افزایش تهدید و فرصتها
احمد اشتیاقی
گفته میشود بالغبر ۳۷۰ هزار میلیارد تومان از مجموع ۵۳۰ هزار میلیارد تومانی که جذب صندوقهای سرمایهگذاری شده مربوط به صندوقهای درآمد ثابت بازار سرمایه است. براین اساس میتوان گفت ۷۰ درصد از ۳۷۰ هزار میلیارد تومان منابع جذبشده این صندوقها متعلق به صندوقهای با درآمد ثابت و مابقی مربوط به صندوقهای سهامی و مختلط بوده است؛ اما نکته مهمی که در این میان وجود دارد، این است که ۳۷۰ هزار میلیارد تومان منابعی که جذب صندوقها شده است در مقابل مجموع سپردههایی که نزد سیستم بانکی است، تقریباً ۳۲۰۰ همت است، این عدد چندان چشمگیر نیست، چراکه این صندوقها تقریباً ۱۲ درصد از مجموع سپردههای مدتدار بانکی را جذب کردهاند، بنابراین اگر این ۱۲ درصد به ۲۰ درصد افزایش یابد آن زمان میتوان گفت توفیقی در این باره حاصلشده است. به بیانی دیگر این صندوقها ظرفیت دارند تا ۲۰۰ میلیارد تومان هم جذب منابع داشته باشند؛ بنابراین اگر زمینه معرفی این صندوقها بهخوبی فراهم شود، همزمان با افزایش حجم نقدینگی در بازدهی یک سال و نیم تا دوساله میتوانند عملکرد قابلتوجهی در جذب منابع داشته باشند. اما اگر در یک سال اخیر که حجم نقدینگی ۴۰ درصد افزایشیافته است و حجم صندوقهای سرمایهگذاری نیز بیش از ۴۰ درصد رشد کرده باشد، یعنی بهنوعی این صندوقها توانستهاند بیش از سپرده بانکی جذب منابع داشته باشند. در این صورت میتوان چنین اتفاقی را به فال نیک گرفت، بنابراین برفرض درست بودن این مطلب، سوالی که مطرح میشود این است که چرا صندوقها با اقبال بیشتری روبرو شدهاند و چه دلایلی موجب شده تا مردم سپرده بانکیشان را به سمت صندوقهای با درآمد ثابت سوق دهند؟ یکی از دلایلی که میتواند باعث جذابیت ورود پول به این صندوقها شود، بالا بودن نرخ بالای صندوقها نسبت به سپرده بانکی است. طی یک سال گذشته نرخ سود سپردههای بانکی ۱۸ درصد بوده درحالی که نرخ سود صندوقها نزدیک ۲۰ درصد بوده است. دلیل دیگر این است که صندوق شکست ندارد اما سپردههای بانکی مشمول شکست میشوند. به عنوانمثال، فردی که در صندوق سرمایهگذاری میکند بعد از گذشت سه روز از دریافت هزینه کارمزد معاملاتی هر زمان که اقدام کند میتواند پول را با همان نرخ و بدون شکست دریافت کند درحالی که در سپردههای بانکی دریافت پول زودتر از موعد مشمول شکست میشود. دلیل سوم این است که صندوقهای سرمایهگذاری میتوانند از ظرفیتهای بازار سرمایه استفاده کنند. بهعبارتدیگر، صندوقها بر اساس الزامی که دارند میتوانند تا ۲۰ درصد از وجوه را به سهام تخصیص دهند و همچنین از فرصتهای خوب بازار اوراق بهرهمند شوند ...
بنابراین بهواسطه ظرفیتی که صندوقها در ورود به سهام و خرید اوراق بدهی دارند، به نظر میرسد همواره بازدهیشان بالاتر از سیستم بانکی خواهد بود. درمجموع میتوان اقبال به صندوقها را نتیجه دو عامل دانست؛ بازدهی بالا و عدم شکست در صورت برداشت وجه، بنابراین درصورتیکه صندوقها بهخوبی به مردم معرفی شوند، قاعدتاً اقبال بیشتری از این صندوقها خواهد شد. صندوقهای سرمایهگذاری در مقطعی بهواسطه همکاری سیستم بانکی رشد قابلتوجهی داشتند اما پسازآن به دلیل استفاده نکردن سیستم بانکی از ظرفیت صندوقها رشد قبلی متوقف شد؛ اما برای رشد مستمر باید صندوقها مستقل از سیستم بانکی به مردم معرفی شوند. مساله دیگر این است که بهطور سنتی ایران کشوری بانکمحور است و اعتماد به صندوقها نیاز به آموزش، تبلیغات و بازاریابی دارد. ضمن اینکه صندوقها باید مستقل از سیستم بانکی به مردم معرفی شوند. در این صورت میتوان شاهد جذب بیشتر منابع به این صندوقها بود؛ اما جدای از مواردی که گفته شد، تهدیدی هم متوجه صندوقهاست؛ هماکنون سیستم بانکی ۵۰ درصد از ۳۷۰ هزار میلیارد تومان را از طریق صندوقها جذب کرده است بنابراین هر زمان که اقدام کند، میتواند با ترغیب یونیتداران صندوق آنها را ابطال و به سمت سپرده بانکی سوق دهد که این بهنوبه خود تهدیدی است که وجود دارد. حال برای اینکه از چنین تهدیدی رها شویم در وهله اول باید فرصتهایی را برای معرفی این صندوقها بهطور مستقل ایجاد کنیم تا از این طریق منابع بیشتری جذب کنند. درنهایت به دلیل ریسکگریزی افراد و بیاعتمادی به بازار سرمایه مردم ترجیح میدهند در سیستم بانکی سرمایهگذاری کنند درصورتیکه اگر به آنها آموزش داده شود که با سرمایهگذاری در صندوقها تنها ۲۰ درصد از وجوهشان وارد سهام و ۸۰ درصد آن وارد اوراق بدهی و سپرده بانکی میشود و صندوقها هیچ مخاطرهای برایشان ندارند و سرمایهشان حفظ میشود و بازدهی بالاتر از سیستم بانکی کسب خواهند کرد، در این صورت میتوانند منابع بیشتری جذب کنند.