ترویج سیستماتیک سوداگری
آلبرت بغزیان
رفتاری که یکی از روایتهایی که اخیرا در خصوص نوسانات ارزی شنیده میشود، آن است که دولت برای جبران کسری بودجه خود به دنبال بازی با نرخ ارز است. هرچند تنها چهرههای دولتی هستند که میتوانند به یک چنین ابهامی پاسخ دهند، اما اگر یک چنین تصمیمی در تصمیمسازیهای دولتی در حال وقوع است، باید گفت که اقدامی غیراخلاقی، ناجوانمردانه و غیر انسانی است. نه تنها بازی با نرخ ارز، بلکه سوءاستفاده بازار سرمایه نیز مسوولان بهطور رسمی انجام آن را تایید کردهاند، اقدام غیر مسوولانه و غیر اخلاقی است. این رویکردها به معنای سوءاستفاده از اموال مردم است. در این شرایط طبیعی است که مردم سرمایههای خود را برای خرید ملک، رمزارز و...به ترکیه و امارات و... منتقل میکنند. چرا که احساس میکنند، سیستم از دارایی آنها سوءاستفاده میکند. بر اساس آمارها، ایرانیان در طول یک ماه بیش از 700میلیون دلار ملک در ترکیه خریداری کردهاند. این آمار هولناک است و معانی زیادی دارد. یعنی در عرض یکسال حدود 8.5میلیارد دلار و در طول یک دهه 85میلیارد دلار از سرمایههای ایرانیان وارد اقتصاد ترکیه میشود. آیا نباید نسبت به این اعداد و ارقام حساسیت نشان داد و تلاش کرد فضای اقتصادی کشور را به گونهای ساماندهی کرد که سرمایههای کشور به جای توسعه سایر کشورها صرف پیشرفت این سرزمین میشد. یکی از ایراداتی که با گذشت حدود 4ماه از تشکیل کابینه در فضای عمومی و اقتصادی کشور قابل مشاهده است، فقدان برنامهریزیهای راهبردی در حوزه ارزی است. شخصا به عنوان فردی که اخبار و رخدادهای حوزه ارزی را با دقت رصد، میکنم، هنوز متوجه نشدهام که برنامه دولت برای ساماندهی بازار ارز چیست و چه رویکردی را قصد دارد، پیگیری کند. هنوز هیچ اظهارنظر قابل استنادی از صالحآبادی در خصوص بازار ارز شنیده نشده و مشخص نیست چه برنامهای برای بازار ارز تدارک دیده شده است. برخی طیفهای نزدیک به رییسجمهوری از علاقه رییسجمهوری به سیاست تک نرخی کردن ارز سخن میگویند، در حالی که برخی دیگر از گروههای دولتی از سیاست نرخ ارز شناور صحبت میکنند، اما در عمل واقعیتی که در بازار قابل مشاهده است، بازاری پرنوسان و رها شده است. جالب اینجاست که مسوولان اجرایی از بیتاثیر بودن تحریمها در اقتصاد ایران، سخن میگویند، در حالی که با انتشار هر خبری از تداوم یا وقفه مذاکرات، شاهد نوسانات در بازار ارزی کشور هستیم. معتقدم متولیان بانک مرکزی در این شرایط قادر نیستند از طریق ذخایر ارزی خود بازار ارز را مدیریت کنند و بیشتر در قالب نهادی که واکنشگر است، عمل میکنند تا اینکه کنشگری کنند. در حال حاضر نرخ ارز در قیمت اقلام اساسی بالای 40هزار و 50هزار تومان است. یعنی مردم اقلامی را خریداری میکنند که نرخ ارز محاسبه شده در آن حدود 50هزار تومان است. این در حالی است که بسیاری از چهرههای اقتصادی همین کابینه در ایام انتخابات خردادماه 1400 در شبکههای اجتماعی با آب و تاب اعلام میکردند که دولت وقت با تزریق 300میلیون دلار به راحتی میتواند، نرخ دلار را به محدوده 15هزار تومانی برساند. باید از این افراد که امروز در شمایل وزیر کابینه فعالیت میکنند پرسید که چرا یک چنین تخصیص ارزی را صورت نمیدهند تا نرخ ارز در دالان کاهش 15هزار تومانی و کمتر قرار بگیرد. این در حالی است که اخیرا اعلام شده به هر کارت ملی ایرانی 2200دلار ارز داده میشود. ارزی که حدود 1500 تومان از بازار آزاد کمتر است و رانتی بین 3الی 4میلیون برای هر کارت ملی ایجاد میکند. متولیان بانک مرکزی با این استدلال که یارانه ارزی باید برای مجموعه ایرانیان تخصیص داده شود، به دنبال توزیع یارانه ارزی به همه متقاضیان ایرانی هستند. طبیعی است یک چنین تصمیمی در شرایط تحریمی، باعث افزایش نوسانات بازار ارز میشود و بر التهابات بازار میافزاید. متاسفانه در کشور ما بهطور سیستماتیک، سوداگری ترویج میشود. در شرایطی که در هر جامعه، مدیران دولتی باید مردم را به سمت روشهای مولد هدایت کنند، در ایران بهطور سیستماتیک مردم را به سمت خرید حوالههای خودرو، ارز یارانهای، سکههای دولتی و...سوق میدهند. این نوع برنامهریزی باعث شده تا پروژههای مولد در کشورمان به دلیل نبود سرمایهگذاری مناسب در محاق قرار بگیرند و صاحبان واحدهای تولیدی نیز آرام آرام واحدهای تولیدی خود را تعطیل و آن را تبدیل به انبار اقلام قاچاق و وارداتی میکنند. این خروجی تصمیماتی است که سیستم پیش از این در زمینه ترویج سوداگری و دلالی گرفته است. ایرانیان عادت کردهاند که صبح از خواب بیدار شوند و خود را به صف خرید دلار، حواله خودرو و...برسانند. همانطور که اشاره شد، بانک مرکزی بیشتر از اینکه به دنبال کنشگری در بازار ارز باشد، در نقش یک واکنشگر ظاهر میشود. وقتی هر روز تا ساعت 11 نرخ ارز توسط بانک مرکزی اعلام نمیشود به چه معناست؟ یعنی بانک مرکزی منتظر است تا دلالان بازار فردوسی نرخ ارز را مشخص کنند، بعد بانک مرکزی همان نرخ را به عنوان نرخ رسمی خود اعلام کند؟ با یک چنین وضعیتی به نظرم دولت در وهله نخست باید هرچه سریعتر مشکل تحریمهای اقتصادی را حل و فصل کند و در مرحله بعد از راهبرد ارزی خود پردهبرداری کند. در شرایط فعلی انکار اثرات تحریمهای اقتصادی بیشتر از اینکه فایدهای برای اقتصاد و معیشت داشته باشد، بر حجم مشکلات میافزاید. اعلام سیاستهای ارزی هم به کارشناسان کمک میکند تا نسبت دولت را با برنامههای اعلامیاش مورد سنجش قرار دهند و از طریق نقدهای تخصصی به دولت برای بهبود عملکردش کمک کنند.