راز بقا در بورس
رضاغنی پور
باز هم قیمت سهمها در بازار در دالان نزولی قرار گرفت و بازار سرمایه کشورمان ردای قرمز بر تن کرد. در این میان گفته میشود دولتمردان و مدیران ارشد بورس در حال برگزاری جلسات مستمری هستند تا کمی از دامنه خسارات سهامداران در بازار سرمایه را کاهش دهند. دیروز حتی خبر رسید که رییس سازمان بورس و اوراق بهادار هم استعفا داده که هیچ بعید نیست که بعد از پذیرش استعفا بازار متولی تازهای در راس هرم خود داشته باشد. یکی از نکات عجیب در تحولات بازار سرمایه رفتار حقوقیهای بازار است، کارتلهایی که یک زمانی صفهای طویلی برای فروش سهام تشکیل داده بودند، این روزها در حال خرید سهام هستند تا چشمانداز روشنی از آینده را برای خود تصویرسازی کنند. روایتهای مختلفی میتوان در خصوص این نوع تصمیمسازیها ارایه کرد. مثلا یکی رواست میتواند این باشد که حقوقیهای با نفوذ شرایط را به جایی رساندهاند که در بالاترین قیمتها فروشنده باشند و در زمان کاهش قیمت سهام بازار را بروبند. پرسشی که با این توضیحات ممکن است به ذهن خطور کند آن است که برای برونرفت بازار سرمایه از یک چنین شرایط آشوبناکی چه عامل یا عواملی اثرگذار است؟ بدون تردید رشد دوباره بورس تنها با یک عامل ممکن میشود و آن هم حضور حقیقیها در بازار است. حقیقیهایی که پیش از این هم سرمایههای خود را به نفع اقتصاد کشور وارد بازار سرمایه کرده بودند و باعث رونق بورس شده بودند. اما زمانی که بارها و بارها از اعتماد حقیقیها سوءاستفاده شده، آیا میتوان امیدوار بود که باز هم این قشر سرمایههای خود را وارد بازار سرمایه کنند؟ به نظر میرسد با این میزان ترس و بیاعتمادی که در بورس تزریق شده، یک چنین اتفاقی بسیار دور از دسترس خواهد بود. اصل مشکل فعلی بازار سرمایه، همین دخالتهای دستوری فرامتنی افراد مسوول در خارج از بازار است. اما متاسفانه هنوز دوستانی هستند که گمان میکنند، بهبود وضعیت بازار سرمایه با افزایش دخالتها میسر خواهد بود.
این افکار و رفتارها خطراتی به مراتب افزونتر از صعود و نزولی مقطعی بورس دارد. در شرایطی که این موارد در اقتصاد جهانی کاملا حل شده و پذیرفته شده است؛ در کشورمان هنوز هستند مسوولانی که گمان میکنند با بخشنامههای دستوری و دخالتهای گاه و بیگاه میتوان بازار را در مسیر رشد قرار داد.
جورج. ال. موریس در یکی از کتابهایش جمله جالبی دارد که به نظر میرسد برای شرایط امروز اقتصاد ایران کاربردی است و در واقع حکایت همیشگی بازارها نیز محسوب میشود. او مینویسد: «بیش از ۴۵ سال به عنوان یک سرمایهگذار فعال در بازارهای مالی حضور داشتم. معمولا کتبی در مورد بزرگان سرمایهگذاری در دنیای مالی میخوانم و همواره در مورد افرادی که در بلندمدت در بازارهای مالی دوام میآورند و موفق میشوند شگفتزده میشوم! این افراد سالیانی طولانی در این اقیانوس تاریک و متلاطم زیست میکنند و از ساردینهای سردرگم تغذیه میکنند. ساردینها نمیدانند که عمر کوتاهی دارند زیرا درک درستی از خطرات حرکت دست جمعی ندارند. در نقطه مقابل اما حکمرانان این اقیانوس عمر طولانی دارند زیرا میدانند راز بقا در این اقیانوس تنها زیستن، تنها فکر کردن و تنها تصمیم گرفتن است.»
با عبور از این فراز و فرود به هر حال باید بدانیم سختترین و دردناکترین بخش معامله در بازار ضرر کردن است. اما هر چند این جمله ممکن است برای برخی غیر قابل قبول به نظر برسد اما ضررها بخشی از بازی اقتصاد هستند. غیرممکن است که در این بازی زیان را تجربه نکنید. تنها کاری که میتوانیم انجام دهیم آن است که لیستی تهیه کنیم و احتمالات و شانس خود را بررسی کرده و اجازه دهیم بازار تصمیم بگیرد. با استفاده از این مکانیسم میتوانید محدوده زیان خود را حداقلی کنید. فراموش نکنید معاملهگران خوب آنهایی هستند که به محض اینکه بفهمند اشتباه کردند، زیان را قبول کنند و مسیر ضرر و زیان در معامله را ببندند. باید به روش حکمرانان واقعی اقیانوسها متوجه این واقعیت عریان باشیم که این برای ادامه حیات در این بازار هیچ کس به اندازه خود ما نمیتواند به بهبود وضعیت ما کمک کند.