تپشهای قلبش را ببخش
با اهدای عضو هر بیمار مرگ مغزی 8 انسان نجات پیدا میکنند
گلی ماندگار|
هنوز باور نمیکند که دختر جوانش با یک سردرد ساده به بیمارستان آمده و حالا بدون هیچ حرکتی روی آن تخت افتاده و با کمک دستگاه نفس میکشد و پزشکان هم از بازگشت او به زندگی قطع امید کردهاند. آوا تنها 24 سال دارد. تنها دختر خانوادهای 4 نفره است و حالا سه نفر دیگر با چشمانی اشکبار از پشت شیشههای اتاق آیسییو به او نگاه میکنند. پدر، مادر و برادرش. هیچ کدام باورشان نمیشود که چند لحظه قبل دکتر به آنها گفته که بازگشت آوا غیر ممکن است و او مرگ مغزی شده... باورشان نمیشود که در مورد اهدای اعضای آوا با آنها صحبت کردهاند. تصور اینکه تن جوانشان را برای اهدای عضو تکه پاره کنند اصلا خوشایند نیست اما...
آنها تصمیم میگیرند، حالا که آوا رفته آنها میتوانند چندین آوای دیگر را از مرگ نجات دهند، چرا که نه؟! مگر دخترشان پر از شور زندگی و امید نبود، پس چرا این همه عشق را به دیگران هدیه ندهند. پدر و مادر با چشمانی اشکبار برگههای رضایت نامه را امضا میکنند. آوا جان 4 بیمار را نجات میدهد و راهی خانه ابدیاش میشود. اما این تمام ماجرا نیست...
بسیاری از خانوادهها وقتی مساله اهدای عضو عزیزانشان به میان میآید نمیتوانند با موضوع کنار بیایند، آنها ترجیح میدهند پیکر عزیزشان را بدون هیچ خللی به خاک بسپارند، در آن لحظههای تلخ اینکه بخواهند به نجات جان افراد دیگر فکر کنند برایشان سخت و طاقتفرساست به همین خاطر است که همیشه تعداد زیادی از افراد بیمار در انتظار اهدای عضو میمانند و جانشان را از دست میدهند. این رقم با توجه به بیماران مرگ مغزی در کشور به نسبت بالا است و در تمام این سالها هنوز اهدای عضو به عنوان یک عمل انسانی برای خیلی از خانوادهها جا نیفتاده است. شاید به همین خاطر است که برخی افراد کارت مخصوص اهدای عضو را دریافت میکنند، اما حتی داشتن این کارت هم نمیتواند باعث شود که رضایت خانوادهها در هنگام مرگ تاثیرگذار نباشد.
هزاران بیمار منتظر اهدای عضو
براساس برآوردها در کشور ما حدود ۱۴ تا ۳۰ هزار بیمار منتظر اهدای عضو هستند و از این تعداد روزانه ۷ تا ۱۰ نفر فوت میکنند. اهدای عضو اگرچه در مواقع زنده بودن فرد نیز امکانپذیر است اما عمده افرادی که با بخشیدن یکی از اعضای حیاتی بدنشان به فرد یا افراد دیگری، حیات میبخشند، کسانی هستند که دچار مرگ مغزی شدهاند. مرگِ مغزی به وضعیت غیرقابل بازگشت همه عملکردهای مغز اطلاق میشود که در چنین وضعیتی همه نورونهای مغز تخریب میشوند و یکی از معیارهای قطعی تعیینکننده مرگ است؛ در نتیجه امکان بهبودی و بازگشت بیمار مرگ مغزی به هیچ عنوان وجود ندارد.
نجات جان 8 بیمار و رهایی 53 نفر
از معلولیت
بر اساس نظر متخصصان، هر فرد مرگ مغزی میتواند با اهدای اعضای حیاتی خود جان ۸ نفر را نجات دهد و با اهدای نسوج (از جمله قرنیه، پوست، تاندون و...) ۵۳ نفر را از معلولیت برهاند.در کشور ما اگرچه سابقه پیوند اعضا به بیش از ۸ دهه میرسد اما فرآیند قانونی شدن آن در سال ۱۳۷۲ در مجلس چهارم آغاز شد. در این سال لایحه «اجازه پیوند اعضای بدن فوتشدگان در موارد خاص» تقدیم مجلس شورای اسلامی شد اما به تصویب نرسید؛ تا اینکه در پی فتاوی مراجع عظام تقلید مبنی بر مجاز بودن این امر و براساس نیاز جامعه، مجلس شورای اسلامی کلیات طرح پیوند اعضاء از مرگ مغزی را در آبانماه ۱۳۷۸ به تصویب رساند و در ۱۷ فروردین ماه ۱۳۷۹ این طرح در شورای نگهبان مصوب و ۲۴ خرداد همان سال این قانون ابلاغ شد.
اهدای عضو یک چهارم بیماران مرگ مغزی
فاطمه تولایی، متخصص قلب در این باره به «تعادل» میگوید: بر اساس آمارهای اعلام شده در ایران سالانه بین ۵ تا ۸ هزار مرگ مغزی رخ میدهد که عمده آنها مرتبط با تصادفهای جادهای است. از این میزان بین ۲هزار و۵۰۰ تا ۴ هزار نفر مرگ مغزی شده، قابلیت اهدای عضو دارند اما بهطور متوسط سالانه فقط حدود یکهزار مورد منجر به اهدای عضو میشود. به این ترتیب فقط یک چهارم بیماران مرگ مغزی اعضایشان اهدا میشود و بقیه از بین میروند. از سوی دیگر هر ساله بر تعداد افرادی که نیاز به اهدای عضو دارند بیشتر میشود اما روند اهدا تقریبا ثابت است و به این ترتیب باز هم تعداد زیادی از بیماران در لیست انتظار باقی میمانند و جان خود را از دست میدهند. او در بخش دیگری از سخنانش میگوید: البته خوشبختانه ایران یکی از کشورهایی است که در آسیا شاخص قابل قبولی از نظر اهدای عضو دارد و تقریبا در بالای جدول رده بندی قرار گرفته اما نسبت به کل دنیا جایگاه ایران در اواسط جدول است و هنوز برای اینکه بتوانیم مساله اهدا عضو در کشور را حل کنیم نیاز به کارهای زیادی از جمله اطلاعرسانی و فرهنگسازی داریم. از سوی دیگر اینکه بتوانیم اعضای اهدا شده را سالم به بیماران نیازمند برسانیم نیز خود مساله دیگری است که باید به آن توجه داشت. متاسفانه بارها اتفاق افتاده که با سهل انگاری، اقدام نکردن به موقع برای ارسال عضو و اشتباهات رخ داده در انتخاب افراد عضو اهدایی از دست رفته است.
جایگاه ایران بر اساس آمارها
براساس نظر نهادها و مراکز علمی و تخصصی کشور، تعداد بیماران نیازمند به عضو پیوندی در کشور از ۱۴ هزار تا ۳۰ هزار نفر متغیر است و «انجمن اهدای عضو ایرانیان» این رقم را بیش از ۲۵ هزار نفر برآور میکند. نکته امیدوارکننده شاخص اهدای عضو در کشورمان است که براساس تعداد اهدای عضو در سال، به ازای هر یک میلیون نفر، محاسبه میشود و ایران با نمره ۱۴.۳ در رتبه بالای آسیا و میانه جدول جهانی قرار دارد. این شاخص بالاتر از بسیاری از کشورهای منطقه مانند ترکیه، کویت، چین، قطر، امارات، ژاپن و ... است. از آغاز اهدای عضو در کشور تا پایان سال ۱۳۹۹، نزدیک به ۷۰ هزار عضو اهدا شده است و براساس آمارهای مستند، بیشترین عضو اهدایی به ترتیب عبارت بودهاند از کلیه، کبد، قلب، ریه، لوزالمعده، روده و ... . در سالهای اخیر با توجه به کار رسانهای گسترده، روند تقاضا برای دریافت کارت اهدای عضو شتابی مناسب داشته است؛ بهگونهای که اگر پیش از این فقط ۱۰ درصد مردم کارت اهدای عضو داشتند، تا اسفند ۱۳۹۹ این رقم به ۱۸ درصد جمعیت بالغ کشور رسیده است؛ البته هنوز فاصله زیادی با برخی کشورها داریم.
تعداد زیادی از افراد معنی واقعی مرگ مغزی را نمیدانند
تنها یک سوم افراد بالغ کشور درباره معنای واقعی مرگ مغزی اطلاع دارند و میتوانند در لحظه حادثه تصمیم درستی بگیرند و در بیشتر مواقع تیمهای اهدای عضو ناگزیر به تلاش برای اطلاعرسانی درست هستند تا «شاید» برخی خانوادهها راضی به اهدا شوند. در همین زمینه آمار رضایت به اهدای عضو (و نه دریافت کارت اهدا) در سال ۱۳۸۳ در کشور پنج درصد بود و سال ۱۳۸۹ به حدود ۳۳ درصد رسید؛ این آمار به تدریج افزایش یافته و در حال حاضر متوسط کشوری رضایت از اهدای عضو به ۷۰ درصد رسیده اما متاسفانه به همین میزان، اهدای نهایی عضو، عملیاتی نشده است.
ضرورت درک تفاوت کما با مرگ مغزی
بر اساس برآوردها، تنها یک سوم افراد بالغ کشور درباره معنای واقعی مرگ مغزی اطلاع دارند و میتوانند در لحظه حادثه تصمیم درستی بگیرند و در بیشتر مواقع تیمهای اهدای عضو ناگزیر به تلاش برای اطلاعرسانی درست هستند تا «شاید» برخی خانوادهها راضی به اهدا شوند. در یک مطالعه پژوهشی، مشخص شده فاصله زمانی رضایت خانواده به اهدای عضو عزیزانشان از زمان مرگ مغزی، بین ۳ تا ۶ ماه متغیر است. یک معضل مهم در این فرآیند، درک درست معنای مرگ مغزی و تفاوت آن با کماست؛ اگر در حالت کما امید نسبی به بازگشت بیمار به زندگی وجود دارد، در مرگ مغزی به دلیل ضایعه یا ضربهای که به بافتهای اصلی مغز وارد شده، خون دیگر به مغز نمیرسد؛ سلول میمیرد و متلاشی میشود و به مرور اعضای حیاتی بدن از بین میروند بهگونهای که دیگر امکان بازگشت به زندگی وجود ندارد. به این ترتیب گام نخست برای افزایش رضایت و تمایل خانوادهها به اهدای عضو، پذیرش موضوع مرگ مغزی و درک تفاوت آن با کما و دیگر حالتهای ناتوانکننده است. براساس برخی پژوهشها عدم «پذیرش مرگ مغزی» مهمترین مانع در رضایت خانواده در اهدای عضو است و در ردیفهای بعدی، شاخصهایی همچون «تعاملات خانوادگی»، «باورها و انگیزهها» و ... موثرند.
ارگانهای حیاتی که دفن میشوند
فقط در سال ۱۳۹۸، از ۲۰۰۰ اهداکنندهای که قابلیت اهدا داشتند، ۷ هزار و ۲۳۰ ارگان قابل پیوند همراه با اجساد دارندگان، خاک شدهاند در حالیکه میشد با فرهنگسازی گسترده، زندگی را به آنها بازگرداند.در دو سال گذشته یعنی در سالهای ۹۸ و ۹۹ هر سال حدود ۸ هزار نفر از منتظران عضو، جان خود را از دست دادهاند.موضوع دیگر درباره شرایط قانونی پیوند عضو است که حتی اگر فردی در زمان حیات، کارت اهدا داشته باشد، یعنی رضایت کامل به پیوند اعضایش در صورت مرگ مغزی داشته باشد، باز هم لازم است خانواده او رضایت خود را اعلام کنند که در موارد زیادی این اتفاق رخ نمیدهد؛ به نظر میرسد با تصویب قانونی که رضایت فرد را نه در سن قانونی، حداقل از ۲۵ سال به بالا، برای اهدا کافی میداند، میتوان جلوی بسیاری از مرگهای بیماران را گرفت.