بار تامین مالی تولید بر دوش بانکها
عباس علویراد
اگر سیستمهای مالی دو بال مهم داشته باشند یک بال بازار پول و دیگری بازار سرمایه است که در کشور موازنه درستی بین این دو بال نداریم.۹۰ درصد تامین مالی در سیستم مالی ما برعهده بازار پول و بهطور مشخص بانکهاست و در بهترین شرایط نیز سهم ۱۰ درصدی به بازار سرمایه دادهایم. این نسبت در دنیا متفاوت است به نحوی که بازار پول بین ۳۰ تا ۴۰ درصد تامین مالی فعالیتهای اقتصادی را برعهده دارند و مابقی توسط بازارسرمایه تامین میشود.اولین مشکل این است که بار تامین مالی فعالیتهای اقتصادی را عمدتا روی شانه بانکها گذاشتهایم که در سالهای اخیر مشکلات زیادی را ایجاد کرده است.موضوع بعدی عدم توازن در سیستم مالی ایران است که به خود بانکها مرتبط است. صرف نظر از اینکه در کشور ما، سهم بانکها در تامین مالی زیاد است اما بانکها در سیستمهای مالی پیشرفته دنیا که حامی تولید هستند و جریان تامین مالی در زنجیره تولید و تامین را به خوبی ساپورت میکنند، در روند تسهیلات دهی برای فعالیتهای تولیدی و اقتصادی، عمده منابع خود را به بنگاههای کوچک و متوسط میدهند و سهم کمی را به صنایع بزرگ و فعالیتهای اقتصادی گسترده اعطا میکنند. در این کشورها واحدهای بزرگ اقتصادی به بازار سرمایه هدایت میشوند.در کشور ما این موضوع برعکس است؛ یعنی سهم عمدهای از منابع بانکها به جای اینکه به فعالیتهای خرد تخصیص داده شود به بنگاههای اقتصادی بزرگ اعطا میشود. نکته بعدی اینکه بانکهای دیگر کشورها، برای فعالان اقتصادی مادامالعمر و در جریان و مقاطع زمانی مختلف هم تسهیلات نمیدهند؛ به عنوان نمونه اگر بنگاه اقتصادی در بدو شروع از سیستم بانکی تسهیلات میگیرد قرار نیست در هر مسالهای و در هر مقطع زمانی و به صورت مداوم فعالان اقتصادی طلبکارانه از سیستم بانکی مطالبه تسهیلات را داشته باشند. در کشور ما اما باتوجه به هر موضوعی، بانکها مکلف میشوند تسهیلات بدهند. نتیجه این کار نیز منابع محدود بانکهایی است که عملا نمیتوانند از فعالیتها و بنگاههای خرد حمایت کنند.البته بانکها هم نگرانیهای قابل ملاحظه و پذیرفتهشدهای دارند، بانک به دلیل اینکه باید حافظ منابع سپردهگذاران باشد و منابع مالی تسهیلات را از محل سپردهگذاریها که مشریان هستند، تامین میکند، بنابراین به لحاظ قانونی و عرف باید کاری کند این منابع را به سمتی هدایت کنند که ریسک پایینی داشته و نگران بازگشت آن نباشند. در واقع بانکها خودشان را با بنگاههای بزرگ و با بنیه مالی بزرگ و صنایع بزررگ مرتبط میکنند که اگر هم اینها در بازپرداخت دچار مشکل شدند بتوانند به واسطه داراییها و بنیه مالی که دارند ریسک را تقلیل دهند.این در حالی است که بنگاههای کوچک و متوسط به دلیل اینکه به لحاظ فنی و زیرساختی در کشور ما توسعه پیدا نکردهاند و بنیه مالی قوی ندارند، عمدتا قدرت چانهزنی ندارند تا بتوانند از بانکها تسهیلات بگیرند.بازار سرمایه باید نقش بیشتری به خود بگیرد و تامین مالی صنایع بزرگ و فعالیتهای گسترده در مقیاس بالا به مرور به این بازار منتقل شود. نکته دوم این است که بانکها با آزادسازی منابعی که تاکنون به صنایع بزرگ تخصیص میدادند، بتوانند نقش و مسوولیت بهتری را نسبت به صنایع کوچک و متوسط که بیش از ۹۰ درصد فعالیتهای صنعتی در کشور ما را ایفا میکنند، داشته باشند.در مقابل، بنگاههای کوچک و متوسط نیز باید متناسب با شرایط روز فعالیتهای اقتصادی، خود را پایدار و جذاب کنند و آموزشپذیر شوند تا بتوانند با انعطافپذیری و مقیاسپذیری و چابکی خود را تقویت کنند.