کرونا ونابودی اقتصاد زنان
مصطفی اقلیما : جامعه مرد سالار است و شایسته سالاری زمان زیادی است که به محاق رفته
یلدا راهدار : تلاشهایی که در گذشته برای ایجاد اشتغال زنان شده بود، با شیوع کرونا از دست رفت
گروه اجتماعی| اشتغال زنان در دوران کرونا بیش از هر زمان دیگری دستخوش آسیبها شده است. بسیاری از آنها در صف اول تعدیل نیرو قرار داشتند. کسب و کارهایی که آسیب دیدند بیش از هر زمان دیگری زنان را اخراج کردند و این مساله اقتصاد خانوادهها را با آسیبهای جدی مواجه کرده است. برخلاف آن چیزی که جامعه سنتی ایران به آن نگاه میکند، سالهاست که زنان نقش بسزایی در رونق اقتصادی خانواده داشتهاند، برخلاف آن چیزی که دولتها سعی دارند در جامعه جا بیندازند و زنان را به چارچوب خانه و خانه داری و فرزندآوری محدود کنند، شرایط اقتصادی باعث شده تا تعداد زنانی که بیرون از خانه هم مشغول به کار هستند هر روز بیشتر از روز قبل شود. تورم اقتصادی خود عاملی شده تا زنان بیشتری به بازار کار روی بیاورند و نقش موثری در تامین هزینههای زندگی برعهده بگیرند. علاوه بر زنانی که تنها سرپرست خانواده هستند، تعداد بیشماری هم هستند که پا به پای همسر خود برای تامین هزینههای زندگی تلاش میکنند و در عین حال به وظایف خود در خانه هم میرسند. اما در این میان ناگهان پاندمی کرونا همه معادلات را به هم زد و باعث شد تا بسیاری از این زنان شغل خود را از دست بدهند. شرایط اقتصادی هر روز سختتر میشود و تورم افسارگسیخته هم باعث شده تا بسیاری از خانوادهها حتی توان تامین هزینههای روزمره خود را نداشته باشند. این در حالی است که حتی قبل از پاندمی کرونا هم زنان در دستیابی به مشاغل رسمی با موانع بسیاری مواجه بودهاند و این امر موجب گرایش آنها به بازار غیر رسمی کار شده است. بسیاری از کارفرمایان برای اینکه حقوق کمتری پرداخت کنند و یا از زیر بار بیمه و مزایا شانه خالی کنند، زنان را استخدام میکردند. بسیاری از زنان برای اینکه بتوانند در این شرایط نا بسامان اقتصادی کمک هزینه زندگی باشند، تن به کار کردن با شرایط غیرمنصفانه کارفرمایان دادند و در شرایطی که پاندمی کرونا کسب و کارهای زیادی را از پای درآورد، این زنان بودند که بدون پرداخت هر گونه مزایا از سوی کارفرمایان خود تعدیل نیرو شدند و از کار بازماندند.
با وعده و وعید نمیتوانیم زندگی کنیم
مینا 40 ساله است و دو فرزند دارد، او کارشناس ارشد حسابداری است و همسرش مهندس برق است. هر دو در یک شرکت خصوصی مشغول به کار بودهاند. با شروع پاندمی کرونا وضعیت شرکت به هم ریخته، در این بین مینا در ماه سوم این پاندمی در لیست تعدیل نیروی شرکت قرار گرفته. درآمد مینا در اقتصاد خانواده نقش بسزایی داشته، در واقع او هزینههای جاری تحصیل فرزندانش را پرداخت میکرده و همسرش هم مسوول پرداخت اجاره خانه و دیگر هزینههای زندگی بوده است. اما حالا با بیکار شدن مینا یک پای زندگی آنها میلنگد. خبری از بیمه بیکاری نیست. با اینکه ماههاست برای دریافت بیمه بیکاری ثبت نام کرده هنوز مبلغی به حساب او واریز نشده است.مینا به «تعادل» میگوید: با وعده و وعید نمیتوانیم زندگی کنیم. با اینکه بچهها در خانه درس میخوانند، اما هزینه هایش کم نشده است، بالاخره هزینه ثبت نام مدرسه را باید پرداخت میکردیم. هزینه اینترنت برای کلاسهای مجازی و خیلی چیزهای دیگر که حالا آنها را به سختی تامین میکنیم. 5 ماه است که از پس اندازمان هزینه میکنیم و آنها دیگر رو به اتمام است، 4 ماه است که شرکت به همسرم حقوقی پرداخت نکرده اگر اوضاع همین طور پیش برود ما که یک خانواده متوسط بودیم به زودی برای تامین مایحتاج روزانه مان هم با مشکل مواجه میشویم.
آنها که شعار میدهند پای کار بیایند
پروانه 45 ساله است. او قبل از پاندمی کرونا منشی یک شرکت خصوصی بوده و یک فرزند دانشجو دارد، همسرش راننده تاکسی است. سه ماه پیش شرکت تعطیل شد و پروانه علیرغم میل باطنیاش خانهنشین شد. حالا زندگی آنها هم با مشکل مواجه شده، کرونا هم کسب و کار شوهرش را به خطر انداخته هم او را بیکار کرده. آنها حالا برای پرداخت اجاره خانه شان با مشکل مواجه شدهاند، صاحبخانه برای قرار داد جدید از آنها طلب 30 میلیون پول پیش و یک میلیون تومان اجاره کرده است. آنها ساکن غرب تهران هستند و قبلا با 150 تومان پول پیش و یک میلیون اجاره خانهای دو خوابه را اجاره کرده بودند و حالا هم باید پولشان را به 180 میلیون تومان افزایش بدهند و هم ماهیانه 2 میلیون تومان اجاره پرداخت کنند. پروانه به «تعادل» میگوید: قصد داشتیم خانه را پس بدهیم و جای دیگری را اجاره کنیم اما وقتی به بنگاهها معاملات ملکی سر زدم به این نتیجه رسیدیم که هر طور شده 30 میلیون را جور کنیم و به صاحبخانه بدهیم. برای ما پرداخت ماهیانه 2 میلیون تومان اجاره واقعا زیاد است، همسر من روز مزد است و اگر یک روز سر کار نرود آن روز چیزی برای خوردن هم نداریم. تا زمانی که من سر کار میرفتم هزینههای ماهیانه را من تامین میکردم اما حالا واقعا شرایط برایمان سخت شده است. کسانی که شعار میدهند و میگویند زن باید در خانه بنشیند و بچهداری کند،حالا پای کار بیایند و کسری هزینه زندگی امثال ما را جبران کنند. چطور میشود با این شرایط اقتصادی زنها خانهنشین شوند.
زیر بار مشکلات له شدم
معصومه 55 سال سن دارد و 20 سال پیش همسرش را از دست داده و در تمام این سالها تنها نان آور خانواده بوده، او دو دختر دارد که هر دو دانشجوی کارشناسی ارشد هستند. معصومه در یک شرکت بیمهای به عنوان کارمند دفتری کار میکرده و حالا 3 ماه است که به خاطر تعدیل نیروی شرکت از کار بیکار شده، دخترانش هم وضعشان بهتر از مادر نیست، یکی روزنامهنگار بوده و تعدیل شده و دیگری هم حسابدار یک شرکت. حالا هر سه نفر خانهنشین شدهاند، معصومه ماسک میدوزد و سعی میکند با اندک درآمدی که از این راه دارد چرخ زندگی را بچرخاند اما مگر میشود. او به «تعادل» میگوید: در همین چند ماه 20 سال پیرتر شدهام، زیر بار مشکلات له شدم و فکر میکنم هیچ کس نیست به داد ما برسد. چطور میتوانیم با این شرایط هم هزینههای روزمره مان را تامین کنیم و هم اجاره خانه بدهیم. هر روز که برای خرید به سوپرمارکت میروم قیمتها افزایش پیدا کرده است. از حالا دارم به این فکر میکنم بهمن ماه که موعد جابهجایی خانه است چه بلایی به سرمان میآید. پس انداز چندانی هم ندارم که به آن دلخوش باشم. اوضاع اقتصادی خیلی بد است و دولت هم اصلا انگار قرار نیست فکری به حال مردم بکند.