آنارشیسم فوتبالی
تبعات اقتصادی حذف تیمهای ایرانی از آسیا زیان دهها میلیون دلاری دارد
مدیران ایرانی حاضر به پذیرش قواعد فوتبال در جهان امروز نیستند
زهرا سلیمانی|
«چه سکوت دهشتناکی زمین را فرا میگرفت، اگر هرکس به اندازه عمل خود سخن میگفت.» این عباراتی است که امام علی(ع) قرنها پیش از این با استفاده از آن تلاش میکند، نسلهای مختلف انسانی را متوجه واقعیتی کند که اساس رشد و توسعه مادی و معنوی را در هر عصر و هنگامهای شکل میدهد. اینکه انسانها برای ساختن و آبادانی، برای رشد و پویایی و برای توسعه پایدار، بیشتر از حرف زدن، سخن گفتن، بافتن و وعده دادن؛ نیازمند، عملگرایی، برنامهریزی، سکوت و حرکت کردن هستند. واقع آن است که جامعه ایرانی در سالهای ابتدایی سومین دهه از قرن 21، بیشتر از هر زمان دیگری تشنه فاصله گرفتن از انگارههای قبلی و دستیابی به درک تازهای از مفهوم توسعه و پیشرفت است. انگارههای غلطی که در بخشهای مختلف اقتصادی، صنعتی، ورزشی، اجتماعی و... جامعه ایرانی را از دستیابی به اهدافش بازداشته و علیرغم همه ظرفیتها و داشتهها و ثروتها و...به جایگاه مد نظر نرسانده است. در شرایطی که نبض ورزش این روزها در کشورهای همسایه ایران، تندتر از هر زمان دیگری میزند و کشورهای همسایه ایران، هر کدام قدمهای بلندی برای ارتقای سطح خود در حوزه ورزش برمیدارند، وقایعی در اتمسفر کلان ورزش و فوتبال کشورمان رخ میدهند که دغدغههای فراوانی را برای طرفداران، ورزشکاران، کارشناسان و دلسوزان ایجاد کرده است. در روزهایی که عربستان و بحرین میزبانی از سوپرجام اسپانیا را تجربه میکنند، امارات میزبان جام باشگاههای جهان و قطر این کشور کوچک نشسته بر کرانههای جنوبی حاشیه خلیج فارس، میزبان جام جهانی 2022 شده است، ورزش ایران نه تنها قادر به کسب میزبانی از تورنمنتهای مهم ورزشی نیست، بلکه استقلال و پرسپولیس 2تیم فوتبال پرطرفدار کشورمان به دلیل مجوعهای از کاستیها، سوءمدیریتها، فقدانها و... در شرف حذف از مسابقات لیگ قهرمانان آسیا قرار گرفتهاند. رخدادی که میلیونهای ایرانی هر ساله آن را تعقیب میکنند و با فراز و نشیب آن شاد شده یا اشک میریزند. بر اساس برآوردها در صورت حذف این دو تیم، فوتبال باشگاهی کشورها با صدها میلیارد تومان خسارات ناشی از این حذف روبهرو خواهد شد و مشکلات پیرامونی فراوانی متوجه اقتصاد ورزش کشور میشود، ضمن اینکه از منظر کلان نیز اعتبار ورزش کشور در سطح بینالمللی زیر سوال خواهد رفت. با توجه به ابعاد اقتصادی موضوع و ارتباطی که یک چنین فجایعی با عدم توسعهیافتگی دارد، سراغ امیر حاجرضایی یکی از تحلیلگران صاحبنظر ورزش و فوتبال کشور رفتیم تا نوری به ابعاد پنهان موضوع تابانده شود. حاجرضایی که به گفته خود، مدتهاست با هیچ رسانهای سخن نمیگوید در جریان گفتوگو، دلایل عدم توسعه یافتگی در اتمسفر فوتبال کشور به عنوان یکی از قطعات پازل عدم توسعه یافتگی را مورد کنکاش قرار میدهد.
این روزها طرفداران تیمهای ورزشی مدام در حال شنیدن اخباری هستند که برآمده از مشکلات ساختاری در ورزش است. در آخرین نمونه از این فجایع اعلام شده که تیمهای پرسپولیس و استقلال به دلیل دامنه وسیعی از مشکلات مدیریتی و ساختاری از لیگ قهرمانان سال آینده حذف خواهند شد. فکر میکنید، دلیل این چرخه باطل مشکلات در عرصه فوتبال (ورزش) چیست؟
زمانی که ما در دوران جوانی در کلاسهای بینالمللی مربیگری شرکت میکردیم، اساتید برجسته جهانی اشاره میکردند که نهتنها فوتبال، بلکه ورزش برای توسعه به 3رکن بنیادین نیازمند است. نخست، مدیریت، دوم، برنامهریزی و نهایتا سرمایهگذاری. برای تحلیل بحث، من روی مقوله مدیریت متمرکز میشوم تا بخشی از چرایی بروز مشکلات برای مخاطبان نمایان شود. البته مشخص است که درحوزه برنامهریزی و سرمایهگذاری نیز مشکلات فراوانی وجود دارد که به مسائل کلان کشور و حوزههای بالایی تصمیمسازی بازمیگردد. ایران در زمینه مدیریت ورزشی به جز برخی موارد استثنایی، همواره با مدیریتهای ضعیف و ناکارآمد مواجه بوده است. چه در سطح بالا که مدیریت کلان ورزشی است و چه در سطح روسای فدراسیونها و مدیریت باشگاهی کشور. در این میان اگر مدیر قوی هم وجود داشته، جزو موارد استثنایی و اندک بوده است. آخرین نمونه از این مشکلات زیربنایی و مدیریتی، حذف 2تیم پرطرفدار ایرانی از لیگ قهرمانان آسیا است که میلیونها ایرانی را در بهت و حیرت فرو برده است. باید بدانیم، تصمیمات در بخش مدیریتی گرفته میشوند، برای اتخاذ بهترین تصمیمها، مدیریت باید از یک الگوی رشد بلندمدت برخوردار باشد که مبتنی بر آن حرکت شود. در واقع مدیران باید پازلی داشته باشند که هر کدام از این قطعات در جای خود بنشینند.
منظور شما از قطعات پازل، معاونان مختلف وزارت ورزش یا روسای کمیتههای مختلف فدراسیون است؟
هر دو، وقتی حجم انبوهی چارت مدیریتی از معاونتها، هیاتها، کمیتهها و... در وزارت ورزش یا فدراسیون فوتبال شکل میگیرند، افراد حاضر در این کمیتهها و این معاونتها هم باید دارای تخصص باشند و هم اینکه صداقت داشته باشند. اگر اجازه بدهید با یک نقب به ماجرای ویلموتس باز میگردم. قراردادی که یک فاجعه تمام عیار بود و فدراسیون قبلی این اشتباه را مرتکب شد. این تصمیمسازیهای اشتباه در ورزش کشور مسبوق به سابقه است و در فدراسیونهای قبلی نیز وجود داشته است.
هر بار که منتقدان از مدیران درباره چرایی بروز این مشکلات سوال میکردند، اشاره میشد که ما به جام جهانی صعود کردهایم، بنابراین عملکرد درستی داشتهایم. این در حالی است که 31 تیم دیگر نیز در جام جهانی حضور داشتند که یک چنین فجایع مدیریتی در آنها شکل نگرفته بود.
در واقع معتقدید که حتی موفقیتهای ورزشی در کشور نیز برآمده از برنامهریزیهای اصولی و ساختاری نبوده است؟
بسیاری از کشورها به جام جهانی صعود نمیکنند، اما زیرساختهای درست ورزشی دارند. ممکن است کشوری نیز به جام جهانی صعود کند اما مبتنی بر برنامهریزیها و رویکردهای اصولی این موفقیتها را کسب نکند. سایر کشورها تلاش میکنند، زیرساختهای خود را توسعه بدهند، قوانین مدون ورزشی داشته باشند، سرمایهگذاریهای پایدار در حوزه ورزش داشته باشند و در کل الگوی توسعه ورزشی کاملی طراحی کنند. گمان نمیکنم هیچ کشوری به اندازه ایران در فیفا یا یوفا پروندههای حقوقی داشته باشد. این امر بیانگر این واقعیت است که در فوتبال ایران برنامهریزی و الگوی توسعه وجود ندارد. امروز باشگاههای تراکتور و ذوبآهن با مشکل بسته شدن پنجره نقل و انتقال خود مواجه هستند. مدتی قبل پرسپولیس با این مشکل مواجه بوده است. مدتی بعد هم ممکن است استقلال و سایر تیمها با یک چنین مشکلاتی روبهرو بشوند. این گزارهها نشاندهنده آن است که در ورزش ایران (از جمله فوتبال) برنامهریزی و مدیریت اصولی وجود ندارد.
بسیاری از مشکلات حوزه فوتبال کشور، برآمده از مشکلات ساختاری کلان کشور است که ردپای آن در اقتصاد نیز نمایان است. مناسبات رانتی و آلوده، سوداگری، انحصار، فساد و روابط خارج از متن و... واقعیتهایی است که آسیبهای فراوانی در سطوح کلان کشور ایجاد کرده است.
دقیقا؛ دلالان، دامنه وسیعی از بازیکنان بیکیفیت را وارد فوتبال کشور میکنند. اکثر این ورزشکاران از کانالهای آلوده وارد فوتبال باشگاهی ایران میشوند. در واقع دلالان برای منتفع شدن این افراد را وارد فوتبال ایران میکنند. بازیکنی که فصل قبل از حضور در ایران، 4 هزار دلار در هر ماه حقوق داشت، برای دو ماه حضور در یکی از تیمهای ایرانی، قرارداد یک میلیون دلاری میبندد. پول این فرد پرداخت نمیشود و این بازیکن اقدام به شکایت در فیفا میکند و سود هنگفتی را به جیب میزند. بخشی از این ارقام به دلالان میرسد که زمینه یک چنین قراردادی را فراهم کردهاند و ریشه بسیاری از این قراردادها، مبتنی بر مناسبات آلوده و سوداگرانه است. بنابراین مدیریت یکی از ارکان اصلی توسعه در ورزش است که ما از آن کم بهرهایم. (اگر نگوییم بیبهره) همان طور که در بخشهای اقتصادی نیز حضور یک مدیر کاربلد همواره راهگشا بوده است در ورزش نیز یک مدیر کاربلد میتواند بستر لازم برای رشد را فراهم کند. بررسی مسیر توسعه در کشورهایی چون ترکیه، سنگاپور و... نشان میدهد که یک مدیر کاربلد، زیربنای رشد در بسیاری از جوامع را در حوزههای گوناگون شکل داده است.
تبعات این سوءمدیریتهای ورزشی چیست؟
این مدیران کارنابلد تصمیماتی را اتخاذ میکنند که فوتبال و ورزش کشور را وارد گردابهای هولناک میکند. به دلیل اینکه این تصمیمات مبتنی بر علم، تجربه و آگاهی نیست و این مدیران بر اساس روابط خاص با برخی افراد و جریانات بر بلندای ورزش مینشینند. به این دلیل است که مدام از ایران شکایت میشود و فوتبال ایران هر روز بیشتر اعتبار خود را در عرصه جهانی از دست میدهد.
آیا همه مشکلات فوتبال را باید در فدراسیون فوتبال جستوجو کرد . یا اینکه این مشکل ریشههای عمیقتری در مدیریت کلان کشور نیز دارد؟
بخشی از مشکلات در درون فدراسیون و بخشی هم خارج از فدراسیون است. بسیاری از موارد نیازمند تصمیمگیری در سطوح کلان است. وقتی فیفا (و سایر ارگانهای جهانی ورزش) مدام به فدراسیون ایران فشار میآورند که بانوان ایرانی باید در ورزشگاهها آزادانه حضور داشته باشند و بنا به هر دلیلی مدیریت ارشد کشور اجازه یک چنین امری را نمیدهد، طبیعی است فیفا میزبانی به ایران نمیدهد و ایران را از عرصه تصمیمسازیهای ورزش فوتبال کنار میزند. این روند در صورت استمرار باعث افول و محرومیت فوتبال کشور میشود. نه فقط فوتبال، کشتی ایران هم به عنوان یکی از قطبهای این رشته، نمیتواند میزبانی مسابقات جهانی را به دست بیاورد. نمونه دیگر از این موارد کلان، حق پخش تلویزیونی است که صدا و سیما به راحتی از زیر بار پرداخت آن شانه خالی میکند. طبیعی است زمانی که حق پخش تلویزیونی به باشگاههای ایرانی داده نشود، آنها در رتق و فتق امور جاری و توسعهای خود مشکل خواهند داشت. این در حالی است که 90 درصد منابع در فوتبال باشگاهی جهانی از طریق حق پخش تلویزیونی تامین میشود. این مواردی است که مدیریت کلان کشور در سطح دولت و مجلس باید در خصوص آنها تصمیمگیری کند.
تبعات اقتصادی این افول از نظر شما چیست؟ وقتی پرسپولیس و استقلال از لیگ قهرمانان حذف میشوند آیا تبعات اقتصادی هم دارد؟
همین امروز گفته میشود حذف این دو تیم بهطور مستقیم حدود 70 تا 100 میلیارد برای هر دو تیم خسارت در بردارد. تیمهای ایرانی در حضور در لیگ قهرمانان، پاداشهای دلاری دریافت میکنند. اسپانسرهای این تیمها نیز بعد از حذف از آسیا پول کمتری را به این باشگاهها میپردازند. شما در کنار این موارد، موضوعاتی چون کاهش تبلیغات این دو تیم، کاهش درآمدهای تبلیغاتی صدا و سیما، کاهش تیراژ روزنامههای ورزشی، سایتها، رسانهها و... اضافه کنید تا متوجه شوید در اثر این حذف چه میزان خسارت اقتصادی نصیب فوتبال کشور میشود. در واقع وضعیت خراب فوتبال ایران در اثر یک چنین حوادثی در حالت احتضار قرر میگیرد. مهمتر از همه این عوامل، خدشهدار شدن اعتبار فوتبال کشور است که با هیچ عدد و رقمی نمیتوان، خسارتهای برآمده از آن را جبران کرد. متاسفانه این موارد از سوی کارشناسان سالهاست که مطرح میشود ولی مدیریت کلان کشور توجهی به آنها نمیکند.
متاسفانه دامنه و حجم این مشکلات در عرصه داخلی و حارجی بسیار زیاد شده است. به نظر میرسد، مدیریت ورزشی کشور دچار نوع خاصی از سوءمدیریت شده که برونرفت از آن به این سادگیها ممکن نیست؟
شما ببینید در همین مدت زمان اخیر چه انبوهی از مشکلات در فوتبال ایران اتفاق افتاده است. طی هفتههای اخیر در یک حرکت عجیب اعلام شد، گلگهر سیرجان 7امتیاز از دست داده و سه باشگاه کشور به امتیازهای عجیبی دست پیدا کردهاند. من مدافع گلگهر نیستم و در زمینه قوانین حقوقی تخصصی ندارم، اما از منظر ورزشی میدانم که این تصمیم فوتبالی نیست. ITC این بازیکن صادر شده است، مانند رانندهای که به او گواهینامه داده شده، اما نهایتا راننده متخلف معرفی میشود. فدراسیون کارت بازیکن را صادر کرده، اما باشگاه گل گهر را جریمه میکند. از منظر فنی این تصمیم درست نیست. موضوعات دیگری نیز مانند بسته شدن پنجره باشگاهها، حذف تیمهای ایرانی از لیگ قهرمانان آسیا، تلاش پرسپولیس برای بستن قرارداد با دو بازیکن تاجیکستانی به مدت دو ماه، حرف و حدیثهای تمام نشدنی در فدرسیون فوتبال و... باعث شده تا یک هرج و مرج و یک نوع آنارشی در فوتبال کشور نهادینه شود. اگر قانونی وجود دارد، این قانون باید برای همه به یک شکل اجرا شود. بنابراین بحث اصلی در فوتبال ایران، مشکل مدیریتی است. چه مدیریت فوتبال و چه مدیریت ورزش و چه مدیریت کلان کشور.
شما وقتی این مشکلات را میبینید، چه حس و حالی پیدا میکنید؟ به عنوان یک تحلیلگر آیا نمونهای از این مشکلات را در سایر نقاط جهان را دیدهاید؟
واقع آن است که من مایل به گفتوگوهای رسانهای نیستم؛ سالهاست این مشکلات را تشریح میکنیم، اما توجهی به آن نمیشود. به هر حال مدیران کلان کشور باید تکلیف برخی موارد را روشن کنند. فوتبال و ورزش در شرایط فعلی تنها دلخوشی جوانان ایرانی است. یا باید کرکره ورزش کشور را پایین بیاورند یا اینکه قواعد آن را بپذیرند و زمینههای توسعه در ورزش را فراهم کنند. بدون پذیرش این قواعد ما پیش نخواهیم رفت؛ ما فرو خواهیم رفت.