هشدار درباره تحمیل شوک‌درمانی به دولت

۱۴۰۰/۰۶/۲۹ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۸۲۲۸۱
هشدار درباره تحمیل شوک‌درمانی به دولت

نشست مجازی رونمایی از کتاب «مالیه روح مشروطه است» اثر میکاییل عظیمی توسط موسسه دین و اقتصاد به فرصتی تبدیل شد تا دکتر فرشاد مومنی، اقتصاددان نهادگرا نسبت به دیکته شدن «شوک‌درمانی» از سوی جریانی ذی‌نفوذ به دولت سیزدهم هشدار دهد. استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، اینکه منشأ نقدینگی در کسری بودجه دولت ریشه دارد را رد کرد و آن را به سیاست‌های غلط دولت‌ها در «شوک‌درمانی» نسبت داد. به گفته او، «سهم شوک قیمت‌های کلیدی به ویژه نرخ ارز و قیمت حامل‌های انرژی از رشد غیر متعارف نقدینگی در ایران به مراتب از سهم کسری بودجه دولت بزرگ‌تر است.» دکتر مومنی در همین حال اظهار کرده که یارانه پنهانی در اقتصاد ایران وجود ندارد. این در حالی است که طی دهه 90، به دلیل دو شوک بزرگ تحریمی به درآمدهای نفتی کشور در سال‌های 90 تا 92 و از سال 97 تاکنون، مهم‌ترین منبع ارزی اقتصاد ایران دچار نقصان شده است. از سوی دیگر، بررسی‌ها نشان داده است که ثروتمندان به دلیل استفاده بیشتر از انرژی (بنزین، برق و...) - که با قیمت‌های یارانه‌ای از سوی دولت عرضه می‌شود- بیشتر از افراد طبقه متوسط و ضعیف جامعه از یارانه حامل‌های انرژی که به یارانه‌های پنهان معروف شده‌اند، بهره می‌برند و اساسا یکی از دلایل کسری بودجه دولت‌ها نیز اعطای چنین یارانه‌هایی به همه اقشار جامعه است. از همین رو است که اقتصاددانان معتقد به جریان اصلی بر این باورند که با واقعی شدن قیمت حامل‌های انرژی، باید دست ثروتمندان از یارانه‌های پنهان کوتاه شود و در مقابل، دولت از روش‌های دیگر، از اقشار آسیب‌پذیر حمایت کرده و انرژی مورد نیاز آنها را حتی به صورت رایگان تامین کند.

  ضعف اندیشه در دولت سیزدهم

در ابتدای این نشست فرشاد مومنی استاد اقتصاد گفت: تحت شرایط بسیار خاص، ساختار ویژه‌ای از قدرت و ثروت بر کشور مسلط شده است. آنها ادعاهای خیلی بزرگی را مطرح کردند اما به دلیل پدیده وابستگی به مسیر طی شده و به دلیل ضعف اندیشه‌ای مفرطی که در این دولت مشاهده می‌شود این خطر وجود دارد که به زودی تمام ایرانیان برای همه کسانی که پیش از این دولت مسوولیت داشتند طلب مغفرت و رحمت کنند. بنابراین صرف‌نظر از آن ماجراهای باندی و جناحی مساله اساسی‌تر، مساله کشور، مردم و آینده ما است که به ما نهیب می‌زند و می‌گوید باید به اینها بفهمانیم که گرفتاری کشور به صرف جابه‌جایی افراد حل و فصل نمی‌شود. ما نقصان‌های معرفتی و فساد و نابرابری شکنندگی‌آوری را تجربه می‌کنیم که باید فکری برای آنها کنیم. ما فعلاً به جنبه‌های اندیشه‌ای معطوف‌ شویم.

  نتیجه تصمیم‌گیری‌ها در مقابل اهداف 

مومنی افزود: من روی خودم را به نظام تصمیم‌گیری‌های اساسی کشور می‌کنم و می‌گویم اکنون زمان آن است که نگاهی به تصمیمات کلیدی سه دهه گذشته بیندازید. بدون استثناء تمام تصمیم‌گیری‌‌های کلیدی ما درست در نقطه مقابل اهداف اعلام شده نتیجه داده است. ما با یکی از بی‌سابقه‌ترین و خطرناک‌ترین ابعاد شکست سیاست‌گذاری روبرو هستیم. آن چیزی که مساله را بسیار تکان‌دهنده‌تر می‌کند اینکه طی سه دهه گذشته روی هر موضوع سیاستی که بیشتر حیثیت و مشروعیت خودشان را خرج کرده‌اند شدت شکست و فاجعه‌آفرینی‌اش بیشتر بوده است. باید همه بفهمند، نه مساله ایران مساله افراد است که با جابه‌جا شدن آنها مشکلات حل و فصل شود و نه با جابه‌جا شدن باندها و جناح‌ها مساله حل می‌شود.  

باید یک آراستگی و پیراستگی معرفتی و منفعتی در ایران تدارک ببینیم و تا زمانی که آن حل نشود روند قهقرایی ادامه پیدا خواهد کرد.  ما می‌گوییم نظام تصمیم‌گیری‌های اساسی کشور بخشی‌نگر، کوته‌نگر، منبع‌محور، تک‌‌بعدی‌نگر، رادیکال، غیر مشارکت‌جویانه و غیر علم‌محور است. وقتی می‌گوییم رادیکال است بدین معنا نیست که طرفدار عدالت اجتماعی هستند، نظام تصمیم‌گیری رادیکال یعنی نظام تصمیم‌گیری که می‌خواهد با شوک‌درمانی مسائل جامعه را حل و فصل کند. اگر دقت کرده باشید اکنون هم به دلیل اینکه در ایران مافیاهایی شکل گرفته‌اند، این مناسبات که در کلی‌ترین حالت می‌گوییم مناسباتی است که رکود تورمی را به ایران تحمیل می‌کند. گروه‌های پر نفوذ ذی‌نفعی پیدا شده که تا حدود زیادی ساختار قدرت را به تسخیر خودشان درآورده‌اند اکنون دوباره بسترسازی می‌کنند که راه نجات ایران از شوک‌درمانی می‌گذرد.

  ترساندن مسوولان از کسری بودجه!

مومنی بیان کرد: یکی از فرمول‌هایی که در ایران درباره‌اش کار می‌کنند بحث ترساندن مسوولان جدید از مساله کسری بودجه و نقدینگی است. دایم این ایده را ترویج می‌کنند که ماجرای کسری بودجه توضیح‌دهنده کل روند شکنندگی‌آور جهش‌های بی‌سابقه در نقدینگی در کشور است. آن چیزی که آقای دکتر قاسمی عزیز مطرح کرد که باید از این دریچه بودجه را به مثابه یک نظام حیات جمعی دید به نظرم خیلی مهم است ما که در این حیطه تلاش می‌کنیم تمرکزمان را روی وجوه اندیشه‌ای قضیه بگذاریم. صرف نظر از متهم کردن به اینکه کسری مالی دولت چنین و چنان است و به چه گروه‌هایی چه منافعی می‌رساند بگوییم از جنبه اندیشه‌ای چه کاستی‌هایی دارد. دکتر شاکری در چند کار درخشان و ممتازشان که انتشار عمومی هم پیدا کرده با استناد به داده‌های رسمی نشان دادند، سهم شوک قیمت‌های کلیدی به ویژه نرخ ارز و قیمت حامل انرژی از رشد غیر متعارف نقدینگی در ایران به مراتب از سهم کسری بودجه دولت بزرگ‌تر است. پس کسانی که اینقدر غیرعادی علی‌رغم مستندات، دوباره همان حرف‌ها را تکرار می‌کنند بدین معنا است که می‌خواهند سهم سهل‌انگاری‌های سیاستی را برجسته کنند. اینکه چگونه شوک‌درمانی، واردات‌محوری افراطی و وام‌گیری خارجی با چه سازوکارهایی جهش‌های بی‌سابقه در نقدینگی ایجاد کرده‌اند و بعد از آنها نوبت به کسری مالی دولت می‌رسد. 

  انتقاد از توصیه به کاهش هزینه‌های دولت

این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: خود دعوت به اینکه دولت هزینه‌های خود را کاهش دهد در کشوری که بحران کرونا و تحریم‌ها را دارد درحالی که افراطی‌ترین سیاست‌گذارهای راست‌گرای دنیا در دوره حکومت خودشان شدیدترین تزریق‌های مالی و سیاست‌های کسری مالی دولت را دنبال کردند، قابل توجه است. در کل دوره پنجاه ساله گذشته شرایطی را تجربه می‌کنیم که مردم ایران از نظر امور حاکمیتی حکومت یکی از  بی‌پناه‌ترین ایام را سپری می‌کنند. در این شرایط تازه می‌گویند این را هم کم کن. غیر از اینکه این حرف‌ها غیرعلمی و فسادزا و بحران‌آفرین هستند بسیار ناجوانمردانه و ضدمردمی هم است. در کشوری که گزارش می‌دهند اوضاع تغذیه‌ای و بهداشت مردم چگونه است و بی‌پناهی‌شان در حیطه سلامت چگونه هست اینها می‌گویند دولت در همین حد کمتر از نیم‌بندی که کارهایی انجام می‌دهد ترک کند تا منافع آنها بهتر تأمین شود. بنابراین من واقعا استمداد می‌کنم که مساله را فقط مساله اقتصاددان‌ها تلقی نکنند. همه عالمان کشور از زاویه تخصصی خودشان مافیای رسانه‌ای که در راستای منافع مافیایی و علیه منافع ملی قلب واقعیت می‌کند، برملا کنند.

  یارانه پنهانی وجود ندارد!

مومنی با بیان اینکه موجی که تحت عنوان یارانه‌های پنهان راه انداخته‌اند یکی از بزرگ‌ترین دروغ‌هایی است که مطرح می‌شود، خاطرنشان کرد: آنچه یارانه پنهان می‌گویند جز بازی با نرخ ارز و تحولات حسابداری چیزی نیست در حالی که فاجعه آفرینی‌های انسانی و اجتماعی و محیط زیستی آن سه دهه در ایران تجربه شده و سوابق آن وجود دارد و نه فقط در ایران بلکه در بقیه دنیا هم سوابق آن وجود دارد که می‌توان یک به یک نگاه کرد. کتاب جهانی‌سازی و مسائل آنکه استیگلیتز نوشته را نگاه کنید. او می‌گوید فاجعه‌هایی که ماجرای شوک نرخ ارز در روسیه برای مردم پدید آورد این بود که شوک ناشی از این ماجرا از شوک ناشی از جنگ جهانی دوم برای سقوط بنیه تولیدی روسیه شدید‌تر بود. در دوره کمتر از 10 سال تعداد فقرای روسیه را نزدیک به 5 برابر کرد. فقط تجربه‌ها منحصر به ایران نیست تجربه بقیه دنیا هم در این زمینه وجود دارد.

  پنهان‌سازی عملکرد بانک‌های خصوصی

این استاد دانشگاه همچنین افزود: یکی دیگر از کارهای بسیار غیرمتعارفی که مافیای رسانه‌ای از طریق عمده کردن تک‌بعدی کسری بودجه و مساله نقدینگی مطرح می‌کند پنهان کردن آثار فاجعه‌ساز طرز عمل بانک‌های خصوصی است. من خیلی صریح و شفاف به مسوولان دولت فعلی عرض می‌کنم اگر فکر می‌کنید لگامی به بانک‌های خصوصی زده نشود راهی برای نجات ایران وجود دارد، قطعا در خطا هستید. من کاری کرده‌ام که منتشر خواهد شد. پنج نقطه عطف در قرن بیستم را بررسی کردم و دیدم در هر دوره‌ای که کشورها با بحران و تزلزل بنیه تولیدی روبرو بودند و رادیکال‌‌ترین و لیبرال‌ترین کشورها اولین کاری که انجام دادند بستن بانک‌های خصوصی و ملی کردن آنها بوده است. شیلی دوره آلنده این کار را انجام داده است. انگلستان و فرانسه بعد از جنگ جهانی دوم این کار را انجام داده‌اند. بحث چین و کمونیست و اتحاد شوروی نیست. چند وقت پیش کمیسیون اقتصادی مجلس یک کار جالبی را منتشر کرد. این گزارش دو داده منتشر کرد. برای اینکه ببینید بانک‌های خصوصی با ایران چه کرده‌اند از این دریچه نگاه کنید. یک دریچه‌اش را در دوره احمدی‌نژاد تماشا کردیم که او به وزیر اطلاعات گفت بررسی کن آشوبی که در بخش مسکن و سکه و دلار راه افتاده زیر سر چه کسی است؟ رد آن را در استکبار جهانی پیدا کن. وزیر اطلاعات گزارش عمومی داد و گفت کل این ماجرا زیر سر خودی‌ها است و منظور آن از خودی‌ها بانک‌های خصوصی بودند که اسم آنها خصوصی است ولی همگی به الیگارشی‌های شناخته‌ شده‌ای از نظر قدرت و ثروت وابسته هستند. در اردیبهشت 1400 کمیسیون اقتصادی مجلس می‌گوید نقش شوک‌درمانی، آزادسازی افراطی واردات، وام‌گیری ناسنجیده خارجی را در رشد نقدینگی کنار بگذارید، از نقطه آغاز فعالیت بانک‌های خصوصی در ایران یعنی از سال 1380 تا 1399 در یک دوره 20 ساله در حالی که رشد کل تولید در ایران بعد از دو دهه حدود 36 درصد و رشد نقدینگی 10 هزار و 250 درصد است. نسبت‌ها را نگاه کنید! نکته بسیار مهم‌تری که در این گزارش ذکر شده اینکه می‌گویند از وقتی که بانک‌های خصوصی آمدند بخش اعظم آنچه خلق پول از هیچ است ریشه در رفتارهای دولت ندارد. در این گزارش می‌گوید به ازای هر یک واحد خلق پول توسط سیستم بانکی دولت نزدیک به 7 واحد خلق پول توسط بانک‌های خصوصی اتفاقی می‌افتد. بی‌‌پشتوانگی و بی‌ضابطگی و بحران‌آفرینی و فاجعه‌سازی در ایران که اکنون مجال نیست توضیح دهم این ماجرا چگونه دور باطل کلاسیک را دامن می‌زند.

  بی‌سابقه‌ترین صنعت‌زدایی تاریخ  در 15 سال 

وی افزود: در تاریخ اقتصادی ایران از موج اول انقلاب صنعتی، حیاتی‌ترین دور باطل بازتولید‌کننده توسعه نیافتگی در ایران این بوده که ابتدا به خاطر بی‌اعتنایی ملاحظات بنیادی مثل امنیت حقوق مالکیت، ثبات اقتصاد کلان، پیش‌بینی‌پذیر شدن امور و... بنیه تولید دچار اضمحلال می‌شود. بنیه تولید که دچار اضمحلال شد 10 پیامد دارد. مهم‌ترین پیامد آن اینکه با اضمحلال بنیه تولیدی مالیه دولت دچار بحران می‌شود. او درباره تاریخ 250 ساله صحبت می‌کند و بحث امروز و دیروز و این فرد و آن فرد نیست که می‌گوید بنیه تولیدی با سهل‌انگاری‌ها و کوته‌نگری‌ها و اوصاف هفت‌گانه‌ای که گفتم ساختار قدرت در ایران دارد ابتدا بنیه تولیدی دچار انحطاط می‌شود. واقعا اگر مجال بود، می‌گفتم هم‌اکنون تولید صنعتی در ایران که دچار انحطاط وحشتناکی شده مهلک‌ترین ضربه را به نظام مالیات‌ستانی حکومت زده است. هم‌اکنون سهم تولید صنعتی با همه افتضاحات و شکنندگی‌هایی که پیدا کرده در کل درآمدهای مالیاتی دولت نزدیک 4 برابر سهم این بخش در تولید ناخالص داخلی کشور است. کسانی که برای منافع رانتی آدرس‌های عوضی می‌دهند، می‌خواهند تمام اینها را کنار بگذارند و نادیده بگیرند. تا وقتی الیگارشی‌های مالی و انحصارهای چند لایه ایجاد شده توسط بانک‌های خصوصی این‌گونه بی‌رحمانه به مقدرات کشور می‌تازند و درآمدهای نجومی بی‌زحمت کسب می‌کنند، معلوم است کشور با بحران سرمایه‌گذاری روبرو می‌شود؛ معلوم است کل سرمایه‌گذاری‌ها حتی قادر به جبران استهلاکات هم نیستند. بعدا ما باید پیامدهای تک‌تک اینها را زیر ذره‌بین بگذاریم که کشور باید چه هزینه‌هایی بپردازد تا لاشخور‌پروری متوقف شود. منظور از لاشخورپروری اهانت نیست، یعنی کسانی که از مسیرهای غیرمولد برخوردار می‌شوند. ما باید آنجا تکلیف‌مان را حل کنیم. شاید بتوان ساعت‌ها در زمینه بحران بنیه تولیدی صحبت کرد. اسناد رسمی همین حکومت می‌گوید بر اساس سند قانون برنامه چهارم برای دستیابی به رشد 8 درصدی با سالی 15.5 میلیارد دلار در سال 1383 دستگاه‌های رسمی برآورد کردند می‌توان کشور رشد 8 درصدی داشته باشیم. اکنون برآوردها می‌گوید با 200 میلیارد دلار هم نمی‌شود. اینکه می‌گویم بنیه تولیدی دچار انحطاط شده از طریق عمق وابستگی‌های ذلت‌آور به دنیای خارج که بنیه تولیدی ما پیدا کرده می‌توانید خیلی سریع رمزگشایی کنید. پس اگر بخواهید نجات پیدا کنید باید آن را حل کنید اینکه بازار بدهی درست کنید به معنای تسهیل پیشروی در باتلاق است. 15 سال پیش ما این حرف را می‌زدیم، گوش نمی‌کردند. پس راه اصولی رفتن به سمت جبران اشتباهات در بخش مولد است. اما مافیاها و گروه‌های ذی‌نفع اینها را هل می‌دهند تا به سمت شوک‌درمانی و بدهکار کردن بیشتر حکومت و انحطاط بیشتر تولید بروند بعد اثر عملی آن صرف نظر از اینکه نِیت این را داشته باشند یا نه در طول تاریخ ایران این بوده که حکومت کوته‌نگر به جای اصلاح‌های بنیادی هر چه دارد را می‌فروشد بعد از اینکه آن تمام شد به سمت بیرونی‌ها دست دراز می‌کند. به دلیل اینکه نمی‌تواند اصل و فرع طلب‌های بیرونی‌ها را بدهد و کارهای که می‌تواند با مردم ایران انجام بدهد نمی‌تواند با خارجی‌ها انجام بدهد. مسیر انحطاط در بنیه تولیدی، افلاس و ورشکستگی مالی، بدهی خارج، تحت‌الحمایگی است. این همان چیزی هست که 250 سال در ایران تجربه می‌شود و اکنون این خطر بیخ گوش ما قرار دارد. 

  عملکرد مجلس بدتر از دولت دوازدهم

این اقتصاددان نهادگرا، در ادامه خطاب به حکومتگران و به ویژه مسوولان قوه مجریه گفت: تسخیرشدگی نظام تصمیم‌گیری‌ها به دست گروه‌های غیرمولد بحث امروز و دیروز نیست. لایحه بودجه سال 1400 که نوشته شده بود مجلسی که می‌گفت از بیخ و بن آن دولت را قبول ندارد، بدتر کرد. در چارچوب بازتولید مناسبات در کل ساختار قدرت به نظر می‌رسد تفاهمی وجود دارد. من با جزییات نوشته‌ام اینها برای بالا نگه داشتن نرخ ارز و جلوگیری از تخلیه حباب‌ها در همه‌ چیزهایی که به حیات و زندگی مولدها و عامه مردم وجود دارد از چه ترفندهایی استفاده کردند و تازه می‌گویند کافی نیست و برای موج‌های جدید در این زمینه دوباره بسترسازی می‌کنند و ماجرایی که تحت عنوان مسابقه سفله پروری بین کاندیداهای ریاست جمهور است. به جای اینکه مشارکت مردم را تسهیل کند تا عزت نفس در ارتقای بنیه تولیدی نقش داشته باشند رقابت‌ها سر این بود که ما چقدر می‌دهیم. اینها صداقت نداشتند که صاف بگویند می‌خواهیم از طریق شوک‌درمانی تامین کنیم. یک نفر اسم آن را با آرایش کردن، حامل‌ها گذاشته بود. یک نفر اسم آن را سازماندهی یارانه‌های پنهان گذاشته بود. هر کدام اسمی برای آن گذاشته بودند. اما اصل ماجرا اینکه اینها می‌خواهند ایران را با شوک‌درمانی به سمت انحطاط و افلاس و تحت‌الحمایگی حرکت کنند. حکومتگرها بعد از 30 سال بازی خوردن اکنون وقت آن است روی ترمز بزنند و جدی و منصفانه و عالمانه به این قضیه نگاه کنند. گزارش‌های رسمی که سازمان برنامه و بانک مرکزی منتشر کردند، می‌گوید به ازای هر یک واحد کسب درآمد از محل شوک قیمت‌های کلیدی هزینه‌های مصرفی دولت با ضریب 3.5 برابر افزایش پیدا می‌کند. سرعت و شتاب مسیر انحطاط و افول و افلاس و فلاکت برای دولت بیشتر از بنگاه‌های تولیدی و خانوارها است. این بیانیه حزب رادیکال نیست بلکه گزارش اقتصادی سال‌های مختلف منتشر شده توسط سازمان برنامه و خلاصه تحولاتی هست که بانک مرکزی منتشر می‌کند.