خطر انگارههای ذهنی در مذاکرات
یوسف مولایی
موضوع اخذ تضمین از سوی امریکا و اروپا برای عدم خروج از برجام یکی از مواردی است که اخیرا اعلام شده مذاکرهکنندگان ایرانی به دنبال دریافت آن هستند. روزنامه گاردین در روزهای پایانی هفته قبل، یک چنین خبری را منتشر کرده و در ادامه ذکر کرده که ایران از اروپاییان خواسته که تضمین بدهند که در صورت خروج احتمالی امریکا از هر نوع توافقی، تجارت با ایران را تداوم خواهند بخشید. واقع آن است که در خواست هر نوع تضمین در سطح جهانی و در مراودات ارتباطی کشورها با یکدیگر باید در انطباق کامل با شرایط و اوضاع و احوال حاکم بر ساختار نظام بینالملل باشد. نباید فراموش کرد، اروپاییان بعد از خروج ترامپ از برجام تلاش زیادی کردند تا یک کانال مالی با ایران راهاندازی کنند و با استناد به قانونی که در خصوص تحریمهای کوبا داشتند از اتباع اروپاییان حمایت کنند تا محاکم امریکا نتوانند اتباع و تجار اروپاییان را تحریم کنند. اما بهرغم وجود اراده سیاسی در این خصوص میان ایران و اروپا در زمان دولت قبل موفق به انجام یک چنین اقدامی نشدند، چرا که تحریمهای ثانوی امریکا و جرایم برآمده از آن، بسیار قوی است و امکان یک چنین امری را مقدور نمیساخت. این شرایط اما برآمده از واقعیتهای عینی است که در نظام بینالملل حاکم است. در این نظام، ایالات متحده واجد ویژگیهای ممتازی است که میتواند هژمونی خود را بر سایر کشورها (حتی شرکای خود) اعمال کند. لذا اروپا، چنانچه هر تعهدی هم که به ایران بدهد در مقابل با فشارهای امریکا تاثیری نخواهد داشت. البته این حق ایران است که از طرف مقابل تضامینی را در برابر تعهداتش مطالبه کند تا چنانچه این تعهدات زیر پا گذاشته شدند، بتواند پیگیری آنها را مطالبه کند. اما شرایط نظام بینالملل به گونهای است که اخذ این تضامین ممکن نیست. عرصه دیپلماسی و مذاکرات بینالمللی نیز عرصه واقعیتها و امور عینی است و مواردی ذهنی و انگارههای تصوری در این گفتوگوها جایی ندارد. تنها راهبردی که در یک چنین شرایطی میتوان متصور شد این است که ایران درخواست کند تا در متن احتمالی توافق گزارههایی برای جبران خسارات، پیشبینی شود تا در صورت عدم اجرای تعهدات طرف مقابل، خسارتهای اقتصادی ایران جبران شود. ولی همان طور که در خصوص ساختار نظام بینالملل مطرح کردم و جایگاهی که ایران در این نظام از آن برخودار است، حتی در صورت یک چنین گزارههایی هم هیچ تضمینی وجود نخواهد داشت که اروپاییان خسارتهای وارد شده به ایران را جبران کنند. باید بدانیم که در شرایط فعلی، فشاری روی اروپا و امریکا نیست و این ایران است که تحت فشارهای شدید اقتصادی قرار دارد. اروپا و امریکا در این شرایط ضرورتی نمیبینند که تضامینی برای ایران در نظر بگیرند و به نفع ایران اقدامی صورت بدهند. از سوی دیگر تحریمهای ثانویه ایالات متحده و جرایم شدیدی که بر ساختارهای متخلف اعمال میکند، باعث شده تا هر گونه توافق بدون همراهی امریکا فاقد اثرگذاری باشد. ضمن اینکه به طور کلی مسوولان دیپلماسی دولت جدید به طور عینی مشخص نمیکنند که مصداق این تضامین چه مواردی میتوان باشد و ایران چه درخواستی دارد. آیا این تضامنی باید توسط پارلمان اروپا باید تضمین شود یا اینکه هر کدام از سه کشور اروپایی عضو برجام باید در پارلمانهای خود این تضامین را تصویب کنند؟ از سوی دیگر حتی در صورت پذیرش کشورهای اروپایی، ارایه این تضامین ممکن است زمان زیادی را نیاز داشته باشند و یک چنین اتلاف زمانی، ممکن است به ضرر ایران باشد. ایران در شرایط اقتصادی خاصی است و نیازمند آن است که به مجموعه مطالبات خود در کمترین زمان ممکن دست پیدا کند. البته همانطور که اشاره کردم، یک چنین مواردی را میتوان در متن توافق احتمالی وارد کرد، اما اینکه طرفهای مقابل به این گزارهها پایبند باشند و بازدارندگی لازم را داشته باشد، بعید است. با توجه به خلأهایی که در نظام بینالملل وجود دارد، هیچ تضامین عینی برای پایبندی ابدی موضوعات وجود نخواهد داشت. امروز در نظام بینالملل این قدرت کشورها است که مشخص میکند چه شرایطی را در سطح بینالملل باید تجربه کنند. البته همان طور که اشاره شد این حق ایران است که از طرفهای مقابل بخواهد که نسبت به توافقی که امضا میکنند، تعهد و تضامین لازم را نیز ارایه کنند، اما یک چنین امری در نظام بینالملل امروز ممکن نیست. ایران باید تلاش کند، از طریق جلبتوجه افکار عمومی بینالمللی شرایطی را ایجاد کند که خروج از توافق برای طرف مقابل با هزینههای زیادی همراه باشد. گزارهای که در بسیاری از بزنگاهها میتواند به نفع کشورمان عمل کند. همین گزاره بود که رد زمان خروج ترامپ از برجام، امریکا را در موضع ضعف قرار داد و باعث انزوای بیسابقه این کشور در نظام بینالملل شد.