رسم غلط تخریب مراجع
محمدرضا خباز
نخست) واقعیت عریان جامعه امروز ایرانی آن است که مردم با مشکلات اقتصادی و معیشتی فراوانی دست به گریبان هستند. در این شرایط، یکی از مراجع گرانقدر شیعه در اظهارنظری عادی نسبت به مشکلات معیشتی مردم، گلایه و در ادامه نیز اشاره کردهاند که ایران باید با تمام کشورهای جهان ارتباط مناسبی برقرار کند. همچنین تاکید داشتند، درست نیست که مناسبات ارتباطی ایران با جهان پیرامونی همواره با چالش همراه باشد. اما بلافاصله پس از این اظهارنظر منطقی برخی افراد و جریانات که نگاههای افراطی و تند نسبت به موضوعات مختلف دارند، شروع به انتقاد از این اظهارنظر آیتالله صافی گلپایگانی کردند. بعد از این اتفاق تاسفآور و دردناک، همه افرادی که دل در گروی اسلام و آزادی بیان دارند، نسبت به این حادثه واکنش نشان دادند و خواستار برخورد با یک چنین رفتارهای دون شأن انسانی شدند. متاسفانه یکی از عادتها و اخلاقهای ناپسندی که در سالهای بعد از انقلاب در کشور ما رسم شده، گسترش اهانتها و تخریبها بدون توجه به جایگاههای افراد است. این اهانتها تا جایی گسترش پیدا کرده است که نهایتا دامن مراجع عظام تقلید را نیز گرفته است. این در حالی است که یک چنین رفتارهایی در زمان شاه نیز مسبوق به سابقه نیست و به خاطر دارم، شخص محمدرضا پهلوی حتی اجازه چاپ کاریکاتور علیه مراجع تقلید شیعه را نمیداد. اما در جمهوری اسلامی برخی رسانهها، افراد و جریانات حضور دارند که به خود اجازه میدهند تندترین اهانتها و هتک حرمتها را نسبت به مراجع صورت دهند. البته معنای این صحبتها این نیست که باب نقد و گفتوگو در جامعه بسته شود و هیچ نقدی نسبت به گفتمانهای موجود صورت نگیرد. اما زمانی هست عالمی، دانشمندی و تحلیلگری حرف علمی و منطقی نسبت به موضوعی مطرح میکند و نقدی معقول ارایه میکند که قابل قبول است. همه واقفند که مراجع معصوم نیستند و ممکن است در مورد خاصی اظهارنظری داشته باشند که نیازمند توضیح و نقد باشد، اما اهانت، توهین، شانتاژ، دهان مراجع را بستن، آبروریزی کردن، هتک خانه مراجع کردن، عدهای اوباش را به درب خانه مراجع کشاندن و... موردی است که متاسفانه در برخی برههها در طول دهههای اخیر رسم شده و ضرورت دارد، هرچه سریعتر دربرابر آن واکنش مناسب نشان داده شود.
دوم) موضوع مهم بعدی آن است که وقتی مقامات کشور به محضر مراجع تقلید میرسند، ابتدا گزارشی از فعالیتها و اهداف حوزه مسوولیت خود ارایه میکنند و سپس منتظرند تا از رهنمودهای این مراجع بهرهمند شوند. به هر حال در شرایط دشوار فعلی، رییس مجلس به محضر شیخالفقها یعنی بزرگترین مرجع تقلید از نظر سِنی و بلکه از نظر جایگاه علمی میرسد و بعد از ارایه گزارش، تقاضای رهنمودی میکند. این معنا ندارد که بعد از ارایه رهنمودها در مورد مسائل اقتصادی، عدهای در رسانههایشان شروع به تخریب و فحاشی و هتک حرمت کنند و گروه دیگری نیز با سکوت معنادار خود از این حرکت مذبوحانه دفاع کنند. آیتالله صافی حرف بدی که نزدند، صحبتی را مطرح کردهاند که هر عقل سلیمی هم آن را قبول دارد و به درستی آن شهادت میدهد.این مرجع گرانقدر به این واقعیت اشاره کردهاند که «شرایط مردم بسیار وخیم است و فقر و گرفتاری، فشار زایدالوصفی را به دهکهای مختلف مردمی وارد میسازد.» در ادامه هم برای برونرفت از مشکلات راهکار ارایه کرده و فرمودهاند: «یکی از مهمترین راههای حل مشکلات، ایجاد ارتباط سازنده با سایر کشورهای جهان است.» این حرف بسیار درستی است، به این دلیل که هیچ حاکمیتی نمیتواند دور کشورش را دیوار بکشد و میان مردم و سایر کشورها، فاصله بیندازد و بعد هم توقع داشته باشد که اقتصاد و معیشت مردم شرایط عادی داشته باشد. امواج ارتباطات واقعی و مجازی در جهان امروز در آیند و روند هستند و هر دیوار و هر سدی را میشکنند. چرا که آدمیزاد به ارتباطات و تبادلات مسیر رشد و شکوفایی را میپیماید. اگر مدیری بخواهد به حال و روز مردم رسیدگی کند باید بهترین ارتباط را با جهان و همسایگان شکل دهد. این نگاههای دگم و بسته در توسعه مناسبات ارتباطی و اقتصادی با جهان پیرامونی و کشورهای همسایه به ضرر مردم و کشور است.
سوم) این رویکرد ارایه شده از سوی آیتالله صافیگلپایگانی نه تنها، ایرادی در بطن خود ندارد، بلکه شایسته تقدیر و تشکر نیز هست، چرا که مرجعی در کشورمان وجود دارد که در امتداد رسالت تاریخی مرجعیت شیعه، نکتهای را مطرح میکند که حرف دل بسیاری از اقشار فرودست و میانی جامعه است. اتفاقا این اظهارنظر الگوی مناسبی برای همه نهادها، سازمانها و بخشهایی است که در این شرایط دشوار، سکوت پیشه کردهاند و نه تنها گرهی از مشکلات مردم باز نمیکنند، بلکه مدام در حال نمکپاشی به زخمهای مردم هستند. در واقع اظهارنظر این مرجع عالیقدر باعث نزدیکی دیدگاههای مردم و مراجع عظام و روحانیت شیعه میشود. اما متاسفانه این رفتار مخرب علیه عالمان از دهههای قبل آغاز و در برهههای گوناگون تکرار شد. در نخستین مورد فقیه عالیقدر آیتالله منتظری، درتیررس این رفتارها قرار گرفت. بعد نوبت به آیتالله صانعی رسید که در معرض این تخریبها به خاطر ابراز نظرات قرار گرفتند. چندی پیش نیز آیتالله شبیریزنجانی که از علمای برجسته قم هستند در جریان سفر به تهران با آقای سیدمحمد خاتمی دیدار کردند. پس از این دیدار، جامعه مدرسین حوزه علیمه قم که خود را معیار میداند، آیتالله شبیریزنجانی را به خاطر این دیدار تخریب و بعد هم تهدید کردند که دیگر یک چنین دیدارهایی نداشته باشد. این در حالی است که برخی از این تخریبگران، حتی در حد شاگردان این علمای عظام نیز محسوب نمیشوند.
حرف پایانی) نمیدانم به این رسم بسیار بد چه زمانی قرار است، پایان داده شود تا بیش از این مراجع عظام شیعه، مورد اهانت قرار نگیرند. متاسفانه برخی گروهها و افراد در کشورمان وجود دارند که خود را شاقول و معیار میدانند و هر رفتاری خارجی از تفکرات خود را بر نمیتابند. اما باید از این جریانات پرسید، چه کسی شما را در جایگاه معیار نشانده است؟ از سوی دیگر برخی بعد از اهانت و فحاشی علیه آیتالله صانعی، ایشان را از جایگاه مرجعیت شیعه خلع کردند، در حالی که اساسا مرجعیت در شیعه قابل خلع شدن نیست. باید پرسید چگونه این افراد به خود اجازه این هتاکیها را میدهند و راه را برای دشمنان مخالف شیعه و مرجعیت باز میکنند. آرزو میکنم این رفتار غلط که تکرار آن برای نخستینبار نیست، به عنوان آخرین نمونه باشد و دیگر شاهد یک چنین اعمال زشتی در جامعه نباشیم. زمانی که مراجع عالیقدر شیعه با این جایگاه بلند، از حق آزادی بیان محروم شوند، چگونه میتوان گفت که در جامعه برای اقشار فرودست جامعه آزادی بیان وجود دارد. اینکه عدهای اجیر شده در برابر یک اظهارنظر مرجعیت، اینطور رویکرد تخریبی داشته باشند، قابل قبول نیست. حتی در خصوص امر به معرف و نهی از منکر نیز باید قصد قربت وجود داشته باشد. معتقدم همه افراد و جریانات با اعتراض منطقی نسبت به این رفتارهای مخرب باید زمینه تکرار این نوع حوادث تلخ را سد کنند. این ریشهای است که امروز بر دوش هر مسلمانان آزاده است.