چرا شاخص بورس سقوط کرد؟
رقیه ندایی|
بورس تهران برای چندمین هفته متوالی روند منفی خود را آغاز کرد و با افت بیش از ۲/۶ درصدی به کانال یک میلیون و ۲۰۰ هزارواحد عقبگرد کرد. با این احتساب شاخص کل در فاصله کمتر از ۲ درصدی از کف بیستمین روز آبان ماه سال جاری توقف کرد و اگر این روند در معاملات روزهای آینده ادامه یابد بازهم شاهد تغییر نوع معاملات بورس و خرسی شدن فضای بازار خواهیم بود. یکی از اصلی و اساسیترین دغدغه حال فعالین بازار سرمایه تدوام بی واکنشی نرخهای سهام به شرایط سودآوری شرکتهاست.اگر با نگاه تحلیلی وضعیت بازار را بررسی کنیم متوجه خواهیم شد که نگرانی بسیار کمتری برای کلیت بازار و شرکتهای بزرگ وجود دارد، به ویژه آنکه طی هفته جاری گزارشهای فصل پاییز به عنوان ایدهآلترین فصل تاریخ فعالیت شرکتهای کالایی محور به لحاظ درآمد و فروش رقم خواهد خورد. اما؛ با این وجود بازهم اصلی و اساسیترین دغدغه حال فعالین بازار سرمایه تدوام بی واکنشی نرخهای سهام به شرایط سودآوری شرکتهاست. وضعیتی که تا حدی به عدم اطمینان از ثبات متغیرهای کنونی شامل نرخ ارز و قیمتهای جهانی مربوط میشود که در هفته گذشته با کاهش نسبی قیمت دلار در برابر ریال تا حدی پررنگتر شد.
حاشیه سود تهدید میشود؟
در میان بحث و گفتوگوهای اخیر مربوط به تعیین نرخ پایه فولاد در بورس کالا، نقل قولی شنیده شد که در هیاهوی موجود به اندازه کافی مورد توجه قرار نگرفت. این نقل قول مربوط به حاشیه سود شرکتهای فولادی است که در سال جاری در محدوده بیش از ۵۰ درصد است که چند برابر حاشیه سود رقبای جهانی این صنعت است. این موضوع هر چند در بستر نادرست و با هدف توجیه نرخ گذاری فولاد مطرح شد اما از جنبهای دیگر، واقعیتی را در خود دارد که هم میتواند نقطه قوت و هم به صورت تهدید در نظر گرفته شود. واقعیت این است که نهتنها صنعت فولاد بلکه شرکتهای پتروشیمی، فلزات اساسی و معدنی در سال جاری حاشیه سودهایی را در فعالیت عملیاتی تجربه میکنند که نه تنها چند برابر شرکتهای مشابه جهانی بلکه نسبت به متوسط مارجین تاریخی خود این بنگاهها در بلندمدت هم بهطور میانگین حدود ۱۰۰ درصد بیشتر است. شرایط کنونی طبیعتا امکان دستیابی به سودهای رویایی را برای شرکتهای این صنایع فراهم کرده است اما از منظر تهدید، در کنار مخاطرات قیمتگذاری، احتمال افزایش نرخ نهادههای تولید شامل قیمت انرژی، خوراک، عوارض دولتی، مالیات و امثال این موارد را بیش از پیش میکند. بدیهی است حاشیه سودهای نامتعارف کنونی شرکتها از یک سو و تنگنای اقتصادی و بودجهای در بخش عمومی و دولتی از سوی دیگر، تعریف هزینههای جدید و واقعی سازی قیمت نهادههای تولید را به یکی از سناریوهای محتمل تبدیل میکند؛ سناریویی که نشانههای اولیه آن در طرح بحث وضع مالیات بر صادرات مواد خام در جریان بررسی بودجه سال آینده قابل رصد است. از این جهت، یکی از دلایل احتیاط کنونی خریداران بنیادی سهام بهرغم شرایط ایدهآل سودآوری شرکتها میتواند به همین جنبه تهدید آمیز مربوط باشد.
سیاست و بورس
این روزها سیاست به یک بخش تاثیرگذار بر روی وضعیت شاخص بورس تهران تبدیل شده است و اگر اتفاق سیاسی خاصی در داخل و یا خارج کشور رخ دهد بازار تغییر ماهیت میدهد. برای مثال در داستان FATF شاهد نزول عمده بودیم، درصورتی که پیش بینی میشد که FATF تنها تاثیری خرد بر روی سهام بانکی داشته باشد. به این مثال باید گفت که وضعیت بازار در مقایسه با چندسال گذشته بهطور کامل تغییر یافته است. تنها چند روز به ورود بایدن به کاخ سفید باقی مانده و با این حال بازهم برخی از رسانهها خبر از اجرای تحریمهای جدید توسط دونالد ترامپ میدهند و عدهای دیگر نیز میگوید ترامپ در تلاش است که بورس تهران را تحریم کند اما باتوجه به واقعیتهای موجود تمامی این موارد شایعهای بیش نیست و تنها برخی در تلاشند که جوی نامناسب به بورس تزریق کنند تا خود نیز سودی کسب کنند. اگر به واقعیتهای سیاسی نگاه کنیم میتوان جایی برای رشد بورس دید اما برخی سعی دارند از این آب گل آلود ماهی بگیرند و تنها با خرید و فروش خود سودی مطلوب در روزهای قرمز بازار کسب کنند. این واقعیتها نوید روزهای خوش را برای بورس میدهد ولی باتوجه به وضعیت بازار این نوید تا حد قابل توجهی پوشیده شده است. بهطور کلی میتوان گفت نرخ گذاری دستوری، تهدید حاشیه سود، دخالتهای بی مورد، اخبار سیاسی و امثال این موارد تاثیر بسیار بسزایی در وضعیت بازار داشته و باعث شده بورس روند نزولی به خود بگیرد اما باتوجه به پتانسیل موجود در بازار سرمایه این روند نزولی به مرور به صعود تبدیل خواهد شد و بازارسهام تا پایان سال این روزهای سرخپوشی را به نوعی جبران میکند اما نباید انتظار شاخص دو میلیون واحدی را داشت و باید اجازه داد بازار سهام آرام آرام به ماهیت واقعی خود دست یابد.
بازدهی ۱۰ ماهه بورس تهران
در ابتدای سال شاخص کل بورس حدود نیم میلیون واحد بود اما پنج ماه اول را توفانی ادامه داد و تا سطح دو میلیون و ۸۰ هزار واحدی نیز پیش رفت. اما از اواخر مرداد روند نزولی بازار سرمایه آغاز شد، در واقع میتوان عملکرد بورس را از ابتدای امسال به دو بخش پنج ماهه اول با شیب تند افزایشی و پنج ماهه دوم با نزول حدود ۹۰۰ هزار واحدی تقسیم کرد. در حال حاضر طبق آخرین دادههای سازمان بورس از عملکرد بازار در روز شنبه ۲۷ دی، شاخص کل روی سطح یک میلیون و ۱۸۶ هزار واحدی قرار دارد که نسبت به اول سال رشد ۶۷۴ هزار واحدی (۱۳۱ درصدی) داشته است.
تعادل در انتظار بازار سرمایه
همایون دارابی، کارشناس بازارسرمایه درخصوص وضعیت بازار میگوید: وضعیت فعلی بازار را میتوان کاهش قیمت دلار و نرخهای جهانی دانست و روز شنبه نیز این دوعامل بر روی بازارسهام فشار مضاعف ایجاد نمود.با توجه به اخبار ناخوشایند از اقتصاد چین و احتمال اجرای قرنطینه، قیمت نفت و فلزات اساسی هم روندی نزولی داشت و به تبع آن در بازار سهام هم به ویژه برخی نمادهای وابسته به این عوامل اثراتی به جا گذاشت.این کارشناس بازار سرمایه ادامه میدهد: تجربیات گذشته نشان میدهد که طی ریزشهای عمیق و سریع، بازگشت هم با سرعت افزونتری اتفاق میافتد و به نظر میرسد با کنترل هیجانات فروش، از روز دوشنبه یا سه شنبه هفته جاری مجددا بازار به مسیر تعادل باز خواهد گشت.
افزایش نرخی که پیشخور شد
عظیم ثابت، کارشناس بازارسرمایه درخصوص وضعیت بازار اظهار میکند: اظهارات مسوولان محترم در دولت و مجلس در رابطه با بازار سرمایه باید تسهیلکننده شرایط بازار باشد و بازار سهام را دچار اتفاقات غیرقابل پیش بینی نکند و با توجه به اینکه بازار، اصلاح خوبی داشته است و شرکتها نیز گزارشهای خوبی را ارایه کردهاند میتوان نتیجه گرفت که فقط فروشهای احساسی بازار را با روند کاهشی همراه کرده است. این کارشناس بازارسرمایه تاکید میکند: سرمایه ترسو یا ترسناک نیست و هر شایعهای در این بین میتواند بر سرمایه سهامداران تأثیرگذار باشد. هیجانی که سهامداران از ترس از دست دادن سرمایههای خود دارند موجب تصمیم به خروج از بازار شده است. کاهش قیمت دلار و افت سایر بازارها سهامداران را نگران کرده است در حالی که تمامی کارشناسان معتقدند این کاهش قیمت دلار موقتی است.