سیلی اقتصاد بر چهره سیاست
محسن عباسی
این روزها که از یک طرف خبر حضور دهها هزار ایرانی در ترکیه برای حضور در بازارهای بلکفرایدی منتشر شده و از سوی دیگر اخبار دال بر سرمایهگذاری دامنهدار ایرانیان در بازار مسکن ترکیه رسانهای میشود، بد نیست نگاهی به مسیری که اقتصاد این کشور در حوزه تصمیمسازیهای کلان طی میکند انداخته شود. از جهاتی خاص اقتصاد ایران و ترکیه همواره از هم اثر میپذیرفتند و بر یکدیگر اثر میگذاشتند. بسیاری از تحلیلگران زمانی که قصد مقایسه تطبیفی جایگاه اقتصاد کشورمان با نمونههای مشابه را دارند، ترکیه در کنار کشورهایی چون پاکستان، عربستان، عراق و...معمولا در این ارزیابیها بیشتر مورد توجه قرار میگیرد. اما این روزها اقتصاد ترکیه نیز دستخوش فراز و فرودهای فراوانی است. سقوط لیر ترکیه در مقایسه با دلار امریکا به دلیل برخی سیاستهای تنشزای رییسجمهور این کشور باعث شده تا توجه تحلیلگران نسبت به تصمیمسازیهای اقتصادی این کشور جلب شود.شخصا معتقدم، تحلیلگران و اساتید دانشگاهی میتوانند اقتصاد ترکیه را (به عنوان درس پیشنیاز) در کلاسهای case study مورد بررسی قرار بدهند. کشوری که تختگاز به سمت تخریب دستاوردهای چند دههای خود در حال حرکت است و دسترنج یک عمر اصلاحات و پیشرفت اقتصادی را در مدت کوتاهی به سمت نابودی میبرد. اقتصاد ترکیه در شرایطی قرار گرفته که نرخ برابری دلار در مقابل لیر به بیش از ۱۱ رسیده است. جدای از اینکه این نرخ نوسان تاریخی و طی سالهای اخیر سابقه نداشته است، بلکه باید گفت سرعت سقوط ارزش لیر نیز در ماههای اخیر بیشتر شده است و دورنمایی تیره از آینده را برای مردم این کشور تصویرسازی میکند. سال 97 بود که مردم ترکیه در راستای حمایت از مسوولان اجرایی اقدام به آتش زدن نمادین اسکناسهای دلار خود میکردند، اما امروز افکار عمومی این کشور نسبت به دخالتهای دستوری مسوولان اجرایی در اقتصاد گلایهمند است و از هر فرصتی برای انتقاد و اعتراض به نحوه تصمیمسازیهای این کشور استفاده میکند.در واقع اردوغان با برکناری مدیران بانک مرکزی که مخالف کاهش نرخ بهره بودند و دستوری کردن نرخ بهره بانکی به دنبال دخالت در اقتصاد برآمد که نتیجه این اقدامات دستوری، امروز به وضوح قابل مشاهده است. اما از منظر سیاسی نیز بازی با کارت روسیه و ماجرای خرید سامانه دفاعی از روسیه اوضاع را برای اقتصاد ترکیه بدتر کرده است. در این معرکه اقتصادی، کنوانسیون fatf نیز این کشور را وارد لیست خاکستری کرده که بزرگترین هشدار به سرمایهگذاران خارجی و بانکها در خصوص اقتصاد ترکیه است. تا اینجای کار احتمالا برخی مشابهتها میان مشکلات اقتصادی ترکیه و مشکلاتی که اقتصاد ایران با آن دست به گریبان است، مشاهده میشود. واژههایی چون بخشنامههای دستوری، نرخ بهره، تورم افسارگسیخته، کاهش ارزش پول ملی و...برای مردم هر دو کشور آشنا است.اقتصاد دستوری و شعاری، عدم استقلال بانک مرکزی و دخالت سیاسیون در اقتصاد، تاریک شدن روابط بینالملل و تاثیر آن در اقتصاد و از بین رفتن اعتماد عمومی، مهمترین مسائل اقتصاد ترکیه بوده است. واقع آن است که این اتفاقات سیلی اقتصاد بر چهره سیاست است. این یعنی اقتصاد هم مانند پزشکی یک علم است و اگر فردی رگ اشتباهی را ببُرد یا درمان اشتباهی در پیش بگیرد جان بیمار به خطر میاندازد. اقتصاد فعلی جهان دیگر یک اقتصاد مبتنی بر مرزهای داخلی نیست حتی محدود به خود اقتصاد نیست.اقتصاد با فرهنگ گره خورده، با سیاست آمیخته شده، در اجتماع جریان دارد، روی ورزش تاثیر میگذارد و... در واقع اقتصاد یک جعبه با چند خانه مشخص نیست که مثلا یک بخش را بدون توجه به بخش دیگر بتوان دستکاری کرد. اقتصاد یک رشته سیم میان یک کلاف در هم پیچیده است. وقتی میخواهید رشته سیم اقتصاد را بیرون بیاورید، رشته سیمِ سیاست هم با آن بیرون میآید، رشته سیم فرهنگ هم به آن گره خورده است. هر کدام را که تکان میدهید بقیه رشته سیمها هم حرکت میکنند و تاثیر میپذیرند. اقتصاد یک موجود زنده است، یک علم است. اگر از آن درست استفاده کردیم ما را به عرش میرساند اما اگر راه را کج برویم بر زمینمان میکوبد، پایههای ساختارهای موجود را میلرزاند و اعتماد مردم را سلب میکند. نیازی به توضیح بیشتر نیست هیچکس بهتر از ایرانیان نمیداند چه فضایی در انتظار اقتصاد ترکیه و اردوغان است. یا برگشت به عقلانیت و یا...