علل صعود و سقوط بورس در 99
محسن بابایی
در این گفتار به بررسی علل رشد چشمگیر و ریزش بازار بورس در سال 99 میپردازیم.
برای بررسی بهتر این موضوع در ابتدا به بررسی برخی عوامل محرک جذب نقدینگی در نیمه دوم سال 98 و بهطور خاص در سال 99 بایستی توجه کنیم. از بزرگترین معضلات اقتصادی دولتها بحث رشد نقدینگی است که باعث تورم و نتیجتا افزایش قیمت کالاها میشود لذا ساز و کاری برای کنترل نقدینگی و جذب نقدینگی بازار از خواستهای دولتها است.در زمان افزایش نرخ تورم یا بدبینی سرمایهگذاران نسبت به رشد تورم بحث پول داغ قوت بیشتری میگیرد یعنی نگهداری پول باعث کاهش ارزش آن میشود و رغبت به تبدیل آن به کالاهای سرمایهای میان سرمایهگذاران رونق میگیرد.در صورت عدم وجود راهکار کاربردی و دقیق این رغبت باعث ایجاد سفتهبازی در بازارهای سرمایهگذاری از جمله ارز، طلا، خودرو و مسکن میشود.از طرف دیگر کسری بودجه و عدم تامین بودجه لازم از طریق صادرات نفت به دلیل تحریمها جذابیت بازار بورس برای دولت جهت تامین کسری بودجه از طریق واگذاری سهام خود در شرکتهای بزرگ را دوچندان کرد. حمایتهای مالی و تبلیغاتی دولت از بازار بورس باعث سبزپوش شدن بازار بورس شد و شرایط رکود اقتصادی به دلیل شیوع بیماری کرونا و تلاش صاحبان کسب و کارها برای کسب درآمد جایگزین و جبران زیانها و از سوی دیگر کاهش نرخ بهره بانکها سبب شد بسیاری از صاحبان سرمایه با توجه به جذابیت بازار بورس نسبت به انتقال سرمایه از بانکها به بورس اقدام کنند.از عوامل دیگر جذابیت بازار بورس برای رغبت عام جامعه به آن میتوان به سهولت دسترسی به معاملات یک دستگاه تلفن همراه اشاره کرد که حتی در دورافتادهترین مناطق هم امکان وجود دارد.قطع واردات بسیاری از کالاها به دلیل تحریمها که نتیجه آن اقبال به کالاهای داخلی و نتیجه آن سودسازی شرکتهای تولید داخل به دلیل رشد درخواستها شد.دولت برای تامین کسری بودجه از طریق فروش سهام میبایستی شرایط را برای رشد بازار فراهم میکرد تا سهام خود را با قیمت مناسب و پیشبینی شده به فروش برساند لذا با طراحی و فروش صندوقهای ETFنسبت به حمایت از سهمهای خاص اقدام نمود.از سوی دیگر رشد فزاینده افزایش سرمایه شرکتها در سال جاری که در راستای بهبود ساختارهای مالی انجام میشود جذابیتهای فزایندهای برای نمادهای شمول آن ایجاد کرد.در ابتدای سال با رشد چشمگیر در چندین نماد پس از بازگشایی بعد از افزایش سرمایه سیگنال جذابیت افزایش سرمایه به بازار مخابره شد.در راستای تامین مالی دولت عرضههای اولیه شدت بیشتری گرفت که سودهای رویایی که نصیب سهامداران خود در مدتزمان کوتاه میکرد تلاش برای خرید آن تبدیل به رقابتی روزانه شد.با جذب عام جامعه به بازار نوعی ترس عقب افتادن از کسب سود میان سهامداران ایجاد شد که نگران از دست دادن سودهای جذاب روزانه بودند که خود نسبت به هیجانات صف خریدهای روزانه میافزود و صفوف را سنگینتر میکرد.
حال که نگاهی به علل و عوامل رشد کردیم باید ببینیم که علل عرضهها چه بود و چه شد که بازاری با این همه جذابیت تبدیل به جهنم پولسوزی سرمایهگذاران حتی قدیمی بازار شد، آیا اصلاح و ریزشی که ذات بازار بود رخ داد یا سناریویی از پیش تعیین شده بود؟
شاخص 2میلیون واحد از نظر روانی و تکنیکالی مقاومتی را برای رشد نشان میداد اما شاخص در 500هزار واحد و 1 میلیون واحد هم شرایط مشابه و چه بسا میتوان گفت مقاومتهای محکمتری داشت.با دقت به روندهای معاملاتی نمادهای شاخصساز و بزرگ دولتی به خصوص نمادهای عرضه شده در صندوقهای ETF فرایندی مهندسی شده را میتوان یافت. عرضه همزمان و یکباره این نمادها به گونهای که گویا با آهنگی منظم و حجمی از پیش تعیین شده در زمانهایی کاملا مشخص انجام میپذیرفت اقدام به عرضههای سنگین و آبشاری سهام در پیکهای قیمتی نمودند که از جمله این عرضهها میتوان تاریخ 19 مرداد ماه و حجم عرضه نمادهای پالایشی اشاره کرد. سلب اعتماد فعالین بازار از تصمیمات دولتی به دلیل تایید و تکذیبهای پیدرپی در خصوص عرضه صندوق پالایش یکم و نیز جبههگیریهای سیاسی وزرای اقتصاد و نفت در خصوص این صندوق از عوامل ایجاد تنش و نوسان در بازار شد. سوال مهم در این برهه آن است که این سوگیریها و تقابل میان وزرا بحثی فنی با ریشه اقتصادی بود یا لفظی برای بهانه ریزش بازار و پنهان کردن عرضه آبشاری نمادها؟ آزادسازی سهام عدالت و دستپاچگی در فروش آن در اوج قیمت باعث ایجاد فروش در بازار شد. عدم فرهنگسازی دولت قبل از دعوت عام به بازار بورس و آموزش ندیدن اغلب افراد باعث شد که با کوچکترین شوک صفوف خرید جای خود را به صفهای فروش بدهد و در این میان با بهانه حمایت از بازار حقوقیها اقدام به نوسانگیری از فعالین همیشه در صف نمایند. عرضههای سنگین در نقاط مقاومتی تکنیکالی انجام گرفت که بهنظر طبیعی است ولی با بررسی حجم عرضهها و زمان و هماهنگی آنها نوعی برنامه از پیش تعیین شده در ذهن محقق ایجاد میکند. به دلیل داغ بودن فضای بورس و در راستای عقب نماندن از حمایت بازار هر مسوول با تخصص یا بدون تخصص اقدام به بحث در خصوص بازار و حمایت از بازار نمود که حتی در خصوص خطوط حمایتی و مقاومتی تکنیکالی شاخص کل هم اظهارنظر از زبان مسوولان سوالبرانگیز بود که این امر باعث اعتماد سرمایهگذاران و جذب سرمایههایی به بازار شد که نتیجه آن اصلاح بیشتر بازار و از دست رفتن سرمایهها گردید. دستورها و ابلاغیههای شبانه بازار بورس و جلساتی که در آخر هفتهها بعد از تعطیلی بازار برگزار میشد و نتیجه آن هیجان را شنبهها به بازار تزریق مینمود. دو شیفت کردن بازار بورس در تیر ماه که خود از عوامل بازدارنده اصلاح بازار بود که شاید اگر بازار بورس روند طبیعی خود را پیش میرفت حال شاهد اظطراب بیشتر خانوادههای ایرانی برای از دست دادن سرمایه و آینده مبهم بازار نبودیم. سوالی که باید مطرح کنیم این است که اگر نمادی بیش از 70 درصد ریزش را به خود دیده نشان از بیارزشی آن دارد یا عرضههای سنگین و ذخیره پولها و برنامه برای جذب مجدد آن در قیمتهای بسیار نازل ار دست سهامدار خرد تازهوارد باعث طمع حقوقیها شده است.آیا محدود بودن دامنه نوسان خود باعث ایجاد فضای سفتهبازی گروهها نشده است. در بازارهای جهانی این عرضه و تقاضاست که قیمت را مشخص میکند که مطمئنا با تحلیلهای بنیادی و تکنیکالی اقدام به تقاضا میکنند حال با محدود بودن دامنه نوسان امکان مهندسی روند رشد را به سفتهبازان میدهیم. محدود بودن دامنه نوسان به نوعی تشابه با همان نرخ دستوری در اقلام را دارد که از اقتصاد دستوری نشات میگیرد.با حذف دامنه نوسان نمادها با توجه به ارزش خود و تقاضا قیمت واقعی خود را پیدا میکنند که البته بایستی قوانین محکم کارا در بازار جاری شود و قوانین با تغییر اشخاص تفسیر به رای نشود. از دیگر عوامل تاثیرگذار بر جو منفی بازار میتوان به دوگانگی در تصمیم مجلس و دولت در خصوص عرضه اوراق مبتنی بر نفت (سلف نفت) اشاره کرد، همچنین نزدیکی انتخابات امریکا و تحلیلها از تاثیر نتیجه انتخابات بر اقتصاد جهانی و روابط بینالمللی و وضعیت تحریمهای ایران اشاره کرد. با بررسی عوامل و اتفاقات و نتایج پس از گذشت حدود 6 ماه از شروع اصلاح بازار باید سوال کرد آیا دعوت از عام جامعه برای سرمایهگذاری در بورس ایجاد شرایطی برای رشد وضعیت معیشت اقشار در شرایط بحران تحریم و اقتصادی بوده یا فضایی برای تامین کسریها و محیطی برای قرنطینه نقدینگی جامعه در جهت کنترل آن یا حتی تبخیر بخشی از آن؟ در پایان اشاره کنیم که گذشته بازار سرمایه نشان داده است که با نگاهی میانمدت نهتنها زیانها را جبران بلکه سهامداران خود را به سودهایی بیش از بازارهای موازی رسانده است.