تناقض منتقدان دیروز و دولتمردان امروز
فریدون مجلسی
موضوع سفر گروسی، دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ایران و دیدار با مسوولان دولت سیزدهم، جدا از ابعاد و زوایای گوناگونی که در پهنه سیاسی و دیپلماسی داشت، پرده از یک تناقض جدی میان گروههای اصولگرا و منافع ملی برداشت. واقع آن است که برخی افراد و جریانات سیاسی تا زمانی که خارج از دایره تصمیمسازیهای اجرایی هستند، نقدها و شعارهایی مطرح میکنند که بعد از حضور در ساختار اجرایی همه را به یکباره فراموش میکنند. اشخاصی که زمانی بیرون از دایره دولت هستند، دولت مستقر را مدام مینوازند و تحت فشار قرار میدهند که چرا چنین کرده و چنان میکند، اما همین افراد و جریانات زمانی که خودشان وارد سیستم اجرایی میشوند و سکان هدایت دولت را به دست میگیرند، ناگهان چهره برانداخته و متوجه میشوند که حکومت یک علم است و هر حرکت اشتباهی که برآمده از شعارزدگی و توهمات گوناگون باشد، میتواند زندگی ملت و منافع ملی را زیر و رو کند. این زمان است که این افراد، چارهای جز گردن نهادن به برخی ضوابط علمی و دانش رسوب کرده بشری که طی تاریخ تمدن بشری ایجاد شده، ندارند و ناگهان متوجه میشوند که نمیتوان به نام ملت در سطح جهانی مشکلسازی کرد و جامعه را به سمت درگیریهای بینالمللی سوق داد یا به طرف تحریمهایی کشاند که جز گرسنگی، فقر مطلق، بیکاری، بیماری و نیستی فایدهای ندارد. آن هم مملکتی که بالقوه بسیار ثروتمند است، مملو از نعمات خدادادی است، نیروی انسانی متخصص و تحصیلکرده دارد و زیربناهای اقتصادی طی قرون گذشته در آن ایجاد شده و از آن مهمتر مردان و زنانی دارد که میتوانند در سطح جهانی برای این کشور افتخار بیافرینند و در سطح داخلی تولید ثروت و رفاه کنند. یکی از این رویکردهای اشتباه در خصوص مواجهه با مسائل هستهای و موضوع مذاکرات، برخی شعارهای اشتباه بود که در مجلس یازدهم که با حداقل رای مردم تشکیل شده بود، مطرح شد و در قالب طرحی با عنوان اقدام راهبردی ظهور و بروز پیدا کرد. در آن زمان اعلام شد، دولت میانهرو روحانی اساسا اجازه مذاکره و گفتوگو با آژانس و سایر نهادهای بینالمللی را ندارد و هرچه سریعتر باید از پروتکل الحاقی خارج شود. اما همین جریانات سیاسی بعضا افراطی، زمانی که رییسجمهوری همسوی خود را در راس هرم اجرایی کشور دیدند و متوجه شدند که هر حرکت تندی میتواند پرونده ایران را وارد شورای حکام و طرح قطعنامههای تند کند، بلافاصله نقششان را عوض کردند و توافقات دولت سیزدهم با آژانس را معقول خطاب کردند و باعث گرفتن بهانه از طرف مقابل ارزیابی کردند! یعنی همان افرادی که تا دیروز گریبان میدریدند که دولت روحانی در حال تاراج حیثیت ملی ماست و با غرب مذاکره میکند، امروز از همان مذاکرات در دولت همسوی خود ترانههای شادی و سرور سر میدهند. بدون تردید این نوع رفتارهای متناقض در افکار عمومی پرسشهای جدی ایجاد میکند که چرا این جریانات در برابر منافع ملی یا رفتارهای سیاسی و جناحی برخورد میکند. مردم این روزها از خود میپرسند که آیا منافع ملی ما بازیچه گروههای سیاسی و جناحی است که اینگونه با آن بازی میشود؟ اگر مذاکرات بد است و دولت قبلی به خاطر آن تحت شدیدترین فشارها قرار داشته، چرا برای دولت اصولگرا، مباح است و مایه مباهات؟ این نوع رفتارهای متناقض در زمینه واردات واکسن کرونا نیز به عینه مشاهده شد. در شرایطی که برخی جریانات مخالف جدی واردات واکسن در دولت قبل بودند، بعد از تغییر ساختار مدیریتی دولت، ناگهان تمام محدودیتها را از سر راه واردات واکسن برداشتهاند. این یک سال تاخیر در واردات واکسن موضوع کوچکی نیست، دامنه وسیعی از خانوادههای ایرانی عزیزان خود را در اثر این نوع برخوردهای سیاسی از دست دادهاند. از سوی دیگر برخی افراد که در زمان دولت قبلی هر روز فریاد وامصیبتا در خصوص فقر و گرانی و بیکاری و... سر میدادند، با تغییر دولت ناگهان سکوت پیشه کردهاند و اعلام میکنند که برای حل این مشکلات نباید از دولت توقعات بیش از اندازه داشت. مجموعه این موارد باعث شده تا دولت جدید نیز متوجه این واقعیت شود که با شعار نمیتوان به جنگ مشکلات اقتصادی و ارتباطی رفت. بلکه نیاز است تا در روابط خارجی میبایست عقلانیت و تخصص در پیش گرفته شود. این تصور اشتباه که دنیا باید خودش را با ما تطبیق دهد، باعث شده تا اقتصاد ایران از یک اقتصاد 400 میلیارد دلاری در سال 97 به یک کشور 190 میلیارد دلاری در سال 1400 تبدیل شود. این ما هستیم که باید خودمان را با گزارههای جهانی تطبیق دهیم و تلاش کنیم از بطن دریای خروشان روابط بینالملل ماهیهای بزرگتری در راستای منافع ملیمان صید کنیم. شخصا رویکرد جدید دولت سیزدهم با آژانس را مثبت میدانم؛ چرا که معتقدم از مسیر تفاهم و تعامل است که میتوان مشکلات مردم را ساماندهی کرد. البته تفاهم با آژانس یک قدم کوچک از مسیری است که باید تا انتها پیموده شود. دولت سیزدهم باید بداند، گفتوگو در سطح بینالملل با درخواستهای حداکثری ممکن نیست. ایران نیز باید به درخواستهای طرف مقابل گوش فرا دهد و تا حد امکان در راستای پاسخگویی به آنها تلاش کند.