عوامل محدود کننده بورس

۱۴۰۰/۰۸/۱۲ - ۰۳:۴۰:۲۷
کد خبر: ۱۸۳۶۰۰
عوامل محدود کننده 
بورس

احمد اشتیاقی

بازار سرمایه با ۵ عامل محدودکننده مواجه بوده که این عوامل اجازه رشد آن را نمی‌دهد که مهم‌ترین آن مربوط به کسری بودجه و بحث انتشار اوراق بدهی است. در حال حاضر دولت با کسری بودجه شدیدی مواجه بوده و طبق آنچه که از سخنان و اقدامات دولتمردان استنباط می‌شود، به نظر می‌رسد که دولت قصد دارد با انتشار اوراق بدهی، تامین مالی کرده و کسری بودجه خود را جبران کند. از این رو نرخ سود اوراق بدهی افزایش پیدا کرده و این بازار جذابیت بیشتری نسبت به بازار سهام پیدا می‌کند.

طی دو هفته پایانی شهریورماه در هر هفته حدود ۱۳ همت (هزار میلیارد تومان) اوراق بدهی منتشر شده است. بدیهی است انتشار حجم زیاد از اوراق که با بازارگردانی‌هایی که بر روی آن اعمال می‌شود، نرخ سود آن به حدود ۲۲ درصد می‌رسد جذابیت بیشتری برای سرمایه‌گذاران دارد. اسناد خزانه نوعی اوراق بدهی بوده که به منظور تصفیه بدهی‌های دولت بابت طرح‌های تملک دارایی‌های سرمایه‌ای با قیمت اسمی و سررسید معین به‌طور مستقیم به طلبکاران غیردولتی واگذار می‌شود و در حقیقت این اوراق بازدهی بدون ریسک و با نرخ قابل توجهی منتشر شده است. متاسفانه نرخ اسناد خزانه در این روزها حتی به ۲۴.۵ درصد نیز افزایش پیدا کرده‌ که این فاکتوری نگران کننده برای بازار سهام به حساب می‌آید. در حال حاضر اوراق بدهی رقیب سرسختی برای برای بازار سرمایه به حساب می‌آید و با وجود چنین بستر جذابی، نقدینگی توجهی به بازار سهام نخواهد کرد و در واقع پول‌های بزرگ ترجیح می‌دهند بخش زیادی از پرتفوی خود را به این اوراق اختصاص بدهند. این در حالی است که ما هنوز نمی‌دانیم دولت تا پایان سال چه برنامه‌ای برای انتشار اوراق دارد. اگر حجم آن بیش از این محدوده افزایش پیدا کند چه بسا انتظار رشد نرخ سود این اوراق از ۲۴ درصد به ۲۶ درصد نیز شکل بگیرد. بنابراین علاوه بر این عامل تهدید کننده، عدم شفافیت در خصوص برنامه‌های‌ پیش‌روی دولت نیز باعث افزایش ابهام بازار سرمایه شده است. دولتمردان باید به‌طور شفاف و صریح بیان کنند که تا پایان سال چه حجمی از اوراق و با چه نرخی را منتشر می‌کنند و در ادامه نیز از این برنامه اعلامی خود خارج نشود. تا زمانی که بازار با ابهام درگیر بوده نمی‌نوانیم انتظار ورود پول را داشته باشیم. سهام عدالت نیز یکی از دغدغه‌های همیشگی بازار سرمایه است که می‌تواند فشار فروش زیادی را به بازار تحمیل کند. دولت برای هدایت این موضوع نقشه راه مشخصی ندارد و وضعیت مدونی را برای آزادسازی آن اعلام نمی‌کند. باید برای این مهم قانونی را مصوب کند و شیوه‌ و شرایط آزادسازی آن را به‌طور مشخص بیان کند. 

بازار هر لحظه با ریسک آزادسازی سهام عدالت روبرو است و این اتفاق باعث افزایش فشار فروش در بازار سهام می‌شود. در این مقطع زمانی که تعادل بازار از نظر عرضه و تقاضا برهم خورده است و کفه این ترازو به سمت فروشنده‌ها سنگینی کرده و پول کافی برای خرید سهام در بازار وجود ندارد، سایه سنگین آزادسازی سهام عدالت همواره وجود دارد و به نوعی یکی از ریسک‌های بازار به حساب می‌آید. طی دو ماه اخیر، اختلاف نرخ دلار نیمایی با بازار آزاد به حدود ۲۰ درصد می‌رسد. دولت نرخ دلار نیمایی را در ۲۳ هزار تومان نگه داشته در حالی که دلار در بازار آزاد به‌طور تقریبی ۲۷ هزار و ۵۰۰ تومان معامله می‌شود. مبادلات شرکت‌های بورسی از طریق دلار نیمایی انجام می‌شود و نرخ آن به‌طور مستقیم بر سودآوری این بنگاه‌ها اثرگذار است؛ منطقی نیست که دولت ارز نیمایی را در یک نرخ مشخصی را نگه ‌دارد درحالی که محدودیتی بر افت‌وخیزهای ارز در بازار آزاد وجود ندارد. این موضوع به خودی خود باعث شائبه‌ می‌شود و سهامداران احساس می‌کنند دولت قصد سرکوب نرخ آن را داشته و در ادامه باید انتظار تحت‌الشعاع قرار گرفتن سود شرکت‌ها از این موضوع را داشته باشند. قیمت‌گذاری دستوری نیز آثار مخربی را بر بازار سرمایه و همچنین اقتصاد کلان دارد. طی هفته‌های اخیر موضوعاتی همچون تغییر سازوکار کشف قیمت در بورس کالا و حذف دلار از معاملات آن مطرح شد که این بحث تنها منجر به سردرگمی بازار سهام شد و ابهامی را به وجود آورد. از طرفی اجازه خروج خودرو از قیمت‌گذاری دستوری داده نمی‌شود که این امر سدی در مقابل پویایی و رشد بازار سرمایه به حساب می‌آید. از آنجایی که با کسری بودجه شدیدی مواجه هستیم، سرمایه‌گذاران در خصوص سیاست‌هایی که باعث افزایش قیمت تمام شده محصولات بنگاه‌های اقتصادی می‌شود، نگرانی‌هایی را دارند. در حقیقت گمانه‌زنی اینکه امکان دارد دولت با افزایش قیمت فاکتورهایی همچون نرخ حامل‌های انرژی، خوراک، عوارض حق استفاده از معادن و غیره بر سودآوری شرکت‌ها فشاری وارد کند، به ذهن آنها خطور می‌کند. به‌طور حتم تغییر نرخ در موارد مذکور باعث کاهش سودآوری شرکت‌های بورسی شده و از جذابیت کلیت بازار می‌کاهد. علی‌رغم اینکه بازار از نظر بنیادی شرایط خوبی را دارد و شرکت‌های بورسی گزارش عملکرد ۶ ماهه خوبی را ارایه کرده‌اند و همچنین شاهد وضعیت مطلوبی در نرخ کامودیتی‌ها و دلارهستیم اما بازار سهام در حال P/E کم کردن است. به عبارت دیگر P/E سابقه تاریخی و ۴۰ ساله اخیر بازار، حدود ۶.۵ بوده اما اکنون بازار به P/E پنج هم رغبتی نشان نمی‌دهد. فولاد مبارکه با توجه به گزارش‌های خوبی که ارایه کرده است به P/E حدود ۴ دست پیدا کرده اما خریدار چندانی در این سهم دیده نمی‌شود و یا اینکه شرکت بزرگی همچون فملی به P/E حدودا ۶ رسیده که علاوه بر افق روشن پیش‌روی این شرکت، نسبت قیمت به درآمد آن مقدار جذابی را لمس کرده اما با این حال کفه تقاضا در بازار ضعیف بوده و علت این موضوع نیز نبود نقدینگی کافی بنا بر ۵ عامل یاد شده است.