قیمت دلار و خودرو در بیست سال اخیرکمتر از تورم رشد کرده است
بازدهی سهام، مسکن، طلا، دلار، سپرده و خودرو در مقایسه با تورم
بازدهی دلار، سپرده و خودرو در طول بیست سال کمتر از تورم بوده است
گروه بانک و بیمه | محسن شمشیری|
سطح عمومی کالاهای مصرفی یا شاخص تورم در بیست سال اخیر 40 برابر شده و از عدد 9 به عدد 379 رسیده است اما 35 برابر شدن قیمت دلار، بازدهی 38 برابری سپرده بانکی و 28 برابرشدن قیمت خودرو پراید کمتر از شاخص تورم بوده است و این موضوع نشان میدهد که به دلیل سیاستهای کنترلی و دلایل دیگر، قیمت دلار و خودرو کمتر از تورم رشد کرده است. تحولات 5 ساله، 10 ساله و 20 ساله اخیر در بازار داراییهای مختلف و براساس آمارهای بانک مرکزی در بیست سال گذشته نشان میدهد که بازارهای مختلف از سکه طلا و دلار تا ساختمان و ملک و آپارتمان، سهام، قیمت خودرو و سپرده بانکی با تحولات و رشدهای بسیار بالایی مواجه بودهاند و تحت تاثیر رشد شدید نقدینگی و تورم، تحریم و خروج امریکا از برجام، رشد هزینههای مبادله، افزایش شدید قیمتها، سیاستهای غلط اقتصادی و بیتدبیری در نظام اقتصادی، عملا قیمت دارایی در 20 سال اخیر یعنی از 1380 تا 1400 بین 28 تا 382 برابر رشد کرده است. بازار داراییهای مختلف نیز در دوره 10 ساله 1390 تا 1400 بین 6 تا 55 برابر افزایش بازدهی داشته است. همچنین در دوره 5 ساله 1395 تا 1400 نیز قیمت یا بازدهی داراییهای مختلف بین 2 تا 18 برابر افزایش داشته است. این درحالی است که شاخص تورم نیز از عدد 9.427 در سال 1380 به 40.321 در سال 1390 و 379.2 در آذر 1400 رسیده است و به عبارتی سطح عمومی قیمت کالاهای مصرفی مورد نیاز خانوار نیز در این بیست سال 40 برابر شده است یعنی مخارج خانواری که با 200 هزار تومان تامین میشده حالا باید با 8 میلیون تومان تامین شود. آخرین شاخص تورم برپایه سال 1395 در آذرماه 1400 معادل 379.2 بوده است. این شاخص در سال 1380 معادل 9.427 اعلام شده است در سال 1390 به عدد 40.321 رسیده و در سال 1395 نیز معادل 100 بوده است. در نتیجه سطح عمومی کالاهای مصرفی در بیست سال اخیر معادل 40 برابر شده است اما بازدهی 35 برابری دلار، 38 برابری سپرده و 28 برابری خودرو پراید به خاطر سیاستهای کنترلی، و دلایل دیگر رشد کمتری از 40 برابر شدن شاخص تورم داشته است.
بازار طلا و سکه
وضعیت بازارها به تفصیل و براساس آمارهای بانک مرکزی نشان میدهد که بازار طلا و ازجمله قیمت سکه طلا با درجه نقد شوندگی بسیار بالا و فوری، در طول بیست سال اخیر 190 برابر شده است. قیمت سکه در طول ده سال اخیر نیز بیش از 19 برابر و در طول پنج سال اخیر بیش از 10 برابر شده است. یکی از دلایل عمده رشد قیمت اونس جهانی طلا است که از حدود 400 دلار به بیش از 1800 دلار رسیده است. اما قیمت دلار تحت تاثیر سیاستهای کنترلی و فراوانی درآمد نفت در دهه 1380، عملا رشد کمتری نسبت به طلا داشته است. به عبارت دیگر، قیمت طلا هم تحت تاثیر رشد قیمت دلار در این سالها و هم تحت تاثیر رشد قیمت اونس جهانی طلا رشد بالایی داشته است.
قیمت دلار
بازار ارز و ازجمله قیمت دلار نیز که درجه نقد شوندگی نسبی بالا دارد در طول بیست سال اخیر 35 برابر شده است در طول ده سال اخیر نیز بیش از23 برابر و در طول پنج سال اخیر بیش از7 برابر شده است. این رشد نسبت به 40 برابر شدن شاخص تورم در این سالها کمتر بوده است و شاید همین نوع آمارها و مشاهدات است که کارشناسان را به ارایه این تحلیل واداشته که قیمت واقعی دلار در مقایسه با تورم و رشد نقدینگی بالاتر از 30 هزار تومان فعلی است زیرا حمایت سیاسی و کنترل شدید قیمت دلار، عملا باعث شده که رشد آن کمتر از تورم و سایر داراییها مانند سهام، مسکن و طلا باشد.
بازار خودرو
بازار خودرو و ازجمله قیمت پراید نیز که بازهم درجه نقدشوندگی نسبی خوبی دارد اما از طلا و دلار درجه نقد شوندگی کمتری دارد، در طول بیست سال اخیر28 برابر شده است در طول ده سال اخیر نیز بیش از 16 برابر و در طول پنج سال اخیر بیش از 6 برابر شده است. این نکته نشان میدهد که بازار خودرو تحت کنترل قیمتی بیشتر، عرضه بالاتر خودرو و همچنین متاثر از استهلاک خودرو و دلایل دیگر بوده و به همین دلیل کمترین رشد قیمت را در 20 سال اخیر داشته است.
شاخص بورس
بازار سهام و شاخص کل بورس نیز که درجه نقد شوندگی نسبی کمتری نسبت به خودرو، طلا و ارز دارد در طول بیست سال اخیر 382 برابر شده است در طول ده سال اخیر نیز بیش از 55 برابر و در طول پنج سال اخیر بیش از 18 برابر شده است. دلیل رشد بالای قیمت سهام در این سالها به ریسک پذیر بودن این بازار مرتبط است و این بازار تحت تاثیر رشد قیمت دلار، تورم، رشد قیمت کالاها و خدمات، افزایش صادرات در این سالها، افزایش ظرفیت تولید و سرمایهگذاریهای جدید و... موجب شده که از تمام ظرفیتهای رشد قیمت و نرخها در همه بازارها بهره ببرد و در نتیجه قیمت سهام شرکتها که متاثر از رشد همه قیمتها و نرخها و تورم و نرخ ارز و داراییهایی مانند دلار، ساختمان، خودرو، است و قیمت کالاهای مختلف، شاخص تورم، رشد نقدینگی، رشد صادرات و... نیز روی هزینه تولید، درآمد و فروش و سود تاثیرگذار بوده است موجب شده که قیمت سهام نیز رشد بالایی داشته باشد. به عبارت دیگر، هر نوع رشد قیمت و تورمی در ایران، عملا موجب افزایش قیمت سهام شده است. نکته دیگر، جو هیجانی، حباب گونه و افزایش زیاد قیمت سهام تحت تاثیر فضای سالهای اخیر است که موجب شده نسبت قیمت به سود هر سهم به بالاتر از 30 برسد درحالی که طبق قاعده باید 4 تا 10 باشد.
مسکن و ساختمان
بازار ملک و مسکن و ساختمان که یکی از مهمترین بازارها در جذب نقدینگی است و معمولا نگهداری ملک و ساختمان بیش از چندماه و چند سال متداول است تحت تاثیر رشد نقدینگی و قیمت دلار رشد قابل توجهی داشته و به حدی رسیده که نه مردم توان و قدرت خرید کافی برای خرید دارند و نه وامهای بانکی میتواند به قدرت خرید مردم برای خرید ملک و مسکن ساختمان کمک کند. قیمت هر متر مربع ساختمان در تهران نیز که درجه نقد شوندگی نسبی پایینی دارد و در شرایط رکود بازار مسکن، باید مدتی در انتظار مشتری باشد، در طول بیست سال اخیر 96 برابر شده است در طول ده سال اخیر نیز بیش از14 برابر و در طول پنج سال اخیر بیش از7 برابر شده است.
سپرده بانکی
بدترین بازار از نظر بازدهی در 10 سال و 5 سال اخیر بازار پول یا سپرده بانکی است که عملا تحت تاثیر سیاستهای دستوری، نرخ دستوری شورای پول و اعتبار، کنترل بانکها، خلق پول شدید و تورم بالا و رشد نقدینگی و پایه پولی و درنتیجه گردش و عرضه بیشتر پول و کاهش ارزش ریال بوده است. خلق پول فزاینده در بازار معاملات بین بانکی، مهمترین عامل رشد نقدینگی و تورم و کاهش ارزش پول بوده است و در نتیجه نرخ سود سپرده بانکی نیز پایینتر از نرخ تورم حرکت کرده است. سپرده بانکی در مدت بیست سال 38 برابر در مدت ده سال6 برابر و در مدت پنج سال 2 برابر بازدهی داشته است. به عبارت دیگر در طول بیست سال اخیر با توجه به 40 برابر شدن سطح عمومی قیمت کالاهای مصرفی یا شاخص تورم، شاخص بورس 382 برابر، مسکن 96 برابر، و سکه طلا 190 برابر شده و بالاتر از تورم رشد کردهاند اما قیمت دلار 35 برابر، سپرده بانکی 38 برابر و قیمت پراید 28 برابر شده و کمتر از تورم رشد کردهاند. این نتیجه بسیار مهم نشان میدهد که در بلندمدت و دوره بیست ساله، عامل رشد قیمتها افزایش قیمت دلار و نرخ بهره بانکی و رشد قیمت خودرو نبوده است و اتفاقا این سه قلم کمتر از تورم رشد کردهاند. اما قیمت مسکن، سهام، طلا رشد بسیار داشتهاند. به عبارت دیگر، فساد اقتصادی، سیاستهای غلط اقتصادی، عدم تدبیر در نظام اقتصادی، سفته بازی، رشد نقدینگی، گردش بالای پول و معاملات بین بانکی، دلالی و سوداگری، حضور بسیاری از مردم در بازارهای مسکن و خرید و فروش طلا و ملک و سهام، عامل عمده رشد قیمتهاست و همه اینها اثرات عجیب خود را در بازار سهام، مسکن و سایر مایحتاج اساسی مردم گذاشته است. اما بازارهایی که دسترسی و حضور مردم کمتر بوده یا به نوعی کنترل شده است مانند بازار خودرو، بازار ارز، سپرده بانکی عملا کمتر از تورم رشد داشتهاند.
قیمت واقعی دلار چند است؟
یک استاد دانشگاه با بیان اینکه نرخ ۳۰ هزار تومانی ارز واقعیت اقتصاد ماست و نرخ بالایی نیست، گفت: سادهترین راه برای محاسبه نرخ واقعی ارز این است که نرخ تورم ۲ پول ریال و دلار را محاسبه کنیم برای این کار نرخ برابری این ۲ پول را در ۲۰ سال گذشته پیدا کرده و طی این سالها تورم هر پول را احصا کنیم. آرش هادیزاده در خصوص تأثیر گرفتن بازار ارز از عدهای خاص اظهار کرد: اگر علمی بخواهیم پاسخ دهیم ممکن است عدهای در بازار ارز دخالت داشته باشند و قیمت آن را افزایش دهند؛ با توجه به اینکه دست بانک مرکزی برای تزریق منابع بسته است و صندوق ارزی هم منابع چندانی ندارد که بانک مرکزی را در تأمین ارز مورد نیاز بازار حمایت کند ممکن است عدهای منافعشان در افزایش نرخ ارز باشد و با منابعی که در اختیار دارند بخواهند در بازار اخلال ایجاد کنند. نمونه اخلال در بازار ارز در تاریخ اقتصاد زیاد است، برای مثال خانواده «روچلید» پوند انگلستان را به نحوی که میخواستند افزایش دادند و موجب ورشکستگی بانک مرکزی انگلستان شدند. اگر کسی منابعی داشته باشد و روی کاغذ منابعش از بانک مرکزی بیشتر باشد میتواند ارز را در هر نرخی که میخواهد قرار دهد؛ در شرایطی که توان تأثیرگذاری بانک مرکزی به دلیل تحریمها کاهش پیدا کرده است عدهای هستند که منافعشان در افزایش نرخ ارز است و این روی کاغذ معنا دارد ولی نرخ ۳۰ هزار تومانی ارز واقعیت اقتصاد ماست و نرخ بالایی نیست. سادهترین راه برای محاسبه نرخ واقعی ارز این است که نرخ تورم ۲ پول ریال و دلار را محاسبه کنیم برای این کار نرخ برابری این ۲ پول را در ۲۰ سال گذشته پیدا کرده و طی این سالها تورم هر پول را احصا کنیم اینگونه نرخ واقعی ارز محاسبه خواهد شد. این حسابهای سرانگشتی یا تغییرات قیمت طلا در دنیا و قیمت طلا در داخل کشور هم میتواند ملاکی برای سنجش نرخ واقعی دلار باشد. نباید فراموش کنیم عدهای صاحبنفوذ هستند و میتوانند در حد ۵ تا ۱۰ درصد در بازار تأثیر بگذارند و نرخ ارز را افزایش دهند اما با توجه به شرایط تحریم فعلی و کاهش قدرت ارز بانک مرکزی، این نرخ دلار چیزی خلاف واقع نیست؛ اگر بخواهیم با نرخ تورم جاری حرکت کنیم رشد نقدینگی تا پایان سال را محاسبه و تورم ۵۰ درصد داشته باشیم طبیعتاً دلار هم مانند هر کالایی افزایش قیمت پیدا خواهد کرد و این امر دور از انتظار نیست.