آقای رییسجمهور؛ تغییرات بازار سرمایه جواب نداد
محمدعلی رفیعی
بورس یکی از حوزههای مهمی بود که دولت دوازدهم جز زیان برای سهامدارانش هیچ به ارمغان نیاورد و البته تنها حوزهای بود که توانست کسری بودجه دولت را در سال 98 و 99 بهطور چشمگیری کاهش دهد.
کاندیداهای ریاستجمهوری دولت سیزدهم نیز این بخش مهم اقتصادی را برای تبلیغات خود استفاده کرده و قولهای بسیار دادند اما حالا و بعد از گذشت بیش از 100 روز از آغاز کار دولت جدید، متأسفانه انتخابهای اشتباه و رییس دولت سیزدهم برای وزارت اقتصاد و انتخابهای اشتباهتر وزیر جوان این وزارتخانه برای بازار سرمایه روند ریزش ارزش سرمایه مردم در بورس را حتی کندتر هم نکرده تنها مانند چراغ 3 زمانه راهنمایی و رانندگی هر از گاهی سبز و در بیشتر اوقات قرمزمیکند. متأسفانه بازار سرمایه که به دلیل ماهیت غیر رباییاش باید بیشتر موردتوجه دولتها قرار بگیرد تنها به یک بازیچه برای افزایش درآمدهای کاذب دولت و حقوقیهای تحت نظارت نهادهای دولتی و غیردولتی شده است. انتخابهای عجیب وزیر اقتصاد که گویی دایره انتخابهایش تنها در حوالی یکی از دانشگاههای حاضر در محله سعادتآباد محدودشده است و این مهم را به شرکتهای اقتصادی ضعیف ازلحاظ مدیریت نیز تعمیم داده (انتخاب مشاوران و مدیران از همان محدوده دانشگاهی) باعث شده است قولها و وعدههای آیتالله رییسی در ابتدای کار دولت کاملا از یادها برود و این سهامداران باشند که باز زیان اعتماد خود به قول و قرارها را میدهند.
تغییرات مدیریتی در بازار سرمایه تا امروز هیچ چشمانداز روشنی برای بورس نشان نمیدهد و حتی انتخاب مدیران میانی بازار سرمایه نیز تاییدکننده همین مهم است که گویا قرار نیست اتفاق مهم و مثبتی را در بازار شاهد باشیم.
جدا از بازیهای رسانهای که آنهم در دایره خودیهای نزدیک به مدیران بازار سرمایه نیز صورت میگیرد همانند همان اتفاقات و شعارهای تبلیغاتی تیر 99 به بعد است که سرمایه ایرانیان در بورس را تا 80 درصد کاهش داد.
متأسفانه رسانههای بورسی نیز دیگر کارکرد خود را ندارند زیرا رسانهداری هزینه دارد و حال این هزینه باید از جایی تأمین شود!
داستان اتفاقات تابستان 1400 در بورس کالا نیز اتفاق دیگری است که باید در جای خود موردبررسی قرار بگیرد تا معلوم شود آیا هدف از ایجاد بورس همین اتفاقاتی است که در 5 ماه گذشته رخداده است یا این ره که میرویم...!