل و نقل، کمیته ورزش، معاونت حمل و نقل و ترافیک شهرداری و شخص شهردار محترم، به موضوع قرارداد با این شرکت ورود کند که چرا با یک شرکت قراردادی به این شکل منعقد شده و تنها عایدیاش برای شهر 22 صدم درصد سفرهای درونشهری و البته سود برای شرکت بوده است؟ در مرحله بعد شهرداری از شرکتهای دیگر بخواهد در این زمینه ورود کنند و با دوچرخههای استاندارد، دندهای، سبک با سایز مناسب، با شرکتهای دیگر رقابت کنند. حتی اگر چنین شرکتهایی نبودند، شهرداری راسا در این زمینه ورود کند.
مردم شهر با توجه به شیوع کرونا، قطعا استقبال بیشتری به استفاده از دوچرخه نشان میدهند، اگر هزینههای ثبتنام منطقی، عاقلانه و کارشناسانه باشد و دوچرخهها استاندارد باشند و اپلیکیشن استفاده از آنها نیز به روز و پرسرعت باشند.