یک طرح با چند مجهول بزرگ

۱۳۹۹/۰۵/۲۵ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۶۹۹۹۶
یک طرح
 با چند مجهول بزرگ

نرسی  قربان

واقع آن است که درباره اخبار که این روزها در خصوص فروش اوراق سلف نفتی در بورس انرژی مطرح می‌شود و اظهاراتی که درباره اولین عرضه نفتی در بورس انرژی در روز یکشنبه منتشر می‌شود از منظر تحلیلی نمی‌توان اظهارنظر صریح و دقیقی را داشت؛ چرا که داده‌های اطلاعاتی کافی درباره جزییات این طرح ارایه نشده و نحوه اجرای این ایده تشریح نشده است؛ شاید هم انتشار داده شده اما هنوز به دست ما نرسیده است. دوستان خبرنگار زیادی این روزها تماس می‌گیرند و درباره ابعاد وزوایای گوناگون این طرح پرسش‌هایی را مطرح می‌کنند؛ پرسش‌هایی که امروز در افکار عمومی و محافل اقتصادی هم وجود دارد؛ اما به‌دلیل اینکه هنوز جزییات قابل استنادی درباره این طرح ارایه نشده؛ نمی‌توانیم جزءبه جرء این طرح را روی میز بگذاریم و آن را تشریح کنیم. شاید اساسا برنامه و خواسته دولت هم همین باشد که این طرح اقتصادی را چراغ خاموش و در سکوت کامل خبری پیش ببرد.درحال حاضر ما نمی‌دانیم این نفتی که خریداری می‌شود، آیا می‌توان این نفت را تحویل گرفت یا نمی‌توان تحویل گرفت؟ نمی‌دانیم که مثلا با تغییر قیمت‌های جهانی نفت و فرآورده‌ها، قیمت سهام این طرح تغییر می‌کند یا اصل سود تضمین شده است ؟ از سوی دیگر، آیا در این طرح، گارانتی وجود دارد یا مثل تغییراتی است که دربازار طلا مشاهده می‌کنیم؟ نمی‌دانیم که با چه نرخ ارزی قرار است موضوع محاسبه می‌شود؟ هرچند گفته‌اند ارز نیمایی اما چگونگی وجزییات محاسبه روشن نشده است. شک نکنید این گزاره‌های ظاهرا جزئی در ارزیابی نهایی بررسی‌ها اثرگذار است. ظاهرا گفته شده آیین‌نامه اجرایی به زودی منتشر می‌شود و این جزییات مهم در آن مشخص خواهد شد.در این میان، اگر قرار باشد موضوع را بصورت کلی تحلیل کنیم؛ باید بگویم، بورس نفت در جهان امروز ایده جدیدی نیست و دهه‌های متمادی است که این ابزار اقتصادی در اقتصاد کشورهای مختلف جریان دارد. از سال 1980 که من خاطرم هست و در بازارهای نفتی بین‌المللی فعالیت داشتم؛ این ایده اقتصادی با سازوکارهای اجرایی مختلف وجود داشت و مبتنی بر اهداف مختلف در قلمروهای سرزمینی مختلف دنبال می‌شد.در این زمینه بازار نیویورک را داریم، بازار لندن را داریم، بازار سنگاپور را داریم، چینی‌ها در حال طراحی بازارهای نفتی گسترده هستند و در سایر کشورها هم ردپای نمونه‌هایی از بورس‌های انرژی را می‌توان پیدا کرد. اما طرف حساب هیچکدام از این بازارها دولت نیست و دولت نقش چندانی (وشاید هیچ نقشی) در این بازارها ندارند. یعنی در بازار نفت امریکا دولت هیچ نقشی ندارد و هیچ قسمتی از مدیریت این سازو کار در اختیار دولت نیست. یا در لندن همین مکانیسم حاکم است. وقتی دولت، طرف معامله فعالان اقتصادی و سرمایه‌گذاران می‌شود؛ موضوع بسیار متفاوت می‌شود و شکل کار تغییر می‌کند. این در حالی است که در فرآیند فروش نفت از طریق بازار سرمایه عرضه و تقاضا حرف اول را می‌زند و هیچ قدرتی خارج از ساختار قانونی بورس نمی‌تواند اثری در بازار بگذارد. در آن بازارها مکانیسم تحویل فیزیکی نفت نیز تدارک دیده شده تا چنانچه خریداری مایل به دریافت آنی نفت خریداری شده‌اش باشد، بتواند نفت خود را فیزیکال دریافت کند. البته در بیش از 99درصد موارد هیچ خریداری یک چنین تقاضایی را مطرح نمی‌کند و قبل از سررسید آن را بفروش می‌رسانند، اما این باعث نشده است تا مکانیسم وقوع یک چنین درخواستی تدارک دیده نشود؛ باید ببینیم آیا در جریان طرح فروش نفت در بازار سرمایه ایران هم به یک چنین سازوکارهای جرئی ولی مهمی توجه شده یا اینکه فقط یک ایده خام و تئوریک است که در مسیر اجرایی شدن قرار گرفته است. اگر خاطرتان مانده باشد، چندی پیش در بازار امریکا برای وست تگزاس مدیای امریکا شرایط به گونه‌ای شد که قیمت نفت منفی شد؛ علتش این بود که قیمت حمل و نقل بیشتر از قیمت نفت بود و کسی حاضر نبود این ریسک را بپذیرد؛ بنابراین در برهه‌ای تصمیم گرفتند تا یک پولی را بپردازند تا نفت‌ها را جابه‌جا کنند. این موضوع ورای معانی متفاوتی که دارد، نشان می‌دهد که در این کشورها این نظام عرضه و تقاضاست که مسیر و نرخ را در بازار مشخص می‌کند نه نفوذ دولت و بخشنامه و... در واقع هیچ قدرت اجرایی نمی‌تواند حتی در صورت منفی شدن قیمت نفت توصیه‌ای کند، یا پیشنهادی بدهد که مثلا قیمت نفت باید این رقم باشد، و آن نرخ نباشد و... این موضوعات در فضای مبهم فعلی به نظرم سرفصل‌هایی است که به عنوان پیش نیازهای ورود به بحث اصلی می‌توان درباره آنها صحبت کرد تا زمانی که داده‌های اطلاعاتی بیشتر و قابل استنادتری درباره ابعاد مختلف این طرح منتشر شود.