آینده بورس چه میشود؟
تعادل|
نرخ دلار در بازار آزاد را میتوان یک سیگنال قوی برای بازارسرمایه دانست. عدم واکنش شاخص کل به دلار باعث شده که مسیر بازار اصلاحی باشد. با این وجود به نظر میرسد که کاهش ارزش ریال و افزایش نرخ دلار در بازار آزاد باعث شود میزان سرمایهگذاری در بورس کاهشی شود.
باتوجه به سابقه تاریخی بازار، مهمترین و اساسیترین عامل تعیینکننده در کنش بورس تغییر روند و جهتگیری ارز در بازار بوده، رفتار چند هفته گذشته بازار سهام نشانههای واگرایی قابل ملاحظهای از مسیر ارز نشان داده، تا جایی که این ابهام را در ذهن بخش مهمی از سرمایهگذاران مطرح کرده که آیا این رابطه تاریخی تضعیف شده یا کماکان پابرجاست؟ مطالعه دقیقتر روند گذشته نشان میدهد که در اغلب نمونهها، در فاز نخست سیکل تضعیف معنادار ریال، واکنش بورس کند و تا حد زیادی تدریجی بوده است. به این ترتیب، با آغاز کاهش ارزش ریال، لیست بلند بالایی از ریسکهای حاکم بر بورس و توجیهات عدمواکنش قیمت سهام مطرح میشود که مقارن با یک دوره کاهش قابل ملاحظه ارزش دلاری سهام است.
با این وجود، رفتار بعدی بازار، پس از یک وقفه کوتاه، عبارت از خیزش سمت تقاضا و تبدیل آن به یک دوره رونق مستحکم است که نهتنها اثر کاهش ارزش پول را جبران کرده بلکه در مواردی موجب بیشپرتاب قیمت سهام شده است. در شرایط فعلی نیز شباهت زیادی با دورههای اولیه بیتفاوتی به کاهش ارزش ریال به چشم میخورد، بهنحوی که در ۳ماه گذشته، بازار سهام حدود ۲۱درصد از ارزش ارزی خود را از دست داده است. با این حال، بورس تهران نهتنها در رکود عمیق فرو رفته است بلکه لیست بلند بالایی از دلایل رکود و عدمخوشبینی نسبت به روند آتی نیز در بین کارشناسان مطرح میشود. این در حالی است که بنا بر تجربه تاریخی، در صورتی که مسیر فعلی کاهش ارزش ریال ادامه یابد، زمینه واکنش بازار در کوتاهمدت فراهم خواهد شد؛ واکنشی که معمولا به صورت غیرمترقبه و مقارن با اوج بدبینی در میان سرمایهگذاران روی میدهد. به هرحال با مولفههای موجود انتظار میرود که بورس صعودی شود اما؛ وضعیت تغییر کرده و هر روز شاهد اصلاح این بازار هستیم. همواره نرخ دلار تاثیر بسزایی در معاملات داشته و بازار این روزها عدم واکنشها را دنبال میکند.
رابطه دلار و بورس چیست؟
سحر حیدری، کارشناس و فعال بازارسرمایه در این خصوص نوشت: رابطه دلار با بورس یک رابطه کاملا مستقیم است؛ به نحوی که با رشد قیمت دلار در بازار آزاد، بورس هم رشد میکند. یکی از دلایل این رشد قیمت ارز این است که بانک دچار تورم میشود، اگر هم تورم ایجاد شود، دارایی شرکتها با افزایش ارزش ناگهانی و بالایی مواجه میشود. ممکن است داراییهای این شرکتها، زمین آنها یا ابزارآلاتی باشد که در اختیار دارند، طبیعتا با افزایش سرمایه نیز ارزش شرکتها افزایش پیدا میکند. یکی دیگر از دلایل این افزایش قیمتها، جهش تورمی تولیدات یک شرکت است که آن شرکت را رشد میدهد، همانطور که اگر قیمت آهن رشد کند، قیمت کارخانه فولاد هم بالا میرود. دلیل دیگری که برای این مساله متصور هستیم این است که بسیاری از شرکتهای حاضر در بورس صادراتمحور هستند که درآمدشان را با ارز کسب میکنند. این رشد دلار روی معدنیها، فولادیها و پالایشیها که صادرات انجام میدهند، تاثیر بسیار مثبتتری میگذارد.
در بعضی شرکتها نیز که قیمت مواد اولیهشان با ریال محاسبه میشود و فروششان نیز به صورت ریالی انجام میشود، روند کمی متفاوت است. در این شرایط این مساله بهدلیل کاهش روزافزون ارزش پول ملی، میتواند تاثیرات منفی زیادی در کوتاهمدت بهدنبال داشته باشد، اما در بلندمدت تاثیرات تورمی بسیار بیشتری خواهد داشت و اگر بخواهیم نگاه کلانتری به این موضوع داشته باشیم باید بدانیم که پول هوشمند و بسیار بزرگی در کشور ما وجود. این پول هوشمند در روال سالهای گذشته در بازارهای گوناگون در حال حرکت است که بسیاری از موارد و فاکتورهای اقتصادی را تحتالشعاع قرار میدهد. بهطور مثال، این نوع معاملات نرخ دلار را از ۲۲ هزار تومان تا مرز ۳۰ هزار تومان هم بالا میبرد و در این نقل و انتقالهاست که نوسانگیری بسیار پرمنفعتی نیز شکل میگیرد. پس از مدتی هم این پول هوشمند از حوزه ارز یا دلار خارج میشود و مثلا به سمت بازار سرمایه میرود تا در آن حوزه نیز به نوسانگیری ادامه دهد. طبیعتا در روزهای اول ورود این پول قدرتمند به بازار بورس و اوراق بهادار، شاهد این خواهیم بود که شاخص کل با رشد بسیار خوبی هم مواجه میشود اما بعد از اینکه صاحبان این پول هوشمند به خواستههای خود رسیدند، باردیگر سرمایه عظیم خود را از بازار بیرون میکشند و به ناگاه بازار سقوط هولناکی را تجربه میکند. حالا در این بین برخی از سهامداران باهوش عمل میکنند و سوار بر این امواج، سودهای بسیار بالایی را نیز به دست میآورند اما برخی دیگر بهدلیل این نوسانگیری بزرگ دچار ضررهای بسیار سنگینی میشوند که جبران آنها تقریبا غیرممکن خواهد بود. این چرخه همیشه ادامه دارد و رشد قبلی بورس هم دقیقا به همین صورت ایجاد شد. این پول بزرگ و هوشمند کنار پول مردم عادی بورس را به اینجا رساند. وقتی که صاحبان پول هوشمند بهجایی که میخواستند بازار را رساندند، ناگهان سرمایه اصلی کشور را از بورس خارج کردند و بار دیگر با این اقدام خود سود بسیار کلانی را به دست آوردند.
بازار چگونه میشود؟
رضا جعفری، کارشناس بازارسرمایه در خصوص روند بازار سرمایه میگوید: برای بهبود وضعیت بورس دولت و مجلس برنامههایی را در برنامه بودجه در نظر گرفتهاند که از مهمترین آنها میتوان به معافیت مالیاتی شرکتها اشاره کرد. در این صورت احتمال کاهش سود صنایع نیز وجود دارد که در نهایت میتوان گفت بر اساس مدلهای ارزشگذاری در بورس، قیمت سهام کاهش خواهد یافت. از طرف دیگر بخشی از کسری بودجه دولت با فروش اوراق تأمین میشود که پایان امسال حدود ۱۰۰ همت باقی مانده و دوباره سال بعد با فروش اوراق و نتایج آن مواجه هستیم.
وی ادامه میدهد: این روزها با افزایش مقدار تورم، خرید و فروش در بورس کاهش یافته و نقدینگی از بازار در حال جمع شدن است، ضمن اینکه در کنار این دو عامل منفی، متغیرهای پولی هر چند که به نفع اقتصاد کشور نیستند، اما از عوامل مثبت و تاثیرگذار بازار به حساب میآیند. با ثابت ماندن سود شرکتها به شرط تصویب قوانین بلندمدت در سال آینده، افق نرخ دلار صعودی و در سودآوری شرکتها تاثیرگذار خواهد بود.
این کارشناس بازار سرمایه توضیح میدهد: از مشکلات مهم دیگر بازار سرمایه این است که در زیرساخت شرکتها به خصوص آب، برق، گاز و... در چند سال گذشته سرمایهگذاری انجام نشده و تولید این صنایع با کاهش و افت شدیدی مواجه شده اند؛ در واقع شرکتی وجود ندارد که با توان بالا و حداکثر ظرفیت خود کار کند. اکثر شرکتهای بزرگ بازار سرمایه حدود ۸۰ درصد از ظرفیت خود را به کار میگیرند و این عمل به دلیل بالا بودن اهرم عملیاتی در سودآوری شرکتها بسیار تاثیرگذار است. در نتیجه تمامی این اتفاقات ریسک بورس افزایش مییابد. به عقیده این کارشناس بازار سرمایه تمایلی به افت نداشته و در خصوص بالا رفتن آن باید منتظر برجام ماند و در صورت توافق کوتاهمدت با افزایش نرخ دلار، قطعا بازار سرمایه نیز صعود میکند. وی در خصوص راهکارهای برگشت اعتماد به بازار سرمایه میگوید: وزیر اقتصاد در نخستین روزهای کاری خود بدون هیچ دستور و قاعده خاصی شعار حمایت از بورس را سر داد. رییسجمهور نیز در حال حاضر سیاستهایی هر چند درست را در این حوزه برخلاف جهت بازار سرمایه انتخاب کرده است. در واقع نمیتوان با فروش اوراق، هم کسری بودجه را جبران کرد و هم بازار سرمایه را سرپا نگه داشت و این دو بازار در چشم فعالان اقتصادی به عنوان رقیب شناخته میشوند. برای برگشت اعتماد مردم به بورس قوانین بلندمدتی نیاز است تا سرمایهگذاران آگاه باشند که قوانین ثابت بوده و تغییر نخواهند کرد؛ مانند زمانی که ابتدا افزایش نرخ خودرو اعلام شد و قبل از به اجرا رسیدن آن را لغو کردند. با این روند و سیاستهای دولت، مسلما اعتماد مردم به بازار از بین میرود. این کارشناس در نهایت اظهار میکند: باید تصمیمات بازار سرمایه بلندمدت و کاملا اقتصادی باشد نه اینکه به صورت لحظهای و سیاسی گرفته شود چرا که میتواند تاثیرات خوب کوتاهمدتی در بورس بر جای بگذارد. همچنین در بلندمدت میتوان به حذف قیمتگذاری دستوری و تغییر مبنای ارزش شرکتها به عرضه و تقاضای موجود اشاره کرد که تضمین مناسبی برای سهامداران به شمار میرود. هر چند که امروزه بروز این اتفاقات بعید به نظر میرسد.