درسی که یک لوله‌کش به نوبلیست اقتصاد داد

۱۳۹۹/۰۸/۰۵ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۲۳۳۹
درسی که یک لوله‌کش
 به نوبلیست اقتصاد داد

محمد علی مختاری

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های جوامع توسعه یافته، استفاده مناسب از تجربیات و دانایی رسوب شده در بخش‌های مختلف است.بعد از مشخص شدن شمایل افراد برنده از نوبلیست‌های اقتصاد 2020 مطالب ارزنده متعددی منتشر شده است. در این نوشته ماجرایی کوتاه را به نقل از یکی از همکاران پل میلگرام می‌نویسم که حاوی دوپیام مهم برای اقتصاد امروز ما و علاقه‌مندان علوم اقتصادی است. این داستان کوتاه اولا بیان می‌کند که چگونه یک اقتصاددان از یک اتفاق عادی روزمره الهام گرفته و یک ایده طلایی می‌سازد. ثانیا یکی از بزرگ‌ترین و ماندگار‌ترین آثار مشترک میلگرام با هولمشتروم 1991 را معرفی می‌کند. اگرچه حتی کمیته نوبل اشاره‌ای به این اثر عمیق نکرده، اما به نظر می‌رسد این مقاله یک انقلاب در نظریه قراردادها بوده و می‌تواند در دنیای واقعی نحوه تعیین دستمزد در قراردادهای کارفرما-کارپذیر را به‌شدت تحت تاثیر قرار دهد. اما خلاصه ماجرا؛ روزی میلگرام لوله کشی را برای طراحی آشپزخانه‌اش استخدام می‌کند و از وی تخمین زمانبندی اتمام کار را می‌خواهد.  

لوله کش زمانبندی تخمینی را اعلام می‌کند. بلافاصله میلگرام یاد مساله معروف انگیزه کارپذیر افتاده، پاداشی برای اتمام به موقع و جریمه‌ای سنگین برای تاخیر در اتمام کار وضع می‌کند اما لوله کش کار را به دلیل همین جریمه سنگین نمی‌پذیرد. میلگرام که در مکانیزم انگیزشی قرارداد پیشنهادی خود شک کرده به گفت‌وگو با لوله کش می‌پردازد و متوجه می‌شود که دلیل نپذیرفتن لوله‌کش عدم توانایی او در تحویل به موقع نیست بلکه لوله کش بیم آن را دارد که مکانیزم ایجاد شده، کیفیت بالای کار او را به دلیل عجله کاهش دهد. در واقع لوله کش به کیفیت کارش حساس است و مکانیزم طرح شده، انگیزه او را از بعد کیفیت به بعد زمان می‌برد و در نهایت می‌تواند اعتبار کاری او را مخدوش کند. این الهام‌گیری میلگرام از لوله‌کش منجر شد به نوشتن یکی از مهم‌ترین مقالات موجود در حوزه نظریه قراردادها. جزئیات مقاله مفصل است ولی جان کلام مقاله این حرف است: « در قراردادهایی که وظیفه محول شده چند بعد دارد، (بعد کیفیت و بعد زمان در مثال لوله کش) پولی کردن انگیزه در یک بعد قابل مشاهده (جریمه زمانی در مثال لوله کش)، می‌تواند انگیزه را در سایر ابعاد (کیفیت در همان مثال) مخدوش کرده و در نهایت باعث افت ابعاد غیر قابل مشاهده کار شود.» این همان دلیلی است که نمی‌توان دستمزد معلم و پرستار و بسیاری از مشاغل را به عملکرد آنها متصل کرد و دستمزدهای ثابت را تا این حد در دنیا رواج داد.در اقتصادی که همه ابعاد و زوایای آن مبتنی بر شروط و بایدها و نبایدهای غیر اصولی و غیر علمی بنا شده باشد، نمی‌توان توقع داشت تا فعالان اقتصادی و مخاطبان اقتصادی با بالاترین میزان انگیزه اقدام به ایجاد ارزش افزوده و فعالیت‌های مولد اقتصادی کنند.نکته‌ای که استاد لوله کش هم در مواجهه با مسیر ارایه شده توسط میلگرام به آن اشاره کرد، نمونه‌ای مثالی از وضعیتی است که در مجموعه نظام اقتصادی و فضای کسب و کار می‌تواند رخ دهد.