تولد دولتی در دل دولت

۱۴۰۰/۰۷/۲۰ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۸۲۸۹۵
تولد دولتی در دل دولت

محسن عباسی

نخست) اقتصاد ما شرایط عجیبی دارد؛ در حالی که زمان زیادی است مباحث فلسفی جدیدی در اقتصاد جهانی مطرح نشده است و کشورها بر اساس مزیت نسبی که در اقتصاد دارند، راه‌شان را پیدا کرده‌اند، این روند در اقتصاد ایران معکوس است. دنیا در عصر ارتباطات و دانش به سمت یکپارچگی اقتصادی و مزیت اطلاعاتی پیش می‌‌رود و هر روزه شاهد ظهور غول‌های اقتصادی جدید در بخش خصوصی در دنیا هستیم اما در کشور ما بساط فلسفیدن در اقتصاد همچنان باز است و خیلی داغ دنبال می‌شود. وقتی فلسفه‌ اقتصادی در میان باشد، پای فیلسوفان اقتصادی هم به معرکه باز می‌شود. بر اساس همین فلسفه‌های اقتصادی، یکسری تئوری‌پردازی‌های جدید نیز صورت می‌گیرد که اقتصاد ایران را به یک بیمار پیوندی تبدیل کرده است که همه‌ اعضای بدنش پیوندی است و هر عضو را از یک جایی برداشته‌اند. به‌طوری که این اعضا نه هماهنگی دارند و نه توان انجام کاری. این بیمار رو به موت مرتبا مورد جراحی قرار می‌گیرد و حالش بدتر می‌شود. در حالی که دنیا به سمت فروش اطلاعات و big data حرکت کرده است ما هنوز به دنبال اثبات این موضوع هستیم که فلسفه‌ اقتصاد آزاد چیست و چرا نباید اقتصاد دستوری باشد. چرا قیمت‌گذاری دستوری بد است. همه‌ تورم‌‌های وحشتناک بعد از قیمت‌گذاری دستوری و رانت‌ها و نابودی‌های صنایع را فراموش کرده‌ایم.

دوم) متاسفانه تکلیف ما با اقتصادمان روشن نیست. از طرفی تولید را ارج می‌نهیم و شعار رونق تولید را می‌دهیم. قوانین و مقررات را به اصطلاح تسهیل می‌کنیم تا سرمایه وارد تولید شود، صنعتی بودن را ارج می‌‌نهیم و نگاه اقتصاد سرمایه‌‌داری به این موضوع داریم و از طرف دیگر با طرح ایده تثبیت قیمت‌‌ها و قیمت‌‌گذاری‌های دستوری به دنبال اقتصاد مارکسیسمی و سوسیالیستی هستیم و کمر به نابودی همان سرمایه‌‌ای می‌‌بندیم که برای سرمایه‌گذاری دعوتش کرده بودیم.

 صنعت خودرو و سیمان نمونه‌ بارز این اتفاق است که سال‌هاست سرمایه‌گذاری جدی در آن نمی‌شود. این اقتصاد شترگاوپلنگی در این ۴۰ سال تقریبا به هیچ کجا نرسیده است و در سال‌های اخیر باعث تورم‌های شدیدتر و توزیع رانت شده است.بورس ایران نماد توسعه از طریق نظام سرمایه‌‌داری است و مرتب شعار جذب سرمایه و ایجاد واحد‌های تولیدی و صنعتی داده می‌شود. از طرف دیگر وقتی این سرمایه وارد تولید می‌شود با انواع و اقسام قوانین من‌‌درآوردی و مصوبات بدون بنیاد علمی و تجربی، و قیمت‌‌گذاری دستوری سرمایه را یا فراری می‌دهیم و یا نابود می‌کنیم.

سوم) متاسفانه دولت در این سال‌ها نه‌تنها کوچک نشده است که بزرگ‌تر هم شده است و اینک می‌توان گفت یک دولت جدید در دل دولت متولد شده است که وظیفه‌ بازیگری در اقتصاد را دارد. دولت به جای ناظر بودن در اقتصاد و اجرای سیاست‌‌های اقتصاد کلان تبدیل به یک بازیگر تمام عیار در صنعت و اقتصاد کشور شده است. دولتی که در دل دولت متولد شده است این وظیفه را دارد و در قالب شرکت‌‌های شبه دولتی و خصولتی اقدام به بازیگردانی در اقتصاد می‌کند. نرخ‌ها و قیمت صنایع را تعیین می‌کند، نرخ سود و بهره را تعیین می‌کند، نقدینگی را هدایت می‌کند، بورس را بالا و پایین می‌کند و... . ما با یک پدیده‌ جدید در دولت روبرو هستیم که میراث چند سال اخیر است و این بدعت هرچه سریع‌تر باید برچیده شود. دولت آنقدر از یک در، وارد اقتصاد شده که باعث شده بقیه‌ بازیگران از در دیگر، خارج شوند. اینکه دولت به جای سندیکاها و اتحادیه‌های صنایع هم تصمیم می‌گیرد بدعت خطرناکی ‌است. اینکه دولت وارد نرخ‌‌گذاری برای صنایع شده است و قصد سرکوب قیمتی را به بهانه‌ کنترل تورم دارد در نهایت منجر به ورشکستگی بیشتر صنایع خواهد شد. نباید فراموش کرد سال گذشته که دولت وارد بورس شد و بازار را از تعادل خارج کرد، هنوز هم بازار راه خود را پیدا نکرده است؛ اما اقتصاد ایران همواره در حال تکرار اشتباهات قبلی است.

تورم موجود نتیجه عملکرد صنایع نیست و مستقیما به حجم نقدینگی موجود برمی‌گردد که اولا بی‌حساب و کتاب ایجاد شده است و دوما به مکان درستی هدایت نشده و به صورت مهار نشده از بازاری به بازار دیگر نقل مکان می‌کند و از خود تورم و نابودی بر جا می‌گذارد. به نظر اینجانب تضاد در سیاست‌های اجرایی و شعار دولت در موضوع دعوت مردم به سرمایه‌گذاری و از طرفی قیمت‌گذاری دستوری و عدم حمایت از بازار سرمایه باعث ناکامی دولت در این حوزه شده است.

قبلا هم عرض کردم اگر دولت برای علاج رکود تورمی سراغ کاهش تورم برود (با قیمت‌گذاری دستوری و هدایت نقدینگی به اوراق بدهی و...) شاهد تعمیق رکود، ورشکستگی صنایع و خروج بی‌سابقه ارز از کشور به قصد سرمایه‌گذاری در خارج از کشور (بیت‌کوین، ملک و آپارتمان در کشورهای همسایه و مهاجرت گسترده و...) خواهیم بود. گزینه‌هایی که در سال‌های اخیر جدی‌ترین مقاصد سرمایه‌گذاری ایرانیان بوده‌اند!