تایماوت در مذاکرات هستهای
محسن جلیلوند
در بطن مسابقات ورزشی، زمانهایی وجود دارند که رقبا برای سازماندهی بیشتر و تجدیدقوا یا به عبارت روشنتر، ریکاوری، اقدام به درخواست تایماوت میکنند؛ فرصتی که در اختیار آنها قرار میگیرد تا بتوانند، نگاه دوبارهای به راهبردهای خود بیندازند و ظرفیتهای تازهای را برای تداوم رقابت و رویارویی ایجاد کنند. در بطن مذاکرات هستهای ایران با کشورهای 1+4 به علاوه امریکا نیز برهههایی وجود دارند که به نظر میرسد در حکم تایماوت هستند. اینکه کدام طرف این درخواست ریکاوری را مطرح میکند، موضوع دیگری است اما ظاهرا دوطرف پذیرفتهاند که نیازمند برخی زمانهای استراحت و کسب تکلیف هستند. مبتنی بر این مفروض کلی، مذاکراتی که میان ایران و کشورهای 1+4 همراه با امریکا در جریان است، هر روز ابعاد و زوایای تازهای پیدا میکند. در این مرحله دوطرف در حال استفاده حداکثری از ظرفیتها و امکانات خود هستند. پتانسیلی که امریکا از آن بهرهبرداری میکند، مرتبط با نیازی است که ایران به برداشته شدن تحریمها و بهبود شاخصهای اقتصادی خود احساس میکند. از سوی دیگر ایران نیز مبتنی بر نگرانیهایی که طرف مقابل در خصوص افزایش ظرفیتهای غنیسازی دارد، از این گزاره برای کسب سهم بیشتری در مذاکرات بهره میبرد. هر دو طرف در حال سبک،سنگین کردن، ظرفیتها هستند تا بتوانند دستاورد بیشتری در گفتوگوها کسب کنند. در واقع پشتوانه هر دو طرف تهدیدهایی هستند که نسبت به طرف مقابل دارند. اینگونه است که از منظر تئوریک گفتوگوها را میتوان مبتنی بر توازن تهدید تحلیل کرد. البته زمانی که ایران در تواناییهای هستهای به مرحلهای برسد که از آن با عنوان مرحله گریز نهایی یاد میشود، فاصله زیادی مانده است. ایران تا آن مرحله ممکن است که بتواند از ابزار توانایی هستهای خود در مذاکرات بهره ببرد. اما با رسیدن به یک چنین مرحلهای حتی روسیه و چین هم تحمل نخواهند کرد که ایران غنیسازی بالای 90درصدی را که برخی طیفها و گروهها مطرح میکنند، ادامه دهد. بدون تردید چین و روسیه هم ایران هستهای را تحمل نخواهند کرد. بر این اساس، بحثهایی که در خصوص تمدید مدت نظارتهای آژانس مطرح میشود، در واقع نوعی در خواست تایماوت و باز کردن یک راه فرعی در بطن مذاکرات است. همانطور که در ابتدا اشاره کردم در مسابقات ورزشی معمولا تیمی درخواست تایماوت میکند که نیازمند ریکاوری و سازماندهی مناسب بازیکنان خود است. ایران بر اساس یک دستور کار مشخص اعلام کرده که ابتدا امریکا باید تحریمهای هستهای را بردارد تا ایران نیز به تعهدات برجامی خود بازگردد.
البته نوع اظهارنظرهای مقامات کشورمان با واقعیاتی که از سوی مقامات سایر کشورها از جمله بلینکن و شرمن مطرح میشود، متفاوت است. در ایران به گونهای در خصوص احیای برجام صحبت میشود که انگار امریکا مجموعه تحریمهای اقتصادی را لغو خواهد کرد. در حالی که از منظر حقوقی امریکا تنها در خصوص تحریمهای هستهای در حال مذاکره با ایران است و انواع و اقسام دیگر تحریمها مثل کاستا، داماتو و... ذیل گفتوگوها قرار ندارد. ضمن اینکه باید اساسا قادر به لغو برداشتن تحریمهای غیرهستهای نیست. سایر تحریمهایی که توسط کنگره اعمال شده، امکان لغو از سوی رییسجمهوری امریکا را ندارد. ضمن اینکه در خصوص تحریمهای هستهای نیز موضوع لغو تحریمها، مطرح نیست؛ تنها صحبت درخصوص تعلیق تحریمها مطرح میشود. برخلاف برخی مسوولان ارشد کشور که در خصوص رسیدن دو طرف به توافق تا پایان هفته صحبت میکنند، خوشبین نیستم که یک چنین موضوعی در کوتاهمدت (یک هفته) صورت بگیرد.
این روندی است که ظواهر امر نشان میدهد بیشتر از یک هفته زمان مورد نیاز است. اما به نظر میرسد نگاهی که در داخل کشور نسبت به موضوعات حوزه روابط بینالملل وجود دارد، نیازمند اصلاح جدی است. البته برجام واجد ویژگیهای مثبتی است و باید از اجرای آن بهطور جدی حمایت کرد، اما گره زدن مقولات اقتصادی و معیشتی داخل کشور به موضوعات حوزه روابط بینالملل چندان با خردورزیهای دوراندیشانه همخوان نیست. هرچند در ایران مسوولان ایرانی از پایان یافتن مجموعه تحریمهای اقتصادی و بهبود وضعیت معیشتی سخن میگویند، اما تجربه قبلی ایران از گره زدن معیشت کشور به برجام نتایج مناسبی نداشت و نباید باز هم این اشتباه را تکرار کرد. چرا که آزمودن اشتباهات قبلی اساسا اشتباهی نابخشودنی است.