نوبل اقتصاد به آزمایشگران دنیای واقعی
جعفر خیرخواهان با اشاره به دیدگاههای دیوید کارد، برند نوبل اقتصاد 2021 تشریح کرد
مهاجران و بازارکار
زهرا سلیمانی| روز گذشته برندگان نوبل اقتصادی 2021 توسط آکادمی نوبل اعلام شدند. آکادمی سلطنتی علوم سوئد دیوید کارد، (کانادایی) جاشیوا انگریست (آمریکایی) و گیدو ایمبنس (هلندی-آمریکایی) را به عنوان برندگان جایزه نوبل اقتصاد در سال ۲۰۲۱ معرفی کرد. اقتصاددانانی که میتوان مطالعات اقتصادی آنها را در بخش مجزا تحلیل و تفسیر کرد. از یک طرف دیوید کارد و همکارش آلن کروگر که سال گذشته اقدام به خودکشی کرد در حوزه موضوعات مرتبط با بازار کار و نقش نیروهای مهاجر در تعالی اقتصادها مطالعات جامعی داشتهاند. در نقطه مقابل نیز انگریست و ایمبنس قرار میگیرند که بیشتر در حوزه روابط عِلی و اراده آمارها و دادههای اقتصادی فعالیت میکنند. در این میان با توجه به نقشی که نیروهای مهاجر افغان در اقتصاد ایران بازی میکنند، نظریات دیوید کارد برای اقتصاد ایران واجد ویژگیهای برجستهای است که مطالعه این نظرات میتواند دریچههای تازهای را پیش روی فعالان اقتصادی و مخاطبان باز کند. با این مقدمات در جریان گفتوگو با جعفر خیرخواهان استاد اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهد از یک طرف تلاش کردیم تا نوری به ابعاد پنهان دیدگاههای دیوید کارد بتابانیم و از سوی دیگر با مقایسه تطبیقی، مروری بر نفش مهاجران افغان در اقتصاد امروز ایران داشته باشیم.
روز گذشته برندگان جایزه نوبل اقتصاد معرفی شدند. آیا در ایران آثاری از دیوید کارد یا سایر برندگان نوبل اقتصاد 2021 ترجمه شده است؟
متاسفانه از دیوید کارد کتابی در ایران ترجمه نشده است (حداقل من از آن خبر ندارم)، اما به گمانم کتابی از جاشوا انگریست، نفر دوم برندگان نوبل اقتصاد2021 کتابی در ایران ترجمه شده است. کتابی با عنوان اقتصادسنجی که در حوزههای کاربردی و آماری اقتصاد است، توسط مرکز پژوهشهای مجلس ترجمه شده است. کتابی که اتفاقا بسیار محتوای جذابی دارد. با توجه به اینکه حوزه اقتصادسنجی از جمله حوزههای سختی است که کمتر عامه را به خود جذب میکند اما جاشوا انگریست و همکارش در این کتاب از طریق مثالهای عینی و نمونههای آماری به صورتی این حوزه را تشریح کردهاند که جذابتر شده است. البته نحوه توزیع جوایز نقدی نوبل اقتصاد 2021 (حدود 920هزار دلار) به گونهای است که نیمی از جایزه نقدی نوبل به دیوید کارد تعلق میگیرد و نیمیدیگر از جایزه نقدی به دو نفر بعدی تعلق میگیرد.
جدای از جاشوا انگریست و امبنس، برندگان دوم و سوم نوبل اقتصاد2021 که بیشتر تحقیقات آماری در خصوص روابط علی و آماری در حوزههای اقتصادی داشتند، دیوید کارد اقتصاددان کانادایی، نظرات جالبی در خصوص مناسبات مرتبط با بازار کار به خصوص نقش نیروهای مهاجر در توسعه و پویایی اقتصادهای مهاجرپذیر داشته که در گزارش نوبل نیز به آن اشاره شده است. نقش مهاجران در بازار کار کشورمان نیز یک بحث جدی طی سالهای اخیر بوده است. بعد از بروز مشکلات مربوط به تسلط طالبان در افغانستان برخی کارشناسان و اقتصاددانان با انتشار یادداشتها و مطالبی اعلام کردند که حضور نیروهای افغان در بازار کار ایران، بسیار خطرناک است، اما شما یکی از افرادی بودید که در تطابق با نظرات افرادی مانند دیوید کارد اشاره کردید که حضور نیروهای مهاجر در اقتصاد ایران یک فرصت است. درباره دیدگاههای کارد و نقش مهاجران در بازارهای کار توضیح میفرمایید؟
در خصوص نقش مثبت نیروهای مهاجر افغان در بازار کار ایران به جز من چهرههای دیگری نیز از اساتید اقتصادی کشورمان وجود دارند که در اینباره نظرات خود را مطرح کردهاند. البته ممکن است این نظرات بازتابی در رسانهها نداشته است. باید بدانیم، موضوعات اقتصادی مانند هر پدیده علمی دیگری در طول زمان ممکن است دچار تغییر و تحول شود. به عنوان نمونه در دهههای گذشته در زمانی که من دانشجو بودم، کارشناسان اعلام میکردند، تعیین حداقل دستمزد برای کارگران، بدون تردید باعث گسترش بیکاری و تعدیل گسترده نیروهای کار توسط کارفرمایان میشود. یعنی به صورت قاطع حکم صادر میکردند که تعیین حداقل دستمزد برای نیروهای کار بیکاری را گسترش میدهد. جالب است که مطالعاتی که در آمریکا صورت گرفته خلاف این دیدگاهها را نشان میدهد. ایالتها در آمریکا، نظام فدرالی دارند و هر ایالت قانون مجزایی را در بازار کار اجرا میکنند. در یک ایالات قانون حداقل دستمزد وجود دارد و در ایالت دیگر کارفرمایان آزادند تا هر میزان دستمزدی را که مایلند پرداخت کنند. دیوید کارد و همکارش آلن کروگر که سال گذشته خودکشی کرد، (اگر زنده بود امروز به عنوان برنده نوبل اقتصاد همراه با کارد معرفی میشد) آمارهای ایالت نیوجرسی و یک ایالت دیگر را بررسی کردند. در شرایطی که بهطور طبیعی انتظار میرفت، آن ایالتی که حداقل دستمزد در آن وجود دارد با آمارهای بیکاری بیشتری مواجه شود، اما نتایج برعکس شد. این آمارها باعث شد تا دریافتهای تازهای در خصوص موضوع حداقل دستمزد و نقش مهاجران در بازار کار شکل بگیرد.
آیا این مدل آماری را میتوان در خصوص نقش نیروهای کار افغان در بازار کار ایران هم در نظر گرفت. یعنی حضور مهاجران افغان در اقتصاد ایران و بازار کار کشورمان منشا اثرات مثبتی است؟
پرسشی که شما در خصوص مطالعات دیوید کارد در خصوص مهاجران و ارتباط آن با بازار کار ایران مطرح کردید، برای خود من هم جالب است. در گذشته تصور عمومی بر این بود که حضور مهاجران در آمریکا و اساسا هر کشور دیگری باعث مشکلتراشی برای سایر نیروهای کار در کشور مقصد و گسترش بیکاری میشود، این تصور در ایران نیز وجود دارد و حتی موسسه کار و تامین ایران که به صورت تخصصی به این موضوعات میپردازد نیز این دیدگاهها را ترویج میکرد. یکی از دوستان ما با نام عیسیزاده استاد اقتصاد دانشگاه همدان یک کار میدانی جذاب انجام داد و این تصورات اشتباه را مبتنی بر مطالعات میدانی و علمی انکار کرد. من هم از این آمارها بهره بردم و مقالاتی در این زمینه تهیه کردم که در رسانهها بازتاب پیدا کرد و از نقش مثبت نیروهای مهاجر در اقتصاد ایران دفاع کردم.
به نظر میرسد اثرات مثبت مهاجران در اقتصادهای مقصد در کشوری مانند آمریکا به عینه پیداست. به هر حال ایالات متحده بر بلندای تواناییهای نیروهای کار مهاجر توانسته خود را به راس هرم اقتصاد جهانی برساند.
همینطور است، دلیل ثروت و قدرت آمریکا نیروهای مهاجر هستند. البته آمریکا هوشمندانه تلاش کرده در وهله نخست، نیروهای نخبه سایر کشورها را به کار بگیرد و بعد نیروهای کار ارزانتر را در اختیار بگیرد. این روند از زمان جنگ جهانی دوم که آمریکا اقدام به جذب نیروهای فکری کشوری مانند آلمان، اتریش یا ژاپن میکرد، آغاز شد و در ادامه در زمان جنگ سرد با بهرهبرداری از نیروهای نخبه شوروی و سایر کشورهای بلوک شرق ادامه پیدا کرد. در ادامه هم بهرهبرداری از چهرههای نخبه کشورهای جهان سوم و خاورمیانه از جمله ایران استمرار پیدا کرد. چهرههایی مانند آلبرت انیشتین، یونگ، فروید و ریاضیدانان بزرگ از جمله این افراد هستند که در زمان جنگ جهانی دوم رهسپار آمریکا شدند. البته نیروهای کار سطح پایین هم به این کشور مهاجرت میکنند.
با این توضیحات عدم تاثیرگذاری چین و رسیدن به راس هرم قدرت جهانی را میتوان به عدم جذب مهاجر توسط چین تفسیر کرد؟
بله برخی معتقدند یکی از نقاط ضعف کشوری مانند چین این است که کشور جذابی برای مهاجران محسوب نمیشود. این گونهگونی و تنوعی که در آمریکا وجود دارد باعث شده اقتصاد آمریکا واجد ویژگیهای منحصر به فردی شود. امروز در آمریکا این بحث مطرح است که ایالات متحده برای تداوم برتریاش در اقتصاد و قدرت جهانی باید جمعیت خود را به اندازه 1میلیارد نفر گسترش دهد. این کشور نمیتواند مانند ایران مردمش را تشویق به فرزندآوری کند، بنابراین از طریق جذب مهاجران به دنبال ایجاد این ظرفیتهای مهم انسانی هستند.
اما، مبتنی بر مطالعات شخصی مانند کارد، حضور نیروهای مهاجر افغان در بازار کار ایران چگونه میتواند زمینهساز رشد اقتصادی شود؟
باید بدانیم، افغانستان کشوری است که از نظر اقتصادی در سطوح پایینتری از ایران قرار دارد و اقتصاد این کشور کوچکتر است. حضور نیروهای کار افغان باعث میشود تا نیروهای کار ایرانی به فکر ارتقای مهارتهای خود باشند و از انجام کارهایی که مهارت خاصی نیاز ندارد، دوری کنند. تجربیات سالهای قبل نشان میدهد که نیروهای افغان در بازارهایی چون مسکن و صنعت ساخت و ساز ایران و بخشهای تولیدی نقشی کلیدی دارند. بسیاری از کارفرمایان معتقدند برخی حوزههای کاری را فقط نیروهای افغان میتوانند انجام دهند. این موضوع در ظاهر ممکن است یک مشکل به نظر برسد، اما از نظر اصول اقتصادی یک فرصت است. اما متاسفانه ایران نمیتواند از این ظرفیتها به نفع رشد خود استفاده کند. چرا که برنامهای برای استفاده و ارتقای نیروی کار خود ندارد. یک دهه است، اقتصاد ایران در جا میزند و کیک اقتصادی در حال کوچکتر شدن است. نیروهای ایران و افغان به جای اینکه آموزش ببینند و مهارتهای کاربردی در حوزه تولید و صنعت کسب کنند در کنار هم چرخ دستی به دست گرفتهاند و ضایعات جمع میکنند.
یک موضوع دیگر نیز وجود دارد، اغلب درآمدهایی که نیروهای افغان در ایران کسب میکنند، درآمدهای خود را از کشور خارج میکنند، آیا این موضوع مشکلساز نیست؟ حتی در این صورت هم حضور نیروهای مهاجر راهگشاست؟
رویکرد مطلوبتر آن است که این افراد مهاجر، درآمدهای خود را در کشور خرج کنند. خانهای بخرند، سرمایهگذاری کنند و...اما حتی در صورت خروج پول از کشورمان نیز با توجه به ارتباط تنگاتنگی که اقتصاد ایران و افغانستان با هم دارند، این روند نهایتا به نفع اقتصاد ایران خواهد بود. از سوی دیگر برخی رویکردهای تقنینی که به کودکان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان افغان شناسنامه میدهد و... باعث میشود تا بخشی از این نیروهای مهاجر در اتمسفر کشورمان جذب شوند و درآمدهای خود را در ایران خرج کنند.این گزارهها در آثار دیوید کارد به صورت علمی تشریح شده است. نباید فراموش کرد امروز بسیاری از کشورهای توسعه در حال برنامهریزی برای افزایش استفاده از مهاجران هستند. کشوری مانند آلمان طی سالهای اخیر 1میلیون نفر از آوارگان سوری را جذب کرده است. سایر کشورها نیز به همین شکل عمل میکنند. اخیرا نیروهای افغان سهمیههای مشخصی در کشورهای مختلف برای مهاجرات داشتهاند. مجموعه این عوامل بیانگر آن است که ایران باید برنامه مناسبی برای استفاده از پتانسیل نیروهای مهاجر تدارک ببیند و آنرا در مسیر رشد خود به کار بگیرد.
جایزه نوبل اقتصاد سال ۲۰۲۱ به سه اقتصاددان آمریکایی کانادایی و هلندی مقیم آمریکا اهدا شد
نوبل اقتصاد به آزمایشگران دنیای واقعی
آکادمی سلطنتی علوم سوئد روز دوشنبه دیوید کارد، جاشیوا انگریست و گیدو ایمبنس را به عنوان برندگان جایزه نوبل اقتصاد در سال ۲۰۲۱ معرفی کرد. به کسانی که فراتر از مدلهای ریاضی، میدان آزمایش فرضیات خود را به دنیای واقعی گسترش دادند و تلاش کردند روابط علّی حاکم بر مناسبات اقتصاد خرد همچون بازار کار و مهاجرت را کشف کنند و به نتایج جالب و خارقالعادهای دست یافتند. دیوید کارد، متولد ۱۹۵۶ در کاناداست ولی در حال حاضر استاد دانشگاه برکلی آمریکا است. جاشوا انگریست نیز در سال ۱۹۶۰ در آمریکا به دنیا آمده و هم اکنون در موسسه فناوری ماساچوست فعال است. گیدو ایمبنس نیز با وجود آنکه در سال ۱۹۶۳ در هلند متولد شده از استادان دانشگاه استنفورد آمریکا است. آکادمی سلطنتی علوم سوئد اعلام کرد که کارد به دلیل تحقیقاتش در زمینه اقتصاد کار به عنوان یکی از برندگان جایزه نوبل اقتصاد در سال ۲۰۲۱ انتخاب شده است، اما انتخاب انگریست و ایمبنس که بهطور مشترک نیمی از جایزه را کسب کردهاند، تحت تاثیر مشارکت روش شناختی آنها در تجزیه و تحلیل روابط علی متغیرهای اقتصادی بوده است. تحقیقات کارد که نیمی از جایزه ۱۰ میلیون کرونی (۱.۱ میلیون دلاری) بانک مرکزی سوئد را از آن خود کرده، در زمینه شناسایی آثار متقابل متغیرهایی همچون حداقل دستمزد، مهاجرت و تحصیلات در بازار کار پیشگامانه بوده است. به عنوان مثال، او نشان داد که افزایش حداقل دستمزد لزوما منجر به کاهش مشاغل نمیشود و منابع درسی مورد استفاده مدارس در موفقیت آتی دانشآموزان در بازار کار بسیار مهمتر از آن چیزی است که تصور میشده است. مطابق اعلام آکادمی سلطنتی علوم سوئد، کارد موفق شده از اوایل دهه ۱۹۹۰ با استفاده از آزمایشهای طبیعی به بسیاری از سوالها در مورد بازار کار و روابط علت و معلولی موجود در آن از جمله اینکه افزایش مهاجرت چگونه بر سطح دستمزد و اشتغال تاثیر میگذارد و تحصیلات بیشتر چه تاثیری بر درآمد یک فرد دارد، پاسخ دهد؛ در حالی با عدم وجود امکان مقایسه ما نمیدانیم که اگر مهاجرت کمتر میشد یا آن فرد به تحصیل خود ادامه نمیداد، در عمل چه اتفاقی میافتاد. همچنین تحقیقات انگریست و ایمبنس نیز نشان داده که چگونه میتوان از آزمایشهای طبیعی یا موقعیتهایی که از زندگی واقعی ناشی میشوند به نتیجهگیری دقیقی در مورد رابطه علت و معلولی پدیدههای اقتصادی دست یافت. این جایزه از سوی بانک مرکزی سوئد (Sveriges Riksbank) در سال ۱۹۶۸ و به یاد آلفرد نوبل پایهگذاری شد که سپس به عنوان نوبل اقتصاد شهرت یافت و در واقع بخشی از جوایز پنجگانه نوبل که توسط آلفرد نوبل پایهگذاری شده، نبوده است. در بیانیه کمیته نوبل اقتصاد همچنین آمده است: «برندگان امسال نوبل علوم اقتصادی نشان دادهاند که میتوان به بسیاری از پرسشهای بزرگ جامع پاسخ داد. راهحل آنها استفاده از تجربههای طبیعی است. موقعیتهایی که در زندگی واقعی به وجود میآیند شبیه آزمایشهای تصادفی هستند.» در این بیانیه همچنین آمده است: «برندگان نوبل اقتصاد ۲۰۲۱ بینش جدیدی در مورد بازار کار به ما ارایه کردند و نشان دادند که نتیجهگیریها در مورد علت و معلول میتواند از تجربههای طبیعی نشأت بگیرد. رویکرد آنها به دیگر حوزه گسترش یافته و انقلابی در تحقیقات تجربی ایجاد کرده است.»
آشنایی با نوبلیستهای اقتصاد
آنگونه که اقتصادنیوز گزارش کرده است، دیوید کارد دارای مقالات و کتابهای متعددی بوده که در این بین از جمله مهمترین آثار وی عبارتند از: کتاب مهاجرت، فقر و نابرابری اجتماعی؛ کتاب دستمزد، کیفیت مدارس و تقاضای بازار کار؛ و کتاب راهنمای نیروی کار و... دیوید کارد در مطالعات خود عقل متعارف یا همان مطلوبیت طلبی عقلایی که در باورها به صورت عام وجود دارد را در اقتصاد کار به چالش کشیده است، از جمله این باورها آن است که افزایش حداقل دستمزد منجر به کاهش بیشتر اشتغال میشود. او همچنین ایده رایج دیگری را به چالش کشید که مهاجران، دستمزد کارگران بومی را کاهش میدهند. طبق یافتههای او درآمد بومیهای هر منطقه میتواند تحت تاثیر مهاجران تازهوارد به آن منطقه سودمند واقع گردیده و به عبارت دیگر موجب افزایش درآمد بومیها میشود. در عوض مهاجران سری قبلی در معرض اثر منفی درآمد خواهند بود.
جاشوا دیوید انگریست، اقتصاددان آمریکایی و استاد دانشگاه فناوری ماساچوست (امآیتی) است. تخصص و تمرکز وی در اقتصاد کار، اقتصاد شهری و اقتصاد آموزش بوده است. او تحصیلکرده دانشگاه پرینستون است که برای تدریس و تحقیق ابتدا به دانشگاه هاروارد رفت و بعد از آن در سال 1996 به دانشگاه امآیتی پیوست. در کتاب راهنمای بازار کار در فصل 23 با عنوان استراتژیهای تجربی در بازار کار به موضوع مهمی اشاره داشته است: این فصل مروری بر مسائل روش شناختی و عملی را که هنگام برآورد روابط علی و مورد علاقه اقتصاددانان کار ایجاد میشود، ارایه میدهد. موضوع مورد بحث شامل شناسایی، جمعآوری دادهها و مشکلات تخمین است. در این فصل چهار استراتژی شناسایی مورد بحث قرار گرفته و به همراه پنج مثال تجربی- تأثیرات مدرسه، اتحادیهها، مهاجرت، خدمت سربازی و اندازه کلاس- نکات روششناسی تحقیق در بازار کار مورد بررسی قرار گرفته است. در این فصل درباره هر مثال، یک دیدگاه تجربی اتخاذ شده که بر تمایز بین متغیرهایی که دارای اثرات علی، متغیرهای کنترلی و متغیرهای پیامد هستند، تأکید میکند.
گویدو ایمبنس، اقتصاددان هلندی-آمریکایی دانشگاه استنفورد که تحصیلکرده دانشگاه براون است، کار تحقیق و تدریس اقتصاد را در دانشگاه هاروارد آغاز کرده و سپس به دانشگاههای یوسیالای و برکلی رفت. او همزمان سردبیر مجله استاتیستیکا است.
بهطور کلی انگریست و ایمبنس نیمی از جایزه خود را برای ابداع روششناسیهای نوینی در رابطه با اثر روابط علت و معلولی دریافت کردهاند که اقتصاددانان را قادر میسازد تا در نتیجهگیری مطمئنتر باشند. در حالی که روشهای علمی پیشین قدرت دستیابی به دریافت این نتایج را نداشت.